فيلم برای آزادی به خوبي توانسته است عناصر و ابعاد يك انقلاب اجتماعي و بزرگ مردمي را ناخواسته به تصوير كشد. حضور مردم در اين فيلم جاي هيچ ترديدي را براي وصف مردمي و گستردگي انقلاب ايران باقي نميگذارد. رهبري و رهبران انقلاب و حتي عجز و سستی رهبران مخالف انقلاب نيز به گونه مؤثر و مفيدي به تصوير كشيده شدهاند. ايدههاي طرح شده نيز در قالب ديوار نوشتهها، شعارهاي داده شده توسط مردم و گفتوگوها و مصاحبهها و گوشههايي از سخنرانيهاي جسته و گريخته در حال ترسيم زواياي ايدئولوزي اين انقلاب بزرگ است. و در آخر بايد گفت كه اوج انقلاب با پیدایش اعتراض های گسترده، که توسط نهادهای مذهبی و بومی کهن و جدید، یعنی مساجد و حوزه های علمیه و دانشگاه ها سازمان دهی شده است، جای خود را در تحلیل انقلاب به درستی نشانه رفته است. عنصر خشونت نيز در فيلم به گونهاي بسيار طبيعي و مشهود به نمايش درآمده است. خشونتي كه گارگردان در لحظه تحلیل و تبیین فیلم بغض خود را نميتواند كتمان كند....
_______________________________
این یادداشت در شنبه بیست و دوم بهمن 1384 قلمی و در آن زمان در وبلاگ شخصی نگارنده و سایت بازتاب منتشر شده بود. اینک به مناسبت انقلاب اسلامی و گشودن آرشیوهای تصویری دیگری از انقلاب عیناً می آید.
براي نگارنده دلانگيز بود كه به طور کامل فيلم «براي آزادي» ساخته آقاي حسين ترابي را مشاهده کردم. این فیلم برای نخستین بار در سال گذشته به طور کامل در تلویزیون به نمایش درآمد و امسال نیز مجدداً پخش گردید. پس از تماشای این فیلم می توان دریافت که بسیاری از صحنه های مبارزات مردم در انقلاب تکه هایی از این فیلم اند که در طی این سال ها به طور مکرر پخش شده اند.
بهرغم اين كه فيلم به صورت مستند تهيه شده است، اما با توجه به اين كه واقعيات يك انقلاب مردمي در آن منعكس شده است از جذابيتهاي فاخرِ قابل تحسين بسياري برخوردار است. شايد يكي از حسنهايي كه توانسته است قابليتهاي اين فيلم را افزون نمايد غير سفارشي بودن آن است. فيلم از اين حسن بسیار مهم برخوردار است كه كار دل است و نه توصيه و سفارش اين و آن. كه اگر اين گونه بود چنين مجموعه دلانگيزي پدید نميآمد. چنان كه اصل انقلاب مردم ايران به طور خودجوشي انجام گرفت، فيلم مذكور نيز به گونه خودخواسته و خودجوشي آماده شده است. فيلم ترابي، خواستههاي يك ملت آزاديخواه و عدالتطلب را به خوبي نمايش ميدهد. همه به نحو خودجوشي در فيلم حضور دارند. حتي خود فيلم نيز محصول اين خودجوشي و حضور مستقيم و مشاهده ناب و بيريا است.
ترابي نمايش خود را از حادثه سينما ركس آبادان و قبرستان و به خاكسپاري قربانيان اين فاجعه و شيون و زاري و گريه و آه و اندوه و حماسه و شور و شعور بازماندگان آغاز مينمايد كه به طور آشكاري به شاه لعن و نفرين سر ميدهند. آميختگي همه اينها با سينهزني و زنجيرزني عزاداران و سوگواران، معناي خاصي را القا ميكند: استفاده از نمادهاي مذهبي براي اعتراض و شورش. گرچه در اين كه ترابي آغاز يك انقلاب مردمي را به حادثهاي هر چند مهم همچون حادثه دلخراش سينما ركس تقليل داده است ميتوان چون و چرا و تأمل كرد، اما توانسته است نمادهاي مذهبي را كه در متن اعتراضها وجود دارد به خوبي در معرض رؤيت تماشاگران قرار دهد.
با این همه براي آزادي را ميتوان فيلمي نسبتاً جامع و كامل در تحليل انقلاب ايران يافت. زيرا همانگونه كه اعتراضات خودجوش بخشهاي مختلف مردم نشان داده ميشود در همان حال نظام سياسي پوسيدهاي به نمايش درميآيد كه كارگزاران آن دست به سينه منتظر ورود و حضور شاه هستند تا دست او را ببوسند. تملق و چاپلوسي و نوكرمآبي موجود در اين نوع مناسبات از يك سوي و غرور و نخوت و تكبر از سوي ديگر تنها بخشهايي از يك نظام سياسي فاسد و مستبد است كه آخرين روزهاي عمر خود را سپري ميكند. فيلم حتي به سراغ نخستوزير وقت، بختيار، هم ميرود تا با انجام گفتوگويي شرايط دشوار موجود و سردرگمي كارگزاران را به خوبي بازتاب دهد. استیصال بختیار به خوبی در فیلم بازتاب یافته است.
ترابي در فيلم براي آزادي به خوبي توانسته است عناصر و ابعاد يك انقلاب اجتماعي و بزرگ مردمي را ناخواسته به تصوير كشد. چنان كه گفتهاند در تحليل هر انقلابي بايد به چند عنصر اساسي توجه داشت: رهبري، مردم، ايدئولوژي و سازمان. حضور مردم در اين فيلم به گونه بسيار خوبي به نمايش درآمده است و جاي هيچ ترديدي را براي وصف مردمي و گستردگي انقلاب ايران باقي نميگذارد. از سوي ديگر رهبري و رهبران انقلاب نيز به خوبي ترسيم شده و حتي عجز و سستی رهبران مخالف انقلاب نيز به گونه مؤثر و مفيدي به تصوير كشيده شدهاند. ايدههاي طرح شده نيز در قالب ديوار نوشتهها، شعارهاي داده شده توسط مردم و گفتوگوها و مصاحبهها و گوشههايي از سخنرانيهاي جسته و گريخته در حال ترسيم زواياي ايدئولوزي اين انقلاب بزرگ است. و در آخر بايد گفت كه اوج انقلاب با پیدایش اعتراض های گسترده، که توسط نهادهای مذهبی و بومی کهن و جدید، یعنی مساجد و حوزه های علمیه و دانشگاه ها سازمان دهی شده است، جای خود را در تحلیل انقلاب به درستی نشانه رفته است. عنصر خشونت نيز در فيلم به گونهاي بسيار طبيعي و مشهود به نمايش درآمده است. خشونتي كه ترابي در لحظه تحلیل و تبیین فیلم و سخن گفتن از آن به شدت متأثر شده و بغض خود را نميتواند كتمان كند.
تمام صحنههايي كه در فيلم نشان داده ميشود به صورت ضمني القا كننده اين موضوع است كه بقا و پايداري هر نظام سياسي مبتني بر اقبال و پذيرش و حمايت مردم است. در واقع، همراهي و همگامي مردم ميتواند پايههاي يك نظام سياسي را مستحكم سازد و در پيشبرد امور مؤثر واقع شود. ترابي نشان داده است كه چگونه مردم ایران، منش شاه و سلطنت را نفي ميكنند و چگونه عدل و آزادي را فرياد ميزنند. و بر اين اساس ميتوان نتيجه گرفت كه پيمان مردم با حاكمان در بسط و گسترش عدل و آزادي نهفته است و اگر به راهی جز اين سوق یابد، باز هم طرد و نفي خواهد شد. مردمی که منش شاهانه و سلطنت منشانه را نفی کرده و با آموزه های ناب دینی پیمان بسته اند انتظار ندارند که دیگربار در اشکال دیگری همان منش بازتولید شده و گسترش یابد.
حضور جوانان و زنان به نحو بسيار مطلوب و جذابی به نمايش درآمده است و نشان ميدهد كه تا چه اندازه حضور و نقش آنان مؤثر بوده است. شايد بتوان گفت كه آنان گرچه داراي محروميتهاي شديد و گستردهاي بوده اند اما حاضرند براي دستيابي به آزادي و عدالت و استقلال، دست از جان بشويند و نظامي مردمي پديد آورند. مفاهيم فاخري همچون آزادي و عدالت و استقلال، خواسته اساسي مردمي است كه سالها از آنها محروم بوده و اكنون خود، خواستهاند تا به اين خواست اصيل و تاريخي خود جامه عمل بپوشانند.
فيلم «براي آزادي» قبل از هر چيز نشان ميدهد كه انقلاب مردم ايران براي آزادي و عدالت بوده است و تحقق آزادي و عدالت را نيز در عمل به آموزههاي ديني جستوجو ميكند. به دیگر سخن، راه تحقق ارزش های دیرین و ولای بشریت، یعنی عدالت و آزادی، همانا کاربست آن در حوزه عمل است.
متأسفانه در نمایش مجدد این فیلم در روز جمعه (21 بهمن 1384) از کارگردان فیلم اثری نبود. باید گفت توضیحات و گفته های ترابی که در سال گذشته پس از فیلم پخش شد، نکات ناگفته ای از فیلم وی را تکمیل می کرد که برای خواننده جالب و جذاب و شنیدنی بود.