چاپ
دسته: يادداشت ها
بازدید: 3147

چندي پيش آقاي محمد مطهري در سايت تابناك مطلبي نگاشته بود(مسئولان به مردم چه آموخته‌اند) كه خلاصه آن اين مي شد كه ما ايراني ها آموزش رفتاري نديده ايم و در اين زمينه مشكل داريم براي نمونه يك راننده تاكسي داراي مجوز روش قاعده مند برخورد با مشتري را بلد نيست و همين طور يك منشي،‌ روحاني و... . از نظر او بايد كاري همچون كار صدا و سيما در مورد مصرف انرژي و رعايت نكات ايمني نمود يعني به آموزش و توصيه به طور بسيار جزئي و مشخص پرداخت و از كلي گويي دست كشيد.

 ما با اين مسأله بارها مواجه بوده ايم. وقتي قرار است به سازمان يا سر كار جديدي برويم خصوصاً اگر در حوزه علوم انساني باشد، ‌نمي دانيم چه بايد بكنيم و چه روندي را بايد طي كنيم. گويي در هر مورد آموزشي وجود ندارد و بايد به مرور هر چيزي را تجربه كنيم و بعد از اين كه سرمان به سنگ خورد و احياناً ضرر هايي هم داديم و يا حتي به دليل بي تجربگي رد شديم، تازه بفهميم كه چه بايد مي كرديم.

به نظرم گذشتگان ما تا اين حد مانند ما دچار مشكل نبوده اند. به ياد دارم از دوره نوجواني وقتي با مشكلي مواجه مي شدم به كتاب اخلاقي معراج السعاده، اثر ملا احمد نراقي، مراجعه مي كردم. اين كتاب ابهامات زيادي را پاسخ مي داد. اگر در انجام امري ترديد و يا دلهره اي داشتم با خواندن اين كتاب شجاعتر مي شدم. اين كتاب چنان جرئياتي را بيان مي كرد كه انسان را به وجد مي آورد همچون آداب نشستن سر سفره و امثال آن.

به عبارتي در گذشته اخلاق متكفل انجام مسائل رفتاري انسان ها بود. انسان اخلاقي مشكل زيادي در انجام امور خود نداشت. اما امروزه با گسترش حوزه هاي حيات آدمي و پيچيده شدن فرايند هاي اجتماعي،‌ اخلاقي جامع كه همه اين امور را پوشش بدهد نداريم و در عوض بسياري از وظايف آن را روانشناسان و جامعه شناسان و ... با تلاش در جهت هنجارمند كردن انسان انجام مي دهند.

از ايجاد يك اخلاق اجتماعي و فردي بسيار كلان و جامع صحبت نمي كنم اما معتقدم بايد اخلاق، تكليف خود را در روزگار ما معين كند. شايد بسياري از ناآگاهي هاي كه در خصوص رفتار اجتماعي خود داريم ناشي از عدم گزينش و انتخاب ميان اخلاق ديني و عرف و هنجار هاي جديدي است كه در گذشته نبوده است. نمي دانيم تا چه حد بايد بر اصول كلان اخلاقي خود قيد بزنيم و اين اخلاق تا چه اندازه استثنا پذير است. همه مردم از قدرت جسارت و واقع بيني قوي براي فرار از دوگانگي ها و ترديدها برخوردار نيستند و در اين درماندگي و ناآگاهي ملجأيي ندارند.

اگر اجتهاد را در زمينه اخلاق نيز روا مي داريم‌، مجتهدين امروز وظيفه سنگيني در تعيين تكليف اخلاقي انسان ها در روابط اجتماعي جديد انسان ها دارند و از سويي بايد تكليف اين اخلاق را با تحقيقات حوزه علوم اجتماعي و روانشناسي در زمينه رفتار هنجارمند و بقاعده انسان ها معين نمود.

نجمه كيخا