نکته دیگری که در درسآموزی از واقعه عاشورا میتواند مهم تلقی شود، این است که حرکت حضرت امام حسین (ع) به منظور اخلاقیسازی جامعه اسلامی بود. به هر حال حضرت در شرایطی قیام کرد که هر بداخلاقیای به نام دین تمام شده و در واقع دین به انحراف کشیده شده بود و نیز در رأس حکومت منتسب به دین، فردی (یزید) قرار گرفته بود که فاقد هرگونه شرایط و صلاحیتهای لازم بود. امام با حرکت خودشان میخواهند سهمی را در اخلاقیسازی جامعه ایفا کنند و در مقابل وضعیت نامناسب و برخلاف دینی که رایج شده موضعگیری کنند و واکنش نشان دهند.
واقعه عاشورا سرتاسر عبرت و درس و پندآموزی است. درس عشق و معنویت، درس عرفان و معرفت، درس آزادی و آزادگی، درس ایثار و گذشت و فداکاری، درس استقامت و پایمردی، درس حقگرایی و صداقت، درس شجاعت و حریت و به طور کلی، درس عبادت و عبودیت است.
اینها در واقع شماری از درسهایی است که
میتوان از واقعه عاشورا برای امروزمان و همه اعصار بگیریم. وقتی از
ایستادگی حرف میزنیم، منظورمان ایستادگی در برابر باطل و احقاق و تاکید
برحقیقت و راستی و درستی و پاکدامنی است.
این مسئلهای است که در
آموزههای دینی بر آن تاکید میشود؛ یعنی این به معنای بحث نظارت عمومی در
قالب امر به معروف و نهی از منکر است. در واقع هر انسان مسلمانی موظف است
به بسط معارف خوب و نیکو و مقابله با هر ناپسند و منکری که در جامعه وجود
دارد، بپردازد.
در اینجا تأکید بر ابعاد حقیقی دین مدنظر است که مراد از آن همان بحث اصلاح و اصلاحگری و پالایش همواره خود و جامعه است. هر فردی موظف است بر اساس آموزههای دینی، هم خود را اصلاح کند و هم در پی اصلاح جامعه باشد. این به نوعی به مسئله آزادی و ضرورت دخالت انسان در سرنوشت خودش برمیگردد. انسان موظف است که در تعیین سرنوشت خود به نحو آزادانهای دخالت کند. لذا باید تغییر مداومی همواره در خود فرد و جامعه وجود داشته باشد و پیوسته پدید آید. این تغییر مداوم خود و جامعه در راستای حرکت به سمت تعالی و کمال معنا پیدا میکند و به نوعی عمل به تکالیف و آموزههای دینی هم تلقی میشود.
این بحث را میتوان امروزه هم مشاهده کرد. اگر امروزه در منطقه خاورمیانه خیزشهای مردمی ایجاد شده، عمدهاش به خاطر این است که این جوامع میخواهند در سرنوشت خود دخالت کنند. در واقع خواست اصلیشان آزادی و تعیین سرنوشت جمعی انسان است، فارغ از اینکه به این خیزش عنوان بیداری اسلامی یا بهار عربی و یا هر عنوان دیگری بدهیم، فرقی نمیکند، همه اینها در راستای تحققبخشی به یک خواست اصیل درونی بوده که نیاز به دخالت در سرنوشت انسان را اقتضاء میکند.
نکته دیگری که در درسآموزی از واقعه عاشورا میتواند مهم تلقی شود، این است که حرکت حضرت امام حسین (ع) به منظور اخلاقیسازی جامعه اسلامی بود. به هر حال حضرت در شرایطی قیام کرد که هر بداخلاقیای به نام دین تمام شده و در واقع دین به انحراف کشیده شده بود و نیز در رأس حکومت منتسب به دین، فردی (یزید) قرار گرفته بود که فاقد هرگونه شرایط و صلاحیتهای لازم بود. امام با حرکت خودشان میخواهند سهمی را در اخلاقیسازی جامعه ایفا کنند و در مقابل وضعیت نامناسب و برخلاف دینی که رایج شده موضعگیری کنند و واکنش نشان دهند.
این مسئله مطابق شرایط زمانه بود. به این معنا که امامحسین(ع) قصد داشتند به تکلیف خود عمل کنند، به تعبیر امام خمینی(ره)؛ «ولو بلغ مابلغ». با توجه به اینکه وضعیت جامعه آن زمان به لحاظ اخلاقی رو به انحطاط بود، حضرت بر آن بودند که اصلاحاتی را در این بخش به عمل آورند و عنصر گوهری دین را به جامعه معرفی کنند.
نکته مهمی که باز باید در ادامه اشاره کرد این است که گام نهادن حضرت امام حسین (ع) برای قیام، به منظور حضور در میانه مردم و هدایت آنها صورت گرفت. چون این شرایط در مدینه فراهم نبود و محدودیت زیادی برای امام وجود داشت، امام حرکت کردند تا بتوانند از فضاهای دیگری برای ایفای رسالت تحقق اهداف امامت خویش بهره جویند.
خواست امام این بود که در میان مردم حضور داشته باشند و به وظیفه هدایتی خویش عمل نمایند. بنابراین امام به مکه هجرت کردند و میخواستند در آن سامان به وظیفه خود عمل کنند. در مکه هم این اتفاق نیفتاد و امام نتوانستند ارتباط خود را با مردم تداوم بخشند. در نتیجه امام از مکه به سمت کوفه حرکت کردند.
همه اینها به خاطر حضور در میان جامعه بود تا معارف الهی و آموزههای رسول الله در جامعه بسط و گسترش یابد؛ چرا که اگر امام به هدایت مردم نپردازد، در واقع امام نیست. بر همین اساس، امام حسین(ع) از هر راهی که در توانشان بود، خود را در ارتباط با مردم قرار دادند. امام خمینی(ره) هم با تأسی از قیام حسینی برای اینکه به تکلیف الهی خودش عمل کند، در فضاهای مختلف بر آن بود که این ارتباط با مردم برقرار شود.
بنابراین مجموعه این درسها و اقداماتی که امام حسین(ع) انجام دادند، همه برای ما درسآموز است؛ هم عشق و معرفت و معنویت به حضرت حق، هم آزادی و حریت در درون و بیرون و به نوعی تحقق آزادی اجتماعی و آزادی معنوی و درونی و هم بحث حقگرایی و صداقت و در نهایت، شجاعتی که حضرت و یارانشان بهخرج دادند.
ما هم باید بهگونهای رفتار کنیم که این درسها در زندگی ما رایج و معمول شود.
شریف لک زایی
منبع: روزنامه همشهری، سیزدهم آذر 1390.
مطالب مرتبط
آزادی و آزادگی در اندیشه حسینی
امام موسی صدر : تاریخ را آن گونه که حسین(ع) می خواست بنا کنیم