شریف لک زایی، عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي با بيان اينكه وجه مشترك خيزشها و انقلابهاي منطقه با انقلاب اسلامي ما، مردمي بودن و اسلامي بودن آنها است، گفت: در ارتباط با اين خيزشها مسألهاي كه متفاوت با قيام انقلاب اسلامي ايران است، مساله رهبران آنها است.
وي خاطرنشان كرد: در همه كشورهايي كه اين اتفاقات در آنها رخ داده، همچون بحرين، يمن، سوريه، ليبي، تونس، مصر و حتي در برخي كشورها همچون عربستان، اردن و مراكش وجه مشترك، حضور گسترده مردم است كه مردم ميخواهند نقش ايفا كنند و در سرنوشت جامعه خود دخالت داشته و نقشآفرين اصلي خود مردم باشند.
اين عضو هيأت علمي پژوهشكده علوم و انديشه سياسي با اشاره به اينكه وجه اسلامي بودن اين خيزشها و قيامها نيز عميق و گسترده است، گفت: هرچند در اين خيزشها افراد ناهمگون وجود داشته باشند، اما روح مشاركت در سرنوشت خود و آزاديخواهي، مشترك بين همه آنها است و در آموزههاي ديني نيز تاكيد شده كه انسان بايد نسبت به سرنوشت خود و جامعهاش اهتمام داشته باشد.
لكزايي تاكيد كرد: قيام مردم كشورهاي عربي در زمينه اسلامي بودن نيز وجه مشتركهايي با انقلاب اسلامي ايران دارد هرچند در هر كدام از اين كشورها ميتوان كم و زياد اين موضوع را مورد بررسي قرار داد اما ميتوان حداقلهايي از وجه اسلامي بودن اين حركتها را مشاهده كرد.
وي با بيان اينكه در ارتباط با اين خيزشها مسالهاي كه متفاوت با قيام انقلاب اسلامي ايران است، مساله رهبران آنها است، تصريح كرد: عمده حركتهايي كه در اين كشورها صورت گرفته از يك رهبر قوي و جامعالاطرافي كه همه از او تبعيت كنند فارغ بوده است و به اين خاطر در اين زمينه وجه اشتراكي با انقلاب اسلامي پيدا نكرده است لذا ميتوان گفت بخش عمده جنبشهاي سالهاي اخير از فقدان رهبر رنج ميبرند.
اين استاد پژوهشكده علوم و انديشه سياسي خاطر نشان كرد: اين مساله يعني فقدان رهبري قوي و جامعالاطراف كه در اين كشورها نيازمند بررسيها و تاملات جديتر است، شايد يكي از دلايلي كه باعث شده روند اين حركتها و خيزشها كندتر به نتيجه برسد همين فقدان رهبر است كه يك نقش كليدي در آنها ايفا نشده و يك نوع پيچيدگي به وجود آمده كه بايستي تامل بيشتري بر روي آن صورت گيرد.
لكزايي متذكر شد: البته اين موضوع در كشورهايي مثل بحرين و عربستان متفاوت است چرا كه در اين كشورها رهبران مذهبي پيشتاز حركت و انقلاب بودند و نقش اوليه را در اين حركتها داشتهاند. اما در كشورهايي همچون مصر، ليبي، يمن و ... از نبود رهبران مذهبي قدرتمند و پيشتاز در رنج هستند.
وي افزود: البته بايد توجه كرد كه مساله عربستان، بحرين و سوريه نبايد شيعه و سني باشد، هرچند در اين كشورها عمده شيعيان ناراضي بودند، اما اهل سنت نيز ناراضي هستند، با اين حال از اين كه در اين كشورها بحث شيعه و سني پررنگتر مطرح ميشود به خاطر اين است كه بتوانند اين حركتها را به نوعي به ايران منتسب كرده و سركوب كنند و مجال گسترش اعتراضات را ندهند و با تحريك اهل سنت، آنها را از همراهي باز دارند كه در عربستان آسيب اين موضوع بيشتر از بحرين است.
اين عضو هيأت علمي پژوهشكده علوم و فرهنگ اسلامي با بيان اينكه اين اشتراكات و تفاوتها را ميتوان در انقلابهاي منطقه مورد توجه قرار داد، گفت: در زمينه اسلامي بودن و مردمي بودن ميتوان وجه اشتراك اين انقلابها با انقلاب اسلامي را مشاهده كرد.
لكزايي با اشاره به راهكارهاي جلوگيري از به انحراف كشيده شدن اين خيزشها و قيامها توسط دشمنان و قدرت هاي استعماري، افزود: دعوت از نخبگان و چهرههاي علمي و جوانان اين كشورها و همانديشي با آنها ميتواند بسيار مهم باشد كه اخيرا نيز جواناني از اين كشورها به ايران دعوت شدهاند كه بهتر است در سطح ديپلماسي عمومي و رسانهاي و نخبگان هم ادامه پيدا كند و واقعيتهايي كه دراين كشورها وجود دارد را منعكس كند.
وي خاطر نشان كرد: اين ارتباطات بايد با تاثيرگذاري صورت گيرد؛ چرا كه اين تعاملات باعث ميشود اهدافي به آنها منتقل شود و به اهدافشان جهتدهي و به سمت و سويي تمايل داده شوند كه از آموزههاي ناب اسلامي بيشتر بهره ببرند و بتوانند حركت را به سمتي كه دلخواه مردم است، پيش ببرند.
لكزايي با بيان اينكه ديپلماسي رسمي، عمومي و رسانهاي ميتواند در اين زمينه نقش موثري ايفا كند، گفت: رفت و آمدها و تعاملات ميتواند اين مساله را به گونهاي پيش ببرد كه جلوي به انحراف كشيده شدن اين حركتها را بگيرد، بنابراين بايد از ظرفيتها به خوبي استفاده شود.