چاپ
دسته: گپ و گفت
بازدید: 2444

در باب مخالفت‌هایی که در این برهه زمانی با فلسفه اسلامی می‌شود، معتقدم چنین مخالفت‌هایی در بعد نظری تیشه به ریشه انقلاب اسلامی می‌زند. یعنی مخالفان فلسفه اسلامی استواری انقلاب عظیم اسلامی بر اندیشه‌های حکمای اسلامی چون ملاصدرا را نفی می‌کنند و این حرف و نظر بسیار عظیمی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماهنامه معارف که توسط نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها منتشر می‌ شود در آخرین شماره خود گفت‌وگویی با آیت‌الله سیدمحمد حسینی‌خامنه‌ای ترتیب داده که در آن وی پیرامون حکمت اسلامی، برتری اندیشه صدرایی از ابتدا تا زمان حال، وضعیت کنونی فلسفه اسلامی و چالش‌های سیستم آموزش عالی ما در رابطه با فلسفه اسلامی مطالبی ارائه کرده‌ است.

آنچه در این گفت‌وگو بیشتر برجسته است موضع وی نسبت به مخالفان و منکران فلسفه اسلامی است. وی با اشاره به جریان شناسی مخالفان فلسفه اسلامی معتقد است، تمایلات سیاسی و تکفیری پشت این مخالفت‌ها جا خوش کرده است. در همین رابطه با دکتر شریف لک‌زایی عضو هیات علمی گروه اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم گفت‌وگویی کوتاه داشتیم که از نظرتان می ‌گذرد.
     
  آقای لک‌زایی آیا تقسیم‌بندی مخالفان فلسفه اسلامی- آنچنان که آیت‌الله سیدمحمد حسینی‌خامنه‌ای به آن نظر دارد- به کسانی که تجاهل دارند و کسانی که عامدا مخالفت می‌ورزند، صحیح است؟ به عبارت دیگر مخالفت با فلسفه اسلامی صورت اعتقادی و اندیشه‌ای دارد یا اغراض سیاسی پشت آن است؟

ببینید مخالفت با فلسفه اسلامی مختص زمان حال نیست. اگر نخواهیم به گذشته‌های دور اشاره کنیم، دست‌کم از زمان ملاصدرا به بعد شاهد چنین مخالفت‌هایی هستیم. حتی خود ملاصدرا به دلیل مخالفت‌هایی که با اندیشه‌هایش می‌شد، بالاجبار به روستایی- روستای کهک- در نزدیکی شهر قم کوچ کرد یعنی می‌خواهم بگویم مخالفت با فلسفه اسلامی فقط بعد نظری نداشته است بلکه مخالفان در جهت اعمال نظریات خود دست به اقدام عملی هم زده‌اند.

در باب مخالفت‌هایی که در این برهه زمانی با فلسفه اسلامی می‌شود، بدون اینکه بخواهم روی سخنم با تفکیکیون یا امثالهم باشد، معتقدم چنین مخالفت‌هایی در بعد نظری تیشه به ریشه انقلاب اسلامی می‌زند یعنی مخالفان فلسفه اسلامی استواری انقلاب عظیم اسلامی بر اندیشه‌های حکمای اسلامی چون ملاصدرا را نفی می‌کنند و این حرف و نظر بسیار عظیمی است.

بالاخره از یک طرف رهبری امام خمینی(ره) در این انقلاب انکارناشدنی است و از سوی دیگر پیوند آرا و اندیشه‌های ایشان با فلسفه و حکمت صدرایی مشهود است و همواره حکمت صدرایی توسط امام(ره) تجلیل و تکریم شده است، همچنان که در کلام رهبر معظم انقلاب نیز ‌چنین است.

می‌خواهم بگویم حتی اگر مخالفت با فلسفه اسلامی از نظر اینها با چنین مقصود و هدفی هم نباشد اما نتیجه همان است یعنی مخالفت با فلسفه اسلامی به لحاظ اعتقادی مخالفت با بنیان‌های اندیشه‌ای انقلاب اسلامی را می‌رساند.

  اتفاقا همین مخالفان، خود را طرفدار امام خمینی(ره) و رهبری انقلاب معرفی می‌کنند. آیا این تناقض نظر و عمل آنها را می‌رساند؟

نمی‌گویم تناقض ولی اینها باید به این پرسش پاسخ دهند که انقلاب اسلامی برآمده از اندیشه‌های امام خمینی(ره) که مبتنی بر حکمت اسلامی و صدرایی است را چگونه با مخالفت‌شان با فلسفه اسلامی جمع می‌کنند؟ بالاخره امام خمینی(ره) که فقط یک بعد نداشته‌اند بلکه مثلا بعد عرفانی یکی از مهم‌ترین ابعاد اندیشه‌های ایشان است که تا حد زیادی ریشه در حکمت صدرایی دارد. اگر اینها ادعای طرفداری از امام(ره) را دارند با این بعد اندیشه ایشان چه برخوردی دارند؟!

 علاوه بر این تکریم و تجلیل هم امام خمینی(ره) و هم مقام معظم رهبری از فلسفه اسلامی و به ویژه حکمت صدرایی که قابل کتمان نیست، در مقابل این نظرات، مخالفین فلسفه اسلامی تعابیر غیرمنصفانه‌ای درباره مثلا ملاصدرا به کار می‌برند. اینها چطور قابل جمع ‌است؟!

موضوع دیگری که باید در مورد جریان مخالف فلسفه اسلامی در زمان حال مدنظر داشت این است که اینها حتی براساس اخلاق اسلامی هم رفتار نمی‌کنند. مثلا وارد مجلس سخنرانی شخصی که مخالف نظر آنها می‌اندیشد، شده و آن را به هم می‌ریزند یا مثلا بدون هیچ پرهیزی سخنان وی را قطع می‌کنند. این موارد را خود شخصا شاهد و ناظر بوده‌ام.

در واقع می‌خواهم بگویم که براساس همان معتقدات خودشان که به قرآن و حدیث ارجاع می‌دهند هم رفتار نکرده و اخلاق اسلامی را رعایت نمی‌کنند که اگر غیر از این بود نباید شاهد چنین وقایعی باشیم.

علاوه بر این حیات و ممات اینها در اعلان مخالفت‌شان است. یعنی بیشتر در پی این هستند که جار و جنجال کنند. اگر نه که بیایند اعلام کنند مثلا برای اداره جامعه و حکومت چه نظر، عقیده و ایده‌ای دارند. می‌خواهم بگویم اینها در جنبه‌های سلبی ماجرا بیشتر فعال هستند و در بعد ایجابی چیزی در چنته ندارند.

   برداشتم از حرف شما این است که نباید زیاد به ماجرای مخالفت این گروه با فلسفه اسلامی پرداخت....

نه، بیشتر منظورم این است که مخالفان فلسفه اسلامی در حیطه عمل دست خالی هستند و صرفا به مخالفت می‌پردازند اگر غیر از این است بفرمایند ببینیم در عرصه عمل و بعد ایجابی چه راهکار و اندیشه‌ای دارند! تا حالا که هرچه از آنها دیده‌ایم و شنیده‌ایم فقط مخالفت با آرا و نظریات فلاسفه و حکمای اسلامی بوده است.

گفتگو از: فاروق مقصودی

 روزنامه فرهیختگان، دوشنبه، سی بهمن 1391.

مطالب مرتبط

 حکمت صدرا برترین فلسفه است/ ارزیابی جالب از مخالفان جدید فلسفه