چاپ
دسته: گپ و گفت
بازدید: 1907

  گفت‌وگوی روزنامه فرهیختگان با شریف لک‌زایی پیرامون تناسب منابع موجود در علوم و فلسفه سیاسی و نیاز دانشگاه

در حوزه علوم انسانی کتاب‌های بسیاری ترجمه می‌شوند و می‌گویند در مقابل کتاب‌های کمتری تالیف می‌شوند. این چیزی است که استادان بسیاری بر آن متفقند و آن را یک ضعف به حساب می‌آورند. علاوه‌بر این باید دید کتاب‌های دانشگاهی موجود چه تالیف و چه ترجمه تا چه حد پاسخگوی نیاز استادان و دانشجویان است. آیا برای تحقیق و پژوهش به قدر کافی منابع در دسترس است یا نه و اینکه آنچه تولید می‌شود تا چه اندازه منطبق بر خواسته‌های جامعه‌ دانشگاهی و اجتماع است؟ عده‌ای معتقدند که منابع با نیاز کمتر متناسبند و هنوز کتاب‌های بسیاری است که باید ترجمه شود و موضوعات بسیاری وجود دارد که باید بر آنها کار پژوهشی انجام داد. این جای خالی کی قرار است پر شود و آیا جهت حرکت دانشگاه در مسیر پاسخ به نیازهاست یا خلاف آن؟ شریف لک‌زایی، پژوهشگر و استاد اندیشه و فلسفه سیاسی بر این باور است که بسیاری از کارها به خاطر حمایت کمی که از آنها می‌شود نیمه‌تمام می‌ماند و مشکل اصلی این است که در حوزه علوم انسانی برنامه‌هایی که برای رشد و توسعه در نظر گرفته می‌شود همه در حد شعار باقی می‌مانند. ضمن آنکه کم بودن امنیت کاری در میان استادان باعث می‌شود کمتر کسی بتواند حرفش را بزند و ایده‌هایش را پیگیری کند. وقتی استادی بحثی را مطرح می‌کند ممکن است با اتهاماتی مواجه شود که متوقفش کنند و علاوه‌بر آن کمبود حمایت مالی باعث می‌شود استاد نتواند برای کار پژوهشی زمان کافی بگذارد.

***

فکر می‌کنید در حال حاضر میان نیاز دانشگاه و منابع علمی موجود چقدر تناسب برقرار است؟
معتقدم در حوزه تخصصی من- فلسفه و اندیشه سیاسی اسلامی - به‌شدت با فقر منابع علمی و دانشگاهی مواجهیم و دامنه این فقر بسیار گسترده است. از طرفی هم در منابع روز دچار کمبود هستیم و هم منابع گذشته‌مان به‌روز نیست. منابعی که از گذشته برای ما مانده یا تصحیح نشده یا کسی به سمت ترجمه آنها نرفته است. نگارش و پژوهش به‌روزی هم درباره آنها انجام نشده است، یا آنچه صورت گرفته بسیار محدود و کم بوده است. در این بخش دانشگاهیان به پشتیبانی بسیاری نیاز دارند و کارهای زیادی برای انجام دادن داریم. برای مثال در حوزه فلسفه سیاسی هنوز دوره کاملی از آثار اندیشمند بزرگی چون فارابی نداریم. جسته و گریخته مطالبی از او منتشر می‌شود اما بخش زیادی هنوز ترجمه نشده است. در حالی که آثار اندیشمندانی چون ارسطو و افلاطون به‌راحتی در اختیار همه هست و چندین ترجمه از آنها وجود دارد. هیچ یک از مراکز دانشگاهی چاپ دوره کامل آثار فارابی را به عهده نمی‌گیرد.

چرا این‌طور است؟
چند سال پیش که جشنواره فارابی برگزار شد به مسئولانش پیشنهاد دادم که یک دوره آثار فارابی را منتشر کنند و ترجمه خوبی از این آثار به فارسی را در اختیار جامعه دانشگاهی قرار دهند تا دانشگاهیان بتوانند در پژوهش‌ها از آنها استفاده کنند. هیچ مرکزی تا به حال این مسئولیت را به عهده نگرفته است و تاکنون همه چیز محدود به نشر جسته و گریخته این آثار شده است، اما چون پشتیبانی و حمایت، از این آثار نشده، این حرکت‌ها تاثیری نداشته است.

آثار متفکران دیگر چطور؟ در میان هم‌عصران ما متفکران بزرگی هستند که بشود روی آثارشان حساب کرد؟
در عصر حاضر متفکران بزرگی داریم. امام خمینی(ره)، شهید مرتضی مطهری، علامه محمدحسین طباطبایی و علامه محمدتقی جعفری از متفکران بزرگ اندیشه سیاسی در عصر ما هستند. در ارائه آثار آنها هم کار جدی انجام نشده است. فلسفه سیاسی شهید مطهری و علامه طباطبایی و خیلی از بزرگان دیگر نوشته نشده است. کارهایی که در این زمینه انجام شده بیشتر فردی بوده است و از میان 10 اثر نیمی‌ از آنها خوب و نیمی بی‌کیفیتند. عجیب است که به‌‌رغم سیاست‌ها بودجه‌ای برای این کار در نظر گرفته نمی‌شود و بنیادی‌ترین کارها روی زمین مانده است.

کمبود منابع علمی یعنی توقف کارهای پژوهشی؟ نمی‌شود منابع کشف و خود این کار را به‌عنوان یک پژوهش نگاه کرد؟
وقتی محقق برای کارش به منابع مراجعه می‌کند و با فقر منبع مواجه می‌شود نمی‌تواند کار تحقیقی‌اش را ادامه دهد. نه اینکه اصلا چیزی نباشد، اما هم محدود است؛ هم در دسترس همه نیست و هم به‌روز نشده است. یک پژوهشگر باید بتواند به راحتی به آثار متفکران دیگر دسترسی داشته باشد تا کارش را پیش ببرد. در حوزه اندیشه سیاسی آثاری که در کشور منتشر شده در قیاس با ترجمه‌ها فاصله‌ای چشمگیر دارد. آثاری از افلاطون، ارسطو و دیگر متفکران قدیم، میانه و جدید غرب ترجمه و منتشر می‌شود اما در نشر آثار متفکران ایرانی ضعف و کاستی بسیاری وجود دارد و از آثار قدیمیان نقد و تحلیل‌های تازه‌ای نداریم. فارابی را که گفتم از او آثار ترجمه کافی نداریم و به عربی هم کم منتشر شده برای مثال آوردم. کسانی مثل امام خمینی(ره) هم اگر معتقدیم بزرگ‌ترین انقلاب قرن را رهبری کرده است، مهجور مانده‌اند.

چرا دچار چنین مسائلی هستیم؟
شهید مطهری می‌گوید دانشمند و اندیشمند برای کار هم باید امکانات مادی داشته باشد و هم امنیت و آرامش خاطر که بتواند کار علمی انجام دهد و در مراکز علمی و دانشگاه‌های ما این شرایط فراهم نیست. استادی که بحثی را در دانشگاه مطرح می‌کند ممکن است با انواع اتهامات مواجه شود. از طرف دیگر اگر کسی بخواهد کار پژوهشی جدی و موثری انجام دهد که حاصلش کتاب و مقاله خوب باشد باید 5 تا 10 سال کار کند و مراکز علمی باید چنین فضایی را در اختیار محققان قرار دهند که محقق بتواند کار شایسته، جدی و عمیقی ارائه دهد. کمبودها در این زمینه باعث می‌شود اندیشمند و متفکر ناراضی باشد و نتواند آثار قابل دفاعی هم تولید کند. نیاز است که سیاست‌های مراکز علمی تغییر کند و به سمت و سویی رانده شود که کارهای موثر و مفید و جدی انجام شوند. زمانی که محقق امنیت و فراغت معیشتی نداشته باشد چیزی که مد نظر است تولید نمی‌شود.

فضای تولید علم فراهم نیست.
فضای تحقیقی جامعه دانشگاهی به سمت و سویی که مطلوب جامعه باشد نیست و در جهتی نیست که نیازهایمان را برآورده کند. کارهایی هم که در زمینه به‌کار‌گیری علوم انسانی انجام شده بیشتر به شوخی شباهت دارد. در واقع می‌توانیم بگوییم بیشتر شعاری و دستوری است تا کار جدی و شعار بدون کار به جایی نخواهد رسید. دانشی که از عمق و بدنه جامعه علمی متولد شود و بتواند کارها را سامان دهد نیاز به حمایت‌های جدی و موثر از نهادها و مراکز تحقیقاتی و محققانی دارد که اهل این کار هستند.  

دچار رکود علمی شده‌ایم؟
روی مساله رکود باید تامل کرد. من آماری ندارم از اینکه واقعا دچار این وضعیت هستیم یا نه و اینکه آیا می‌شود روی وضعیت فعلی چنین اسمی گذاشت. اما فضای مراکزی که با آنها همکاری داشته‌ام یا دورادور آشنا بوده‌ام به شکلی است که می‌دانم آسیب‌هایی وجود دارد که باید اصلاح شود. فکر می‌کنم استادان باید در کار مشارکت و پیشنهاداتشان را مطرح کنند و تصمیمات هم باید فارغ از فضاهای سیاست‌زده جناحی باشد. اگر می‌خواهیم واقعا علم بومی داشته باشیم باید مراکز علمی روی آن کار کنند و به نتیجه برسند و نتایج را ارائه کنند تا بتوانیم عملا به سمت و سویی که باید حرکت کنیم. عمده اتفاقی که افتاده است حرف و شعار است که مطلوب ما نیست. باید بخشی از حرف‌هایی که زده می‌شود به مرحله عمل برسد تا بعد بتوانیم ببینیم چقدر توانسته است ما را پیش ببرد و چقدر کارآمد است.

تعامل علمی با جهان

اگر رساله و پایان‌نامه‌ای در فضای دانشگاهی در ارتباط با علم بومی تولید می‌شود باید مورد توجه قرار بگیرد و به کار گرفته شود نه اینکه گوشه کتابخانه خاک بخورد یا نهایتا کتابی شود که کسی نخواند. نقش نهادهای تصمیم‌گیرنده و سیاستگذار در این مساله بسیار زیاد است که باید از ظرفیت عظیمی که در اختیار دارند استفاده کنند. اگر همکاری و هماهنگی میان آنها و مراکز آموزشی برقرار شود بخش عمده‌ای از مشکلات قابل حل است و می‌شود سختی‌ها را از پیش رو برداشت. انقلاب اسلامی ایده تازه‌ای در دنیا مطرح کرد. اگر معتقدیم که این ایده تازه بوده است باید خیلی روشن آن را به جهان ارائه کنیم و حداقل خودمان به کار بگیریم. در حوزه کشورداری و سیاست داخلی نیاز است که الگوهای جامع‌تری در نظر بگیریم. شاید عمده هماهنگی‌هایی که باید صورت گرفته است و بحث اصلی به نظرم نظارت است. خیلی وقت‌ها سیاست‌های علمی و عملی خوبی تدوین شده است که حتی به صورت قانون هم درآمده است، اما در حوزه اجرا با مشکل مواجه شده‌ایم. باید دقت زیادی در مرحله اجرا داشت و روی آن نظارت کرد.  وقتی می‌گوییم باید علمی برخاسته از کشور خودمان داشته باشیم معنای آن قطع ارتباط با دنیا نیست. بر عکس باید با مجامع علمی دنیا بیشتر در ارتباط باشیم تا از تجربه علمی و عملی‌شان استفاده کنیم. ایده‌های خودمان را باید صیقل دهیم که دیگران هم بتوانند از ما الگو بگیرند و بتوانیم در دنیا تاثیرگذار باشیم و نگاه تازه‌ای را به دنیا ارائه دهیم. در حوزه علوم سیاسی و اندیشه و فلسفه سیاسی می‌شود کارهای جدی‌تر، عمیق‌تر و مطلوب‌تری انجام داد. تعداد آثار علمی در حال حاضر آنقدر نیست که بتواند تاثیرگذار باشد.
 
گفتگو از: روناک حسینی
روزنامه فرهیختگان، 10 مرداد 1394.