گروه سیاسی ــ عضو اندیشکده سیاست مرکز الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت درباره انتقادات وارد شده به متن سند الگوی پایه گفت: یکی از انتقادات این است که نظریه پشتیبان فلسفی مبانی و کل سند مشخص نیست. در واقع نمیدانیم که چه نظریه و فلسفه سیاسی از این سند پشتیبانی میکند که باید روشن شود تا بتوان آن را به یک بحث نظری ارجاع داد. به عقیده من باید از اینکه تنها چیزهای خوب را بیان کرد دست برداشت و گزارههای اندک و دارای انسجام درونی را کنار هم گذاشت تا ما را به عمل منتهی کند که در آن صورت میتوان گفت این الگو یک نقشه راه است. به گزارش ایکنا؛ رهبر معظم انقلاب در پیامی دستگاهها، مراکز علمی، نخبگان و صاحبنظران را به بررسی عمیق ابعاد مختلف سند تدوینشده و ارائه نظرات مشورتی جهت تکمیل و ارتقای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فراخواندند؛ سندی که قرار است الگوی پیشرفت کشور برای پنجاه سال آینده باشد.
در این باره با شریف لک زایی، عضو اندیشکده سیاست مرکز الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، گفتوگویی شده تا نقاط قوت و ضعف متن منتشر شده فعلی تبیین شود.
متن گفتوگو به شرح ذیل است:
ایکنا ــ سند الگوی پایه تا چه حد واجد ویژگیهای یک الگو است و چه نقدهایی را بر آن وارد میدانید؟
در ابتدا باید گفت براساس فراخوان رهبر انقلاب لازم است توجه بیشتری به ابعاد مبحث سند الگو شود و از تمام نظرات، دیدگاهها و سلایق در تکمیل و اصلاح سند بهره برد.
این متن منتشر شده الگوی پایه و مقدمهای است تا الگوی نهایی از آن استخراج شود. بنابراین در فرمایشات رهبر معظم انقلاب به صراحت ذکر شده که هم نهادها و دستگاههای مختلف مانند دولت، مجلس، مجمع تشخیص وارد بحث شوند و هم صاحبنظران و متفکران در این زمینه پیشنهادات و انتقادات خود را ارئه دهند تا مجموعه این بحثها و نظرات به سند نهایی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تبدیل شود.
نکته دوم این است که چه تلقی از این الگو وجود دارد، زیرا این طرز تلقی در نهایی کردن سند بسیار مؤثر است. اکنون به نظر میرسد ابهام و تردیدی درباره این الگو وجود دارد. آیا الگو یک نقشه راه است و راهنمای عمل محسوب میشود یا اینکه وضعیت مطلوب را نشان میدهد تا از طرق مختلف به آن برسیم. اکنون معلوم نیست که کدام نگاه به الگو هست و شاید هر دو نگاه ذکر شده به الگو وجود داشته باشد. به عقیده من چگونگی رسیدن به وضعیت مطلوب بسیار مهم است.
به عنوان نمونه در حوزه سیاست بخش تدابیر ( بندهای ۴۴ تا ۵۶) در بند ۴۷ آمده است: «تقویت فضای آزاداندیشی به منظور ارزیابی و نقد علمی سیاستها و عملکردهای گذشته و حال برای تصحیح مستمر آن و حفظ مسیر انقلاب اسلامی»؛ این بسیار کلی و کلان است. تقویت فضای آزاداندیشی آرمان و مطلوب ماست اما چگونگی تحقق این فضا مهم است و بحث اصلی این است که این الگو باید حلقه اتصال مباحث نظری با آنچه در جامعه اتفاق میافتد و به صورت عینی و عملی وجود دارد باشد. به عبارتی الگو باید حلقه اتصال این دو قرار بگیرد و تحول ایجاد کند. البته بقیه بندهای مربوط به حوزه سیاست هم بیان مطلوبها و آرمانهاست.
اما تصور من و کسانی که حداقل با آنها در اندیشکده سیاست در ارتباط بودم این نبود که در سند صرفاً آرمان و وضع مطلوب بیان شود، بلکه همه دغدغه ما این است که رسیدن به وضع مطلوب چگونه اتفاق بیفتد. در واقع تصور اجمالی از الگو این است که بتواند ما را به حوزه عمل نزدیک کند. اگر کاملترین و بهترین سند هم وجود داشته باشد اما به آن عمل نشود یا طرق نیل به اهداف آن معلوم نباشد، طبیعتاً هیچ تحولی ایجاد نخواهد شد.
به عقیده من الگو طرح عمل است، نه طرح نظر و باید در الگو بر راهکارهای عملی تأکید کرد و مسیر حرکت برای تحقق آن مطلوبهای مدنظر مشخص شود. به عنوان نمونه بخش مبانی که در الگوی پایه به صورت مفصل آمده در قانون اساسی خلاصه و شفافتر ذکر شده و در ۶ بند و اصل خلاصه شده است.
البته از یک جهت فی نفسه اینکه سندی به عنوان الگوی پایه ارائه شده اتفاق مثبتی است که میتواند محمل گفتوگو، بحث و نظر، نقد و ارزیایی باشد. به هر حال تصورات از الگو متفاوت است ولی وقتی الگوی پایه ارائه و مطرح میشود میتوان راجع به آن بحث کرد و خلأها و چالشهای آن را استخراج و مسیر حرکت الگو را روانتر و دقیقتر مشخص کرد.
مسئله بعد اینکه بخش زیادی از این سند پایه به مبانی توجه کرده که به نظر نمیآید چندان نیاز باشد. در اندیشکده سیاست مبانی سیاسی الگوی پیشرفت را که ارائه کردیم خیلی شفافتر، خلاصهتر و منسجمتر از مبانی سند الگوی پایه بود.
نقد دیگر این است که نظریه پشتیبان فلسفی این مبانی و کل این سند هم مشخص نیست. در واقع نمیدانیم که چه نظریه و فلسفه سیاسی از این سند پشتیبانی میکند که باید روشن شود تا بتوان آن را به یک بحث نظری ارجاع داد. البته در خود الگو بحث نظری نداریم اما باید مشخص شود که به چه مکتب و نظریه فلسفی ارجاع پیدا میکند تا تمام لوازمی که آن دستگاه فکری و فلسفی خواهد داشت مورد توجه قرار بگیرد و انسجامبخشی و همبستگی متن سند الگو را تقویت کند.
برای مثال اگر اکنون تعدادی از بندهای ۵۶ گانه (بخش تدابیر) حذف شود هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. اما اگر این متن براساس انسجام فلسفی تدوین شده باشد و یک دستگاه فلسفی پشتوانه آن باشد وقتی به آن ارجاع داده شود خود به خود تفسیر و تحلیل میشود و انسجام خود را حفظ میکند. حتی در حال حاضر شاید بهتر باشد برخی از بندها را حذف یا اصلاح کرد تا کوتاهتر و شفافتر شود.
به عقیده من همه مباحث مذکور در مبانی را میتوان در یک پاراگراف مطرح کرد، زیرا نمیخواهیم همه حرفهای خوب را در این متن بیاوریم و نیازی هم نیست. در واقع متن و سندی که بخواهد ما را به اهداف برساند نیاز به این ندارد که همه حرفهای خوب را بیان کند.
عرصههای الگو در سه بخش فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آمده است اما مقایسه بحثهای انجام شده در اندیشکده سیاست با بندهای ۴۴ تا ۵۶ تدابیر، که به حوزه سیاسی مربوط است، نشان میدهد مباحث مطروحه در اندیشکده سیاست چندان مورد توجه قرار نگرفته است. میتوان بخشهایی را بیان کرد و بندها را به مباحث مطرح شده ارجاع داد. در اندیشکده سیاست ۲۲ مسئله و مبنا طراحی و تدوین شد؛ ۶ مؤلفه به عنوان مبانی و ۱۶ مؤلفه به عنوان مسائل سیاسی الگوی پیشرفت که جای آنها در این سند پایه و بندهای مربوط خالی است، در حالی که بهتر بود در این سند منعکس میشد.
عدم توازن بخشهای الگو نقد دیگری از سند است. به طوری که بخش مبانی بسیار مبسوط بیان شده اما بخش آرمانها و رسالت هم بسیار خلاصه است و بخش افق در حد یک صفحه و بخش تدابیر مفصل است. در واقع هر بخشی باید از تناسب حجمی برخوردار باشد.
همچنین میتوان گفت بحث راجع به آموزش و پرورش میتواند برجسته شود یا درباره دولت و وظیفه دولت در این الگو و اجرای آن باید بیشتر پرداخته شود. اینها نکاتی است که در ارزیابی شکلی الگوی پایه میتوان مطرح کرد. البته در باب محتوا باید به صورت جزئیتر به مواد و بندهای منتشر شده پرداخت.
نکته مهم دیگری که لازم است مورد توجه قرار گیرد این است که این سند باید براساس نظریه پیشرفت طراحی شده باشد. همان طور که ذکر شد سند فاقد پشتوانه فلسفی است و ارجاع آن به هیچ مکتب فلسفی روشن نیست. نظریه پیشرفت هم مغفول مانده و نیاز است که سند به یک نظریه پیشرفت ارجاع داده شود.
ایکنا ــ بینظمی و عدم انسجام موجود در متن سند چه تأثیری در بیانگیزه شدن صاحبنظران برای ورود به مباحث سند و اصلاح و تکمیل آن دارد. شاید آنان با مشاهده چنین متنی تصور کنند صرفاً قرار است به صورت دستوری و سفارشی متنی نگاشته شود به ویژه اینکه برخی اندیشکدهها به مرکز الگو درباره بیتوجهی به مباحث و نظرات انتقاداتی داشتهاند؟
شاید چنین استنباطی از این متن شود، اما تا آنجایی که اطلاع دارم و مباحثی که در اندیشکده سیاست مطرح شده نشان میدهد به این شکل نیست. البته اکثر اندیشکدهها از جمله اندیشکده سیاست این انتقاد را دارند که به مباحث آنها توجهی نشده است. برای نمونه در دو جلسه اخیر شورای علمی این بحث درباره مبانی و تدابیر سند پایه مطرح شد و مسائل و ادبیاتی که در اندیشکده سیاست نهایی شده در متن الگوی پایه منعکس نشده است. در واقع یکی از انتقادات اساتید این است که محتوایی که در طول جلسات متعدد به آن رسیدهاند در متن انعکاس نیافته است.
اما همان طور که گفتم نکته مثبت این است که این متن پایه است و نهایی نیست و باید تکمیل شود و ارتقا پیدا کند. اکنون اتفاق نظر بر این است که این متن انسجام درونی ندارد و میتوان با بحثهایی که انجام خواهد شد این انسجام درونی را ایجاد کرد تا متن این قابلیت را داشته باشد که بتوان ادعا کرد از منطق مشخصی پیروی میکند و در آن صورت دیگر حتی یک کلمه و عبارت را هم نمیتوان جابهجا یا حذف کرد.
شاید ابهامی که اساساً در چیستی الگو وجود دارد خودش را در متن نشان داده و به این سند تحمیل کرده است. به عقیده من باید از اینکه فقط سخنان خوب را بیان کرد دست برداشت و گزارههای اندک و دارای انسجام درونی را کنار هم گذاشت تا ما را به عمل منتهی کند که در آن صورت میتوان گفت این الگو یک نقشه راه است. اکنون این سند شاید به این حد نرسیده باشد و صرفاً همان حرفهای خوبی است که قابل استفاده هم هست اما باید به سمت این الگو حرکت کرد.
درباره بیانگیزه شدن اندیشمندان با مشاهده این متن باید گفت شاید سلیقه و تفکری این بحث و این متن را نپذیرد در آن صورت میتواند الگوی خود را ارائه دهد. به عبارتی باب بحث و گفتوگو با فراخوانی که داده شده به صورت وسیعی باز گذاشته شده تا افراد با سلایق، نظرات و تفکرات مختلف راجع به این متن نظر دهند و شاید چیزی که مطرح میکنند کاملاً متفاوت با این الگوی پایه باشد. اما نتیجه نهایی آن از دل همین بحثها متولد خواهد شد.
در واقع اکنون این متن محمل بحث و گفتوگو را ایجاد کرده و باید به سمتی برود که از درون این بحثها، نقدها و گفتوگوها یک سند نهایی منتشر شود که آن زمان قابلیت دفاع خواهد داشت، زیرا از درون نگاههای متفاوت و متکثر استخراج شده که قابل دفاع خواهد بود و از منطق درونی برخوردار خواهد بود. اکنون فرصت خوبی است که اندیشمندان و متفکران به صحنه بیایند و این متن را نقد و پیشنهادات خود را مطرح کنند و حتی الگوی مدنظر خود را بیان کنند. مثلاً شاید پس از پایان این بحثها بگوییم در حوزه پیشرفت سیاسی به ۵ الگو رسیدیم و بعد با منطق و استدلال الگوی بهتر را انتخاب کنیم.
ایکنا ــ با توجه به اینکه سند نهایی الگوی پیشرفت ۵۰ سال آینده را مد نظر قرار داده تا چه حد در مباحث و گفتوگوها به واقعیات این جامعه و تغییر و تحولات نسلها در حوزههای مختلف توجه شده است؟
بسیاری از این دغدغهها را اساتید در اندیشکده سیاست مطرح میکردند و میکنند و مباحث مطروحه در جلسات کاملاً بهروز است. اما نکته مهم این است که عنصر انعطاف در سند الگو هم دیده شود زیرا در برخی از موضوعات ممکن است امسال شرایط به شکلی باشد و یک یا دو سال دیگر فضا متفاوت شود. لذا باید این تغییرات به نوعی در الگو تعبیه شود تا خود به خود این انعطاف و بازسازی انجام شود و الگو دائم در معرض نقد و ارزیابی قرار بگیرد و بتواند خود را با شرایط تطبیق دهد.
این برنامه برای ۵۰ سال است ولی ممکن است ده سال دیگر بحثهایی که امروز در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی وجود دارد کلاً تغییر پیدا کند و عرصههای جدیدی به وجود آمده باشد و نمیتوان با سندی که انعطاف ندارد این مباحث را پیش برد. لذا لازم است بخشهایی از سند را در مقاطع و دورههای مختلف و به صورت منظم بازسازی و براساس نیازها بهروز کرد.
نقد دیگری که به الگوی پایه وارد میشود این است که نمیتواند خود را بهروز کند یا به عبارتی سازوکار بهروزسازی آن مشخص نیست و باید در جایی تعبیه شود تا از واقعیات اجتماعی دور نماند و مطابق آن چیزی باشد که در جامعه میگذرد. این دغدغه با توجه به اطلاع بنده در اندیشکده سیاست بین اساتید وجود داشته و دارد و امیدواریم به گونهای در سند نهایی تعبیه شود تا صرفاً آرمانها و مطلوب ذهنی خودمان مد نظر قرار نگیرد، بلکه همه این آرمانها و مطلوبیتها مبتنی بر رفع خلأها و نیازهایی شود که در عرصه اجتماعی به صورت عینی با آنها برخورد میکنیم.
البته نباید هم به گونهای باشد که فقط به این مباحث توجه شود بلکه نگاه آیندهنگرانه و معطوف به ۵۰ سال آینده هم باید مورد توجه باشد تا برای ۵۰ سال آینده این سند را تنظیم کرد.
ایکنا ــ چقدر ضرورت دارد که این سند نهایی مورد قبول و پذیرش همه مردم در اقصی نقاط کشور قرار بگیرد؟
نکته بسیار مهمی است. یکی از مباحث ما در اندیشکده سیاست این بود که به عنوان نمونه در عرصه پیشرفت سیاسی الگوی واحدی داشته باشیم یا به تناسب مناطق، قومیتها و فرهنگهایی که در کشور است الگوهای متفاوتی داشته باشیم. نگاه برخی اساتید این بود که سند الگوی تهران با سند الگوی سیستان و بلوچستان باید متفاوت باشد و این تفاوتها لحاظ شود. ممکن است با این نگاه سند الگوی اصلی و نهایی تدوین شود و براساس آن هر منطقه الگوی خاصش را پایهریزی کند تا بتواند شرایط محیطی، فرهنگی و بافت قومی و جمعیتی و محیط زیستی خودش را در آن لحاظ کند.
بنابراین این بحث مهمی است که چگونه تفاوتهای محیطی، شرایط جغرافیایی، انسانی و فرهنگی را در نظر گرفت تا در همه نقاط کشور شاهد پیشرفت متوازنی باشیم و این گونه نباشد که نقاطی از کشور از پیشرفت خوبی برخوردار شوند ولی در نقطهای مانند سیستان و بلوچستان که همچنان به آن توجه نمیشود این بیتوجهی استمرار پیدا کند و این منطقه از گردونه پیشرفت عقب بماند.
گفتوگو از مهدی مخبری