متفکران بسیاری در فضای ذهنیشان تنفس میکنند
گروه حوزههای علمیه ــ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: بسیاری از متفکران برخلاف استاد مطهری در فضای ذهنی خویش تنفس میکنند، در حالی که ایشان با تلفیق اجتهاد و فلسفه خود را به خوبی در مواجه شدن با مکاتب فکری دیگر قرار داد.
شریف لک زایی، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در گفتوگو با ایکنا گفت: استاد مطهری فیلسوف بود؛ شاید برخی از این تلقی و تعبیر استقبال نکنند، ولی تغییری در واقعیت قصه ندارد؛ او عالم دینی بود و در حد اجتهاد روی مباحث علوم اسلامی کار کرده بود و در مواجهه با اندیشهها و پرسشهای زمانه خویش با رویکرد اجتهادی وارد میشد.
وی افزود: گاهی میتوانیم صرفاً از منظر دین با افکار مواجه شویم، ولی گاهی از منظر فلسفی که طبیعتاً ریشهایتر و بنیادیتر و ماقبل دینی تلقی میشود، زیرا فیلسوف باید در فضای آزاد بحث کند و ویژگی شهید مطهری همین بود.
لک زایی با بیان اینکه در دوره شهید مطهری دو مکتب فکری عمده یعنی سوسیالیسم و کاپیتالیسم وجود داشت، تصریح کرد: وی با این دو اندیشه فلسفی در درجه اول مواجه شد و بعد نگاه دینی داشت؛ در نوع مواجه شدن رد و انکار و همچنین همراهی و همدلی با افکار دیگران، خیلی نیاز به نگاه فلسفی و دینی ندارد، ولی آنچه اهمیت دارد این است که با نگاه فلسفی و اجتهادی به نقد و بررسی آنها بپردازیم و مطهری با تلفیقی از این دو نگاه آن ها را به چالش کشید.
وی با بیان اینکه اگر کسی از دستگاه فلسفی مقتضی بهرهمند نباشد، نمیتواند پاسخگو باشد، آن هم در دورهای که دو اندیشه مخالف اسلام بر همه دنیا سلطه دارند، تصریح کرد: متفکران معمولاً در چنینی شرایطی مغلوب یکی از دو تفکر میشوند ولی شهید مطهری نگاهی انتقادی داشت؛ در یک جمعبندی ایشان اولاً فیلسوفانه با مکاتب و اندیشهها مواجه میشد و ثانیاً آگاهانه و شفاف و روشن با این افکار برخورد میکرد و به ریشهیابی مسائل توجه میکرد.
لک زایی با بیان اینکه امروز متأسفانه در حوزه و دانشگاه این نوع مواجه شدن وجود ندارد یا کم است، اظهار کرد: امروز متفکران بزرگی عمدتاً در فضای فکری خود تنفس میکنند و در اتاق بسته و پشت میز با اندیشهها مواجه میشوند، ولی شهید مطهری مستقیم و در فضای دانشگاهی و آگاهانه با اندیشههای دیگر مواجه میشد و پاسخ میداد و امروز این نوع مواجه شدن با دانشجویان، استادان و افکار کمتر مشاهده میشود.
این عضو هیت علمی با بیان اینکه پاسخهای استاد مطهری ناظر به نیازهایی بود که در فضای بیرونی رخ میداد، تصریح کرد: وقتی مسائلی که متفکران به آن میپردازند صرفاً دغدغه ذهنی آنان است یا مسئله دقیقی که فهم نخواهد شد و یا کمتر مورد توجه قرار خواهد گرفت و اگر پاسخ دقیقی هم داده شود ناظر به مسئله روز نخواهد بود. امروز سیطره اندیشه غربی قابل انکار نیست و این سیطره به گونهای است که هر قدر هم تلاش کنیم رسیدن به آن دشوار است، ولی تلاشها برای تمدن اسلامی شروع شده و اگر در گذشته منفی و زیر صفر بود، امروز به صفر رسیده و یا مثبت است و میتوانیم منتقدانه و متعاملانه با آن مواجه شویم. لذا از این منظر میتوانیم امیدوار باشیم.
این محقق و پژوهشگر سیاسی در این باره که شهید مطهری بر لزوم نقد آزادنه همه مکاتب فکری ولو مارکسیسم تأکید داشت، ولی این فضا در گفتمان علمی امروز کمتر دیده میشود، گفت: چون امروز چنین مواجههای وجود ندارد، نتیجهاش این است که خودمان را از افکار و نظرات و انتقادات محروم میکنیم؛ مقام معظم رهبری بارها تأکید فرمودهاند که کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی در محیطهای علمی حوزه و دانشگاه برگزار و آرا با صراحت بیان شود؛ فضایی که این امکان را ندارد مورد انتقاد ایشان هم هست، زیرا تا افکار و سلایق مختلف مورد بحث قرار نگیرند، به نقاط روشنی نمیرسند و تضارب آرا شکل نمیگیرد.
وی افزود: به طرح گذاشتن آرا و نظرات سبب میشود تا پرسشها هم دقیق تر شوند حتی اگر پاسخی برای جامعه نداشته باشیم؛ از همین گفتوگوها و مراکز نیز نظریه تولید میشود، زیرا دانش یکسویه تولید نمیشود و زمانی دانش میتواند وارد اجتماع شود که از طریق مواجه شدن با افکار دیگر قوت و قدرت خود را نشان دهد.
لک زایی تصریح کرد: فلسفه اسلامی ظرفیت دارد که در معرض این پرسشها صیقلی شود؛ همان طور که علامه طباطبایی و شهید مطهری این مسیر را طی کردند و در قالب نوصدرایی معروف شدند و اندیشمندان امروز هم هر قدر در این مسیر حرکت کنند موفقیت بیشتری به دست میآید؛ اساساً در گفت وگو گفت و شنید مطرح است، نه گفتن صرف.
وی تأکید کرد: باید حرف دیگران را بشنویم و پاسخ بدهیم و حتی اگر پاسخی نداریم باز آن را بشنویم، زیرا در فصای غیرتعاملی اگر پاسخ متقنی هم داشته باشیم، دیده و شنیده نمیشود و در کتابها و مقالات میماند و حین گفتوگو ضمن شنیدن حرف دیگران، میتوانیم پاسخها را بیان کنیم.