به گزارش ایکنا، بیستوپنجمین جلسه تفسیر قرآن امام موسی صدر با ارائه شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شب گذشته، ۳۰ اردیبهشتماه، به صورت مجازی برگزار شد و از جمله موضوعات مطرح شده در این جلسه بررسی نگاه تفسیری امام موسی صدر درباره اهمیت توجه توأمان به اندیشه و محبت بود که در ادامه متن آن را میخوانید؛
امام موسی صدر با اشاره به آیات یکم تا نهم سوره الرحمن میگوید که این آیات احساسات بشر را به خداوند عمق میبخشد و این سوره نیز الرحمن نامگذاری شده و بحث رحمت و رحیمیت خدا را برای انسان یادآوری میکند. هدف این آیات و این سوره، پروراندن محبت در نهاد انسان است. هم برشمردن نعمتهای الهی است و در کنارش نیز پروراندن نعمت محبت در نهاد انسان است. خدا انسان را دوست دارد و او را یاری میکند و این مسئله در تعبیر امام آمده است.
آنچه به آن اشاره میکند، صفاتی است که بر رحمانیت و رحیمیت خدا تأکید دارد. در آغاز هر سوره تأکیدی بر هدف تربیت قرآنی با محبت است؛ یعنی در هر سورهای که با «بسم الله الرحمن الرحیم» قرائت میکنیم، تأکید بر رحمانیت و رحیمیت شده است. بحث محبت به عنوان یک مسئله عاطفی در قرآن به عنوان یک نوع از تربیت مطرح شده است. یک تربیت خاص که با توجه به عقل و عقلانیت استوار نیست و از دو ویژگی برخوردار است. یک ویژگی آن همین احساس، عاطفه، رحمت و رحیمیت است که همین محبت را در نهاد انسان تقویت میکند و یکی هم توجه به بعد اندیشه و اینکه احساس، مکمل اندیشه است.
عقل و عشق مکمل یکدیگرند
علت توجه قرآن به عاطفه و محبت به این دلیل است که احساس و عاطفه و محبت مکمل اندیشه تلقی میشود و خداوند با این دو بعد و عنصر، تربیت را ایجاد میکند و تعمیق میبخشد و از این حیث است که احساس باید مکمل اندیشه باشد تا ایمان در نفس انسان شکل بگیرد والا تفکر بدون محبت کار یک فیلسوف پیری است که به اندیشیدن بسنده میکند. اگر این دو را از هم جدا کنیم و تنها به تفکر بسنده شود، مانند این است که فیلسوف پیری به آن بسنده میکند و خوب هم میاندیشد و از این حیث که در تنهایی خودش میاندیشد، ایرادی ندارد، اما به لحاظ تربیتی حتماً ایراد دارد.
امام به نقد فلسفه مبادرت میکند و اینکه فیلسوفی که تنها به تفکر میپردازد و فلسفههایی که از عاطفه به دور هستند، ربط و نسبتی با جامعه خودشان ندارند و بنابراین تفکر همراه با احساس و عاطفه و محبت باید باشد تا بتواند مکمل احساس و اندیشه باشد. این دو باید بتوانند یکدیگر را کامل کنند و به تعبیر ایشان، فیلسوفی که فقط میاندیشد نمیتواند اندیشههایش را به کار ببندد. اگر فلسفه ما از عمل فارغ باشد، میتوان آن را کنار گذاشت، چون به زندگی ارتباط پیدا نمیکند.
پیوند اندیشه و محبت
ایشان میگویند که مسئله اساسی وحدت دو بعد اندیشه و عشق در دقیقترین شکل ممکنش قابل طرح است؛ یعنی در نوع تربیتی که داریم اعم از تربیت در مدارس و ...، نمیتواند جدای از احساس و اندیشه باشد. عشق و اندیشه در کنار هم هستند. عاطفه و احساس در کنار اندیشه و تفکر است و هر دو یکدیگر را کامل میکنند و هر کدام به تنهایی باشد، نمیتواند منتج به نتایجی باشد که از این روش تربیتی حادث میشود، اگرچه بُعد عاطفه قوی است.
امام(ره) در اینجا نکاتی را مطرح میکنند؛ از جمله اینکه خدا در ابتدای سورهها در آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» همیشه این رحمانیت و رحیمیت را تکرار کرده است. دوم اینکه نعمات خود را ذکر میکند و میخواهد که این محبت در نهاد انسانها قرار گیرد. این انس و الفت زمینه مأنوس کردن دلها را با یاد خدا ایجاد میکند و خدا به مثابه زمینهای برای شکل گرفتن ایمان در نهاد انسان باشد. همچنین به تعبیر ایشان، خدا رنجها را از انسانها دور میکند. ایشان انسانی را که دارد غرق میشود مثال میزند. تعبیر زیبایی دارند که خدا با درماندگان و خستهدلان است و در شدیدترین حالات ناامیدی در کنار انسانها است.
بُعد دیگر پذیرش توبه است که انسان اگر خطایی مرتکب شود، برمیگردد و به سوی خدا توجه میکند. مورد دیگر محبت خدا نسبت به انسان است؛ یعنی هم مردم خدا را دوست دارند و هم خدا مردم را. نکته دیگر نیز یاری انسان توسط خدا است و از اینجا بحث دعا را مطرح میکنند که توجه ویژهای به دعا در انسان ایجاد میکند.
کدام فیلسوف به درد میخورد؟
پس علت توجه قرآن به بعد عاطفی این است که احساس، مکمل اندیشه باشد و اینجا نیز نقدی به فلاسفه وارد میکنند که اگر تفکر اینها در زندگی به کار گرفته نشود، فلسفه زندگی نیست و فیلسوف هم فیلسوف عمل نیست. تعریفی که فارابی از فیلسوف ارائه میدهد، دقیقاً همین است. میگوید که فیلسوف کسی است که با مباحث نظری آشنا باشد و در عمل هم به کار گیرد. اگر انسانی پیدا شد که عمل نکرد فیلسوف نیست.
در ادامه نیز میگویند که خدا از قلب به ما نزدیکتر است و اموال و ... برای آزمایش انسان است. حتی وقتی که پای نافرمانی از خالق به میان میآید که میفرمایند: این فرمانبری جز از خدا جایز نیست. پس آیات ابتدا تا نهم سوره الرحمن، در مورد همین روش تربیتی است که میتواند مورد توجه ما باشد.
نکته مهم دیگری که مورد توجه قرار میدهند با استفاده از کلمه «میزان» است که تأکید بر نظم، نظمبخشی، عدالت و میزان در زندگی و آموزش و تربیت است. به تعبیر امام موسی صدر این را در حکمرانی هم میتوان توسعه داد که این نظم در هستی وجود دارد و آنچه انسان را به اعتدال میرساند، همین نظمبخشی و اعتدال بین اندیشه و عشق است.
بشر امروز گوهر و نعمت محبت را از یاد برده و طبیعتاً این آیات میتواند یادآوری و احیای این نگاه باشد که انسان این را در خودش زنده کند و بشر امروز آن قدر در خودخواهی و منفعتطلبی غرق شده که محبت را از یاد برده است.
مطالب مرتبط
شریف لک زایی بیان کرد: روش امام موسی صدر در استنباط معانی نو از قرآن(جلسه 1)
شریف لکزایی بیان کرد: امام موسی صدر تحدی قرآن را در تمام زمانها مستمر میداند(جلسه 2)
شریف لکزایی بیان کرد: نقص انسان با «الله» تکمیل میشود(جلسه 3)
شریف لک زایی بیان کرد: تعریف امام موسی صدر از خلیفهاللهی(جلسه 4)
شریف لک زایی بیان کرد: آسیبهای اجتماعی نفاق از دیدگاه امام موسی صدر / نفاق مجمع رذائل است (جلسه 7)
شریف لک زایی بیان کرد: انفاق عقدههای اجتماعی را از بین میبرد (جلسه 9)
شریف لک زایی بیان کرد: غیبت کردن موجب مرگ اجتماعی میشود (جلسه 11)
شریف لک زایی بیان کرد: فقدان اعتدال موجب مرگ یک امت میشود (جلسه 14)
شریف لک زایی بیان کرد: خمس؛ گامی در جهت ارتقای اجتماعی (جلسه 15)
شریف لک زایی بیان کرد: اعتدال حاصل رفع نیازهای ضروری جامعه و تمدن زاییده این فرایند است (جلسه 16)
شریف لک زایی بیان کرد: هدف معراج جهانی شدن اسلام بود (جلسه 18)
شریف لک زایی بیان کرد: آزمایش الهی موجب آگاهی و رشد انسان در جهت استعدادها میشود (جلسه 21)
شریف لک زایی بیان کرد: توجه به خلقت از خاک، انسان را مهذب میکند (جلسه 23)
لکزایی در تشریح دیدگاه امام موسی صدر بیان کرد: مراد از تفصیل امر حکیم در شب قدر چیست (جلسه 24)