چاپ
دسته: گپ و گفت
بازدید: 280
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به اهمیت آزاداندیشی بیان کرد: یک مسئله مهم، دفاع از آزادی اندیشه و تأکید بر لزوم آزاداندیشی است که بتوانیم در این فضا دست به تولید دانش بزنیم و دیدگاهم این است که هرچقدر تولید آزادی‌های سیاسی بسط پیدا کند، می‌تواند به این امر کمک کند که روند تولید دانش تسریع شود.
 

به گزارش ایکنا، کرسی علمی ـ ترویجی مناسبات آزادی و دانش، امروز، ۲۱ آبان‌ماه، با سخنرانی شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه گزارشی از بحث لک زایی را می‌خوانید؛

این بحث زمانی که مطرح شد، یک بحث مغفول بود و همچنان نیز مغفول است و اگرچه وضعیت ویژه‌ای در جامعه علمی دارد و هفته‌های اخیر نیز شاهد منازعاتی بوده‌ایم، اما چون به لحاظ نظری تکلیف را روشن نکرده‌ایم که باید چه کنیم، ما همیشه نیازمند این هستیم که در این زمینه بحث داشته باشیم. البته بحث حاضر، با منازعات اخیر ارتباطی ندارد، اما از دل همین منازعاتی است که وجود دارد و برای همین، ضرورت این جلسات که بتواند ابعاد این دیدگاه را مطرح کند احساس می‌شود.

همان زمان که این بحث از طرف بنده مطرح شد، همین ضرورت‌ها باعث شد که این اتفاق بیفتد. ایده اولیه بحث، دفاع از اهمیت آزادی و وجود فضای آزاد برای بحث علمی است، به ویژه در مراکز علمی که نگاه‌های متفاوتی وجود دارد و به یک معنا، کارهای تحقیقاتی ایدئولوژیک تلقی می‌شود و ممکن است سفارشی هم تلقی شود، اما در این فضا باید از یک فضای بحث ‌و گفت‌وگوی علمی عمیقی بهره‌مند شویم و بتوانیم بحث‌ها را از این منظر ارائه کنیم که بسیار نکته قابل اهمیتی است و این بحث‌ها سهمی در این قسمت دارد.

اهمیت دفاع از آزادی اندیشه و لزوم آزاداندیشی

مدعای اولیه به نوعی دفاع از آزادی به نحو عام و لزوم آزادی سیاسی در جامعه به منظور برگزاری جلسات نقد و مناظره و ... است. با تقدم آزادی بر دانش و سپس تقدم دانش بر آزادی، بحث مطرح می‌شود که سپس به مرحله مناسبات حلقوی می‌رسیم و به یک معنا، هر دو تلقی از تقدم آزادی و دانش و دانش بر آزادی را دربر دارد، اما یک نحو تکمیلی‌تر هم داراست. مسئله دیگری که مورد توجه بوده، دفاع از آزادی اندیشه و تأکید بر لزوم آزاداندیشی است که بتوانیم در این فضا دست به تولید دانش بزنیم و دیدگاه بنده این است که هر چقدر تولید آزادی‌های سیاسی بسط پیدا کند، می‌تواند به این امر کمک کند که روند تولید دانش تسریع شود.

از سه نوع مناسبات بین آزادی و دانش می‌توانیم بحث کنیم که در این صورت‌بندی تلقی‌های مختلف به صورت روشنی ارزیابی شده است؛ یکی از دیدگاه‌ها، بحث تقدم دانش بر آزادی است. این نگاه در سنت متفکران ما مطرح بوده است، به ویژه در سنت فلاسفه که اینها به دانش اهمیت داده‌اند و از جمله، دیدگاه افلاطون و دکتر داوری‌اردکانی است. افلاطون در بحث‌های خود آنچه تأکید می‌کند دانش است و کسی در رأس دولت قرار می‌گیرد که واجد بیشترین دانش و فضیلت و حکمت باشد و او تقدم دانش بر آزادی را قبول دارد. بنابراین، از دیدگاه بزرگانی مانند افلاطون، دانش برتر از آزادی است. البته ایشان اشاره می‌کند که آزادی، هماهنگی و اعتدال، شرط پایداری یک نظام سیاسی و اجتماعی است و وقتی هرکدام از بین رفت، آن نظام سیاسی ممکن است از بین برود، اما در کلان قضیه بحث حکمت و دانش یک جایگاه ویژه‌ای دارد و بر این اساس ایشان جزو کسانی است که دانش را برتر از آزادی می‌داند.

نظر داوری‌اردکانی در باب نسبت آزادی و دانش

اما در آثار دکتر داوری‌اردکانی، یک نوع دوپهلویی وجود دارد و ایشان به نوعی هم تصریح دارد بر اینکه دانش بر آزادی تقدم دارد و هم می‌گوید که آزادی بر دانش متقدم است، اما دانش را به قدیم و جدید تقسیم می‌کند و می‌گوید که دانش قدیم، عموما ربطی به آزادی ندارد و خیلی از متفکران نیز می‌گویند این عرصه‌های آزادی که شاهد آن هستیم در فضای مدرنیته به وجود آمده است و با بحث‌های گذشته ارتباطی ندارد، اما از طرف دیگر آزادی، رکن اصلی دانش در دنیای مدرن است، بنابراین این تفکیک در دیدگاه ایشان وجود دارد.

دیدگاه دوم، بحث تقدم آزادی بر دانش است که شاید اساس کار بنده نیز از اینجا شروع شده است و برای من نیز مسئله مهم، آزادی بود. برخی از صاحب‌نظران از جمله دکتر اعوانی نیز معتقد‌ند که آزادی مقدم بر دانش است و دکتر عبدالکریم سروش نیز می‌گوید که هر دانشی مبتنی بر آزادی است و دانشی را نمی‌توان پیدا کرد که بدون آزادی شکل بگیرد.

بحث آیت‌الله نانیئی و مرحوم کواکبی را نیز در کتاب پرداخته‌ام. به ویژه دوره‌بندی که نائینی از آن استفاده می‌کند بسیار اهمیت دارد. دوره اول را دوره تفوق و سیادت مسلمانان می‌داند که معلول آزادی و مساوات و نتیجه اجرای اصول اجتماعی و سیاسی اسلام است. دوره دوم، دوره توقف مسلمانان است که معلول تبدیل خلافت به سلطنت است و سیطره استبداد بر جوامع مسلمانان به وجود می‌آید. ایشان از منظر آزادی، این دوره‌بندی را مطرح می‌کند که اهمیت زیادی دارد.

مسلمانان در کدام دوره منزوی شدند؟

دوره سوم نیز انزوای مسلمانان را به همراه دارد و این مسئله زمانی رخ می‌دهد که در غرب بیداری به وجود آمده و نهضت‌هایی در مغرب‌زمین به وجود آمده است و اگر این سه دوره را ببینیم، مشخص است که آنچه از نظر مرحوم نائینی روی جامعه تأثیر می‌گذارد که جامعه را به پیشرفت و توسعه می‌رساند، حضور آزادی است که در صدر اسلام بوده و در یک دوره‌ای که مانند غرب بودیم در رکود قرار داشتیم، اما در دوره سوم که در غرب نهضت‌های آزادی فراوان است، ما به انزوا می‌رسیم.

اما به‌رغم این دو دیدگاه که هردو، دیدگاه‌های قابل اعتنایی هستند، به نظرم واجد یک نقصی هم هستند که می‌تواند در مناسبات حلقوی نباشد، چون یک سویه نگاه می‌شود؛ یعنی اینکه آزادی باشد تا دانش تولید شود و برعکس، یک نگاه یک سویه است. این تلقی که می‌آید و مناسبات حلقوی را طرح می‌کند، بیشتر، تعامل، تأثیر و تاثر دانش و آزادی بر یکدیگر است و نمی‌شود گفت که فقط یکی بر دیگری تأثیر می‌گذارد. یکی از دیدگاه‌ها می‌گوید هر نوع دانشی اعم از معنایی و غیرمعنایی نیازمند آزادی است. البته این را به لحاظ حداقلی می‌پذیریم، اما عموما آزادی سیاسی در فضایی باید طرح شود که بتواند به دانش کمک کند. یعنی یک نظام سیاسی وجود دارد که سیطره استبداد را دارد که جلوی دانش معنایی گرفته می‌شود و در تاریخ نیز خیلی از فلاسفه را داشته‌ایم که تبعید شده‌اند و متفکران دیگر نیز تبعید و دچار مشکل شده‌اند و حتی خیلی از فقها شهید شده‌اند، چون نگاه دانشی آنها با آنچه حاکم بوده، متفاوت بوده است.

بنابراین این مسئله اهمیت دارد که این تعامل و تأثیر و تأثیر در ارتباط با آزادی و دانش شکل می‌گیرد و این تلقی در مقابل دو تلقی دیگر نیست، بلکه آن دو تلقی را در دل خود هضم می‌کند و یک رابطه جدیدی را شکل می‌دهد و از دل این می‌توانیم از یک رابطه حلقوی و یا تأثیر و تاثری یاد کنیم و از این‌رو این نگاه در مواردی می‌تواند با آن دو تلقی همپوشانی داشته باشد و به‌رغم نقدهایی که به دیدگاه‌های قبل دارد، یک نقش خیلی جدی بر آن دو دیدگاه این است که مرادشان را از دانش مطرح نمی‌کنند. یعنی نمی‌گویند منظورشان از دانش، کدام دانش است.

بنابراین، دیدگاهی که این مناسبات حلقوی را مطرح می‌کند، مرادش از دانش را دانش فرهنگی و انسانی مدنظر قرار می‌دهد که با زندگی انسان و اجتماع انسانی سر و کار دارد و آن را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. این دانش‌ها برای بروز و ظهورشان نیازمند آزادی سیاسی هستند. به نظر بنده وقتی تعبیر آزادی سیاسی را مطرح می‌کنیم، بیشتر آزادی منفی و سلبی مدنظر است که مانعی نباشد و فرد بتواند در آن حوزه حرکت کند.