چاپ
دسته: گپ و گفت
بازدید: 154

شریف لک زایی به جماران گفت: جامعه ما آنقدر وارد عرصه های سیاسی شده که این عرصه های سیاسی همه را خسته و کلافه کرده است. امروزه بحث معیشت و اقتصاد نیز همه ما را کلافه کرده است. اینها این قضایا را تشدید می کند، ولی نفس رحمانی حضرت امام می خواست این طور مسائل حل شود و این طور مسائل در کشور به وجود نیاید. مهمترین نکته هم آگاهی بخشی و برخورد منطقی، عقلانی و ریشه ای با این قضایا است.

شریف لک زایی: هیچ حدیثی از ائمه معصومین(ع) و پیامبر(ص) نداریم که اجازه قتل زن را داده باشد

پایگاه خبری جماران: عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی با تأکید بر اینکه هیچ حدیثی از ائمه معصومین(ع) و پیامبر(ص) نداریم که اجازه قتل زن را داده باشد، گفت: جامعه ما آنقدر وارد عرصه های سیاسی شده که این عرصه های سیاسی همه را خسته و کلافه کرده است. امروزه بحث معیشت و اقتصاد نیز همه ما را کلافه کرده است. اینها این قضایا را تشدید می کند، ولی نفس رحمانی حضرت امام می خواست این طور مسائل حل شود و این طور مسائل در کشور به وجود نیاید. مهمترین نکته هم آگاهی بخشی و برخورد منطقی، عقلانی و ریشه ای با این قضایا است.

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با شریف لک زایی را در ادامه می خوانید:

اولا برخی اتفاقات هیچ ربطی به اسلام ندارد. من پیگیر نشدم که  بدانم دلیل و توجیه کسی که این کار را کرده چه بوده است. اما وقتی این خلأها وجود دارد، ممکن است این تلقی ها وجود داشته باشد که به انگیزه های دینی نسبت داده شود. به هر حال، برخی از این موضوعات و مباحث به صورت سنتی در فضای بخش هایی از جامعه ما وجود دارد و نگاه هایی وجود دارد که انسانی نیست؛ یعنی نه تنها اسلامی نیست، بلکه اصلا انسانی نیست.

در روایاتی که در این موضوع از ائمه معصومین(ع) و پیامبر(ص) رسیده موردی نداریم که صریحا گفته باشد شما اجازه دارید زن را بکشید. یک تعبیر این است که مرد را می تواند به قتل برساند ولی راجع به زن چنین تعبیری در روایات وجود ندارد.

خیلی از این مباحث نیاز به تبیین، گفت و گو و آگاه سازی جامعه دارد. چون به صورت خارج از فضایی که این جرم اتفاق افتاده ممکن است شبیه این اتفاق بیفتد ولی این طور رسانه ای نمی شود. باید ریشه خشک شود و نگاه اسلامی و انسانی شکل بگیرد. من فکر می کنم یکی از چیزهایی که خیلی اینجا اهمیت دارد همین فضای آشفته اجتماعی است که در جامعه ما به وجود آمده که به این عرصه ها کمتر توجه شده و وقتی اتفاق می افتد شوکی به جامعه ما وارد می کند.

جامعه ما آنقدر وارد عرصه های سیاسی شده که این عرصه های سیاسی همه را خسته و کلافه کرده است. امروزه بحث معیشت و اقتصاد نیز همه ما را کلافه کرده است. اینها این قضایا را تشدید می کند، ولی نفس رحمانی حضرت امام می خواست این طور مسائل حل شود و این طور مسائل در کشور به وجود نیاید. مهمترین نکته هم آگاهی بخشی و برخورد منطقی، عقلانی و ریشه ای با این قضایا است.

مناطق محرومی که دور از تهران هستند در طول سده ها و دهه های گذشته محرومیت های مضاعفی داشته اند. مثلا در جنوب شرق کشور مشکل آب داریم و اکثر مردم هم کشاورز هستند؛ این باید حل شود. چون نمی توانیم تصور کنیم کسی که معیشتش را از دست داده دچار مشکلات نشود. طبیعتا این مسائل روحیه و روان جامعه را دچار زحمت می کند.

من فکر می کنم اگر از این منظر نگاه کنیم کمی به سمت حل این قضیه حرکت کنیم. یک بخش هم موضوعات سیاسی است. در واقع ناکارآمدی که در عرصه های اجرایی و سیاسی ما وجود دارد متأسفانه جامعه را به سمت و سویی می کشاند که این اتفاقات اولا به صورت خیلی شدید و غلیظی پوشش داده می شود و از سویی اسلام مورد اتهام قرار می گیرد و فقها تضعیف می شوند و از سوی دیگر می بینیم که اصل ماجرا در نگاه فقها متفاوت از این است. یعنی چیزی در قانون مدنی و جزایی آمده و یک مقدار کار را سخت کرده است.

فکر می کنم با تفکیک مسائل سیاسی و اقتصادی در جامعه ما اینها حل شود و آگاهی و روشن اندیشی باید بیشتر به جامعه تزریق شود تا دیگر شاهد این طور قضایات و حوادث تلخ نشویم. متأسفانه هر چند وقت یک بار از این طور مسائل به وجود می آید.

 

اتفاقا دیدم در فضای مجازی نوشته بودند این اتفاقات ناشی از تفکری است که بر سیستم حکومتداری و مسائل فقهی حاکم است. آیا واقعا شوهر صاحب زن حساب می شود؟ یا پدر صاحب فرزند حساب می شود که بتواند دست به چنین جنایتی بزند؟

اگر خوب تقریر شود، می بینیم اصلا در این حادثه این فضا وجود نداشته است. چون این فرد را از جای دیگر به آنجا برده و به قتل رسانده است. من خیلی وارد جزئیات این ماجرا نشده ام ولی مسائلی که بعضا در فقه هم گفته می شود، گفته اند اگر به قتل می رساند باید چهار نفر شاهد هم بیاورد و همین طوری بی حساب و کتاب نیست. بعد اینکه زن را به قتل برساند را چه کسی گفته و کجا گفته شده است؟! یعنی کدام روایت این را گفته که زن را هم می تواند به قتل برساند؟! دو سه روایت دراین رابطه هست. در دو روایت که اصلا بحث قتل زن مطرح نیست و در یک روایت هم ظاهرا با شرط و شروطی از جمله ارجاع به قاضی و بحث شهود است.

این که عرض کردم فضای جامعه ما بیش از حد سیاسی شده و بیش از حد هر چیزی را به فقها، علما و دین منتسب می کنیم فکر می کنم ناشی از همان فضای سیاسی است که ما گرفتارش شده ایم. جالب است در قضایای اخیری که اتفاقات متفاوتی بعضا می افتد، در فضای مجازی از بعضی ها پرسیدم می دانید قصه چیست؟ یا مثلا گفتند آقای دکتر فاضلی از دانشگاه اخراج شده است. من می دانم قصه چه بوده ولی در فضای مجازی از خیلی کسانی که می گفتند محکوم می کنیم پرسیدم می دانید برای چه اخراج شده است؟! طرف نوشته نمی دانم یا اطلاع  ندارم.

ما روی یک چیزهایی موضع می گیریم و در جامعه ما فضاسازی صورت می گیرد که اساسا اصل مسأله ساخته و پرداخته نشده و آگاهی در آن وجود ندارد. چون جمهوری اسلامی منتسب به ولایت فقیه، دین و امام است نباید هر چیزی را منتسب کنیم. خیلی از مواقع این اتفاقاتی که می افتد به واسطه جاهلیتی است که در انسان ها وجود دارد و اصلا ربطی به مذهب و اسلام هم ندارد. حتی اگر ربطی هم داشته باشد، بدون شرایطی که در قانون هم آمده بود.

به هر حال متأسفانه در فضای رسانه ای و فضای مجازی این نکات گفته می شود و فقط التهاب و استرس و شوک در جامعه ایجاد می کند و هیچ گرهی را هم باز نمی کند و متأسفانه فضای روانی جامعه ما را مخدوش می کند.

 

یخشی که اشاره کردید در مورد مرد این قضیه وجود دارد را بیشتر توضیح بدهید چون ممکن است مخاطبان ما متوجه نشده باشند.

بحث تخصصی من نیست ولی می گویند در روایاتی که هست نیامده که شما اجازه دارید زن را به قتل برسانید. چیزی هم که گفته شده در باب مرد بوده، با آن شرط و شروط سختی که گفته شده است. مثلا از حضرت علی(ع) پرسیده اند که اگر چنین موردی پیش بیاید چه کار کنیم، ایشان گفته اند باید چهار نفر شاهد بیاورید. این جای بحث دارد و اساتیدی که دراین قسمت اشراف دارند باید صحبت کنند. ولی مطالبه اجتماعی است که نسبت به اصل چنین موضوعاتی روشن گری اتفاق بیفتد که به لحاظ دینی و فقهی قصه چیست.

در خصوص این حادثه ای که اتفاق افتاده هم باید گفته شود چه شرایطی داشته و بر اساس چه ادله ای امر را رقم زده است. این آشفتگی رسانه ای که ایجاد شده و اینها را غول می کند و برسر دین، مذهب و متدینین می زند، روشن شود که قضیه این نیست. سیاسی بودن جامعه ما متأسفانه باعث تشدید این قضایا می شود.

 

مثلا دیدم جایی گفته شده بود که چرا اصلاح طلبان در قضیه به شهادت رسیدن مأمور نیروی انتظامی سکوت کردند و عده ای هم نوشته بودند چرا اصولگرایان در کشته شدن این زن سکوت کردند. واقعا ما تا این سطح تنزل کرده ایم؟

ما باید بر اساس منطق، حق و عدالت رفتار کنیم و حرف بزنیم. وقتی علم و آگاهی نسبت به موضوعی ندارم نباید آن را در فضای مجازی منتشر کنم. چرا باید این کار را بکنم؟!  یعنی اینکه مطلبی را منتشر کنم که علم و آگاهی دقیقی نسبت به آن ندارم، خودش مورد انتقاد جامعه واقع می شود. در فرض سیاسی دو قطبی که اشاره کردم حادثه ای که اتفاق می افتد و مربوط به این طرف است را آنها موضع می گیرند و موضوعی که مربوط به آن طرف است را اینها موضع می گیرند. چیزی هم که اینجا ذوب می شود انقلاب اسلامی و اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی است و مردم هستند.

به هر حال آنچه اتفاق می افتد باید بر اساس حقیقت، انصاف و عدالت باشد. چیزی که ما از حضرت امام یاد گرفته ایم اینها است. و الّا هر روز جامعه را ملتهب کردن به نظرم کار شایسته ای نیست.