1 این کتاب، نخستین اثری است که تاکنون با عنوان فلسفه سیاسی صدرالمتالهین چاپ و روانه بازار شده است. البته قبل از این کتاب، کتاب دیگری با عنوان «درآمدی بر فلسفه سیاسی صدرالمتالهین» توسط «خلیل الرحمن طوسی» نگاشته شده که دارای تفاوتهایی با اثر مزبور است، بنابراین دو اثر را علیرغم تشابه عنوان نمیتوان دارای تشابه مضمون دانست.
کتاب، همانگونه که نویسنده هم اشاره میکند، ضمن اثبات شأنیت و ظرفیت فلسفه سیاسی ملاصدرا بر آن است این نکته را طرح و برجسته سازد که ملاصدرا هم واجد فلسفه سیاسی است و هم این فلسفه را بر قیاس فلسفه وی، میتوان فلسفه سیاسی متعالیه نامید. (1)
2 نگارنده بدون گرفتار آمدن در دوگانه زوال یا دوام اندیشه سیاسی (که مدافعان هر دو پروژه در کلیگویی مشترکند؛ گروه اول در انکار کلیت و گروه دوم در اثبات کلیت فلسفه سیاسی ملاصدرا!) مستقیما وارد جزئیات شده و با پرهیز از کلیگویی به استخراج «مواد» فلسفه سیاسی از متن آثار ملاصدرا دست زده است که در نوع خود، اگر نگوییم بیسابقه لااقل کاری کمسابقه است. «محبت»، «قدرت»، «سعادت» و «عدالت» موضوعات مهم فلسفه سیاسیاند که نویسنده جایگاه این مولفهها را در منظومه فکری ملاصدرا به خوبی نشان داده است.
3 ممکن است برخی منتقدان فلسفه صدرایی که او را نه فیلسوف موسس بلکه فیلسوف تالیف و تلفیق میدانند، چنین نتیجه بگیرند که فلسفه سیاسی صدرالمتالهین هم اقتباس مبتنیبر تقلید و در عین حال بسط موضوعات فلسفی طرحشده توسط فیلسوفان پیشین است؛ چنانکه ممکن است برخی معتقد باشند فیالمثل، بحث محبت را قبل از ملاصدرا، خواجهنصیر هم مورد تامل قرار داده یا اوصافی که ملاصدرا برای رئیس مدینه ذکر میکند قبلا توسط فارابی ارائه شده است. این استنباط همانگونه که قبلا هم آمد، مبتنیبر پیشفرض «غیرتاسیسی بودن حکمت متعالیه» است. نویسنده ضمن رد این پیشفرض، امتداد آن را در فلسفه سیاسی هم رد میکند و بر این باور است که مواد فلسفه سیاسی ملاصدرا ضمن اشتراک با فیلسوفان سیاسی سلف، دارای وجوه ابتکاری و تاسیسی است. بهعنوان مثال، نویسنده در بحث از اوصاف رئیس مدینه، بر این باور است که «در کنار این اخذ و اقتباسهای ملاصدرا، افزودهها، مباحث و توجیهاتی بوده است که در قالب دستگاه تازهتاسیس حکمت متعالیه باید سنجش شود»؛ نکته جالب آنکه دکتر لکزایی علت اصلی «وجه استقلالی فلسفه سیاسی صدرالمتالهین» را تاثیرپذیری ملاصدرا از مقوله «عرفان» میداند که به تعبیر آیتا... جوادیآملی، مهمترین عاملی بود که ملاصدرا را از حکمت مشا و اشراق به حکمت متعالیه سوق داد. دکتر لکزایی در تبیین تاثیر این نگاه بر ملاصدرا مینویسد: «نگاه عرفانی و داشتن رنگ و بوی اخلاقی و معنوی انسان را وارد عوالمی دیگر میکند و نوع نگاه عارف به انسان و جامعه را نیز متحول میسازد. این نگاه، سرشار از مهربانی و نظر رحمانی به همه پدیدهها و موجوداتی است که خداوند خلق کرده و در مسیر طبیعی خود سیر میکنند. عرفان عارف در حکمت متعالیه به برهان میرسد و از آن سیراب میشود و با وحی، خود را غنی و استوار میسازد.»(2) به نظر میرسد، اختصاص یک فصل از کتاب به موضوع «محبت»، علاوهبر نشان دادن تاثیر «عرفان» بر ملاصدرا، وجهتمایز وی با برخی فلاسفه سیاسی پیشین را نیز به مخاطب گوشزد میکند؛ ضمن آنکه طرح چنین بحثی در فلسفه سیاسی برای مخاطب در عین حال که غریب مینماید حس کنجکاوی او را هم برمیانگیزاند.
4 روششناسی ویژه دستگاه حکمت سیاسی متعالیه که مبتنیبر تکثر منابع شناخت و جمع همزمان میان انواع شناخت حسی، عقلی، شهودی و وحیانی بهعنوان چهار سطح معرفت و جمع میان «عرفان»، «قرآن» و «برهان» یا به کارگیری توأمان «عرفان، حکمت و فقاهت» بر سراسر مباحث کتاب سایه انداخته است، کتاب را در مجموع به کتابی جذاب تبدیل کرده است.
5 ایده «ولایت حکیم عارف فقیه»، ایدهای است که میتوان آن را برداشتی از اوصاف حکمران در اندیشه ملاصدرا تلقی کرد. ایدهای که معمولا نظر هر خوانندهای را چه بهعنوان مخالف و چه موافق به خود جلب میکند؛ این ایده پایی در فقه سیاسی و پایی در فلسفه سیاسی دارد؛ نویسنده ضمن آنکه با طرح این ایده، پلی میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی میزند، اشتراکات و افتراقات این ایده را با ایدههایی نظیر «ولایت فقیه» و نیز ایده «فیلسوفشاه افلاطون»، به مخاطب به نشان نمیدهد، ضمن آنکه مخاطب در برابر این سوال قرار میگیرد که این ایده را با کدام رویکرد باید فهم کرد؛ فقهی یا فلسفی؟
6 به نظر، ایده فلسفه سیاسی صدرالمتالهین، دارای سه رقیب جدی است: یکی ایدهای که دلمشغولی اصلی ملاصدرا را «الهیات» و نه سیاست میداند و لذا قائل به فلسفه سیاسی صدرالمتالهین نیست. دوم ایدهای که قائل به زوال اندیشه سیاسی و فقدان تاملات فلسفی مستقل پیرامون سیاست پس از فارابی است و سوم ایدهای که معتقد است از فلسفه مطلق، نمیتوان مستقیما مواد فلسفه سیاسی استخراج کرد و حکمت متعالیه بهطور منقح، مشتمل بر عناصر محتوایی یک فلسفه سیاسی جامع نیست؛ هرچند میتواند در طریق تکوین چنین فلسفهای ایفای نقش کند. به نظر میرسد با آنکه در ابتدا میتوان گفت محتوای ارائه شده در کتاب، چالشی در برابر هر سه ایده رقیب محسوب میشود، اما همچنان در حوزه مفهومشناسی مبسوطتر ایده «فلسفه سیاسی صدرالمتالهین» و تثبیت این ایده، راه درازی در پیش است.
پانوشتها:
1- لکزایی، شریف. فلسفه سیاسی صدرالمتالهین. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. چاپ اول. 1395. ص26.
2- همان. ص159.
* نویسنده : محسن جبارنژاد پژوهشگر
روزنامه فرهیختگان، 30 فروردین 1397