جدیدترین مطالب

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: شناختن اندیشه و تفکر اخلاقی افلاطون و ارسطو بدون تفطن به بستری که آنها در آن نضج گرفته بودند مقدور نیست. این مقال در صدد است این بستر را به بحث بگذارد.

به گزارش خبرنگار مهر، هنگامی که فلسفه اخلاق با سقراط آغاز شد دین یونانی یک دین همگانی با عمل اجتماعی عمومی و با اعیاد شهری و جشنهای عمومی بود. به اندازه ای که مشارکت در این سنت مورد نظر و به رسمیت شناختن این مرام مهم بود جزییاتی از آنچه فرد بدان باور داشت مهم نبود. نیاز به انجام این امر صرف کافی بود تا عضو وفادار جامعه باشید و همیشه زمینه آماده بود تا با انجام وظایف شهری، شهروند خوب قلمداد شوید یا انجام وظیفه در دادگاهها یا عزیمت در ناوگان دریایی در جنگ - هنگامی که مورد نیاز بود - کفایت می کرد  تا شهروند خوب شناخته شوید. دینی به معنای مسیحی آن آنجا وجود نداشت و هیچ طبقه ای از روحانیان که شرایط ضروری برای موهبت الهی را برقرار کند موجود نبود.

در واقع ایده های جاودانگی و رستگاری ابدی نقش مهمی در فرهنگ کلاسیک ایفا نمی کردند. این فرهنگ دینی شهری، بر متن مقدسی نظیر انجیل یا قرآن یا وداهای دین هندو استوار نبود. یونانیان البته هومر را تجلیل می کردند و شعرهای هومر بخشی اساسی از آموزش آنها به شمار می آمدند اما "ایلیاد" و "اودیسه" هرگز متونی مقدس نبودند. با سقراط فلسفه اخلاق یونان، هومر را نقد کرد و آرمان هومری سلحشوری و  حماسی و آرمان اشرافیت فئودال که در دوره های پیش از این حاکم بود و تا زمان سقراط هم نفوذ گسترده ای داشت رد شد.

حق آن است که در جهان کلاسیک ، افراد بی دین و بی خدا در هراس بودند و هنگامی که ردیه آنها در مورد روحانیان شهری آشکارا بیان می شد امر خطرناکی رخ می داد. این بدان جهت بود که فکر یونانی همانند عمل آنها نشان می داد که آنان دوستان غیرقابل اعتماد و نامطمئن بودند. افرادی که خدایان را مسخره می کردند طرد می شدند اما این بدان اندازه که ناشی از بی رغبتی در شرکت در فعالیتهای عمومی شهری بود ناشی از بی اعتقادی شان نبود. 

برای فهم این مهم در ذهن خود داشته باشید که شهر یونانی با معیارهای ما شهری به غایت کوچک و  کاملاً یکدست بود. به طور مثال آتن با زنان و بچه ها ، بیگانگان و بردگان در حدود 300 هزار نفر جمعیت داشت. تعداد افرادی که می توانستند در مجلس حضور یابند و از قدرت بهره مند شوند مردان میانسالی بودند که در یکی از قلمروهای معروف متولد شده بودند. این همگرایی شهری، جزوی بنیادین از برنامه های آن شهر جهت تاًمین امنیت و تفاهم اجتماعی بود.

فلسفه اخلاق یونان در بستر تاریخی و فرهنگی دین مدنی یک شهر، شهری که حماسه های همری با خدایان و سلحشوران آنها نقش مهمی بازی می کنند متولد می شود. این دین محتوای هیچ ایده بدیلی از خوبی برتر که در مقابل این خدایان و سلحشوران باشد نبوده است. این سلحشوران از بدو تولد قابل تحسین هستند، آنها بدون شرمساری به دنبال پیروزی، افتخار، قدرت، ثروت، موفقیت اجتماعی و اعتبار هستند. اینکه آنها نسبت به خیر خانواده، دوستان و وابستگان بی تفاوت نیستند مدعیات بدون مبنایی هستند.

آنگاه که اشیل خودخواهانه نسبت به خانواده اش بی تفاوت است و با آنها از سر بداخلاقی مواجه می شود فضیلت قهرمانی خود را از دست نمی دهد. هنگامی هم که چون پاتروکلوس کشته شده است به جنگ برمی گردد به این خاطر نیست که برای پاتروکلوس غصه دار است بلکه بدان جهت است که او از ضعفی که با عدم حمایت خود از فرد فرودست خود نشان داده ناراحت است. اما در مورد خدایان اگر از جنبه اخلاقی سخن بگوییم با وجود آنکه آنها جاودانی هستند تفاوت چندانی با هم ندارند و نسبتاً در شادی و امنیت قرار دارند.

بنابراین با رد آرمان هومری به عنوان خصیصه شیوه ای از زندگی دوره قدیم، همچنین نیافتن راهنمایی برای دین مدنی، فلسفه یونانیان باید برای خود ایده هایی از خوبی برتر زندگی انسانی که مناسب جامعه متفاوت قرن پنجم قبل از میلاد باشد دست و پا کند. بنابراین ایده خوبی برتر به صورت کاملاً طبیعی در دل فلسفه اخلاق یونانیان جای دارد و پرسش از دین مدنی را بتمامی بدون پاسخ رها می کند.

  یونانیان بر ایده خوبی برتر به عنوان یک آرمان جذاب برای پی جویی معقول خوشبختی حقیقی دست میگذاشتند. آنها عمدتاً به این خوبی به عنوان خوبی افراد توجه داشتند. به طور مثال هرگز برای ارسطو این نقد عمل عادلانه که ما باید از خوبی خودمان برای حقوق عدالت بگذریم مطرح نیست. در مقابل او می گوید که اگر ما این حقوق را رد کنیم خوبی خودمان را از دست می دهیم. آنها رفتار فضیلت محور را نیز نوعی خوبی در نظر می گرفتند که در کنار دیگر خوبیها جایگاهی را اشغال می کند. آنها به دنبال تصوری از این خوبی برتر بودند که مبنایی برای حکم کردن در این مورد که چگونه این خوبی به صورت معقولی می تواند انجام شود فراهم کند.

به تحلیل مهر، عاقبت آنکه فلسفه اخلاق، همیشه فعالیت عقل محض آزاد و منظم بود و بر مبنای دین مدنی استوار نبود ( چه رسد به دین) چراکه دین مدنی رقیبی برای آن ( فلسفه اخلاق)  به شمار نمی رفت . پی جویی آرمانهای اخلاقی برای جامعه و فرهنگ آتن قرن پنجم ( قبل از میلاد) مناسبتر از پی جویی آرمانهای دوره هومری بود و فلسفه اخلاق یونانیان از همان آغاز کم و بیش بر پایه خویش ایستاد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید