جدیدترین مطالب

خبرگزاری مهر - گروه دین واندیشه: دیدگاههای معرفت شناسانه لاک تأثیر خود را بر آرای دین شناسانه وی نیز می گذارند. در این مقام این تأثیر مورد توجه قرار می گیرد.

به گزارش خبرنگار مهر، اولین نتیجه عملی معرفت شناسی لاک در کتاب "نامه ای در باب تساهل" آشکار می شود. او در اینجا با توجه به مباحث هستی شناسانه و معرفت شناسانه و آنچه که در ناتوانی انسان برای دستیابی به شناخت حقیقی در جستار ارائه کرد، بر آن شد تا جهان پیرامون خود را با نگاه تجربه گرایانه موجود نقد و ارزیابی کند. لاک در کتاب "جستار" با پرده برداری از قوای ذهنی انسان نشان داد که انسانها تا چه حد در فهم حقیقت ناتوان اند.

لاک بحث تساهل را از مذهب و شناخت حقیقت آن آغاز کرده است. او با توجه به تجربه ای که از جنگ های مذهبی و برخوردهای ایدئولوژیک ناشی از فرقه گرایی های مسلکی و جهان بینی های متنوع در نگاه به مسیحیت داشت، بر آن شد تا با کالبد شکافی مخاصمات اجتماعی ریشه اختلافات و بی نظمی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زمان خود را دریابد و به چاره جویی آن همت گمارد. وی مدعی بود که علت اصلی برخوردهای اجتماعی زمان او ریشه در اعتقادات شخصی مذهبی دارد.

به این ترتیب  هر کس به خود حق می دهد تا با سیر و سلوکی که خود ابداع کرده است و دیدگاه مذهب خاصی که خود از درون آن به جهان می نگرد، روش فکری خود را پاک آیینی و روش دیگری را ، تنها به این دلیل که از راه و روش او تبعیت نمی کند و با آرای او مخالفت دارد، ارتداد بنامد واو را "به اسم مذهب، مورد آزار و شکنجه قرار داده، غارت کند و حتی به قتل رساند". علاوه بر این معلوم نیست که رهیافت و شیوه نگرش خودش، با توجه به آنچه در شناخت شناسی لاک مطرح شد، تا چه حد بر حقیقت نزدیک بوده است. لاک این شیوه عملکرد را نامتساهل و کاملا به دور از حقیقت مذهب دانسته است: وظیفه مذهب حقیقی عملی کاملا متفاوت (با راه و روش فوق) است. مذهب برای رسیدن به جاه و جلال و ایجاد سلطه کلیسا و زورگویی نیامده است، بلکه آمده است تا زندگی بشر را بر مبنای تقوی و پرهیزکاری نظم دهد. هر آن کس که خود را تحت بیرق مسیح و پیرو او می داند، باید ابتدا و قبل از هر اقدامی بر جهاد با نفس پرداخته و غرور و شهوات خود را مهار کند، زیرا درغیر این صورت، بدون پرهیزکاری، اخلاص در عم ونیز شفقت و فروتنی، راهی بس عبث پیموده است. کسی که به فکرنجات خودش نیست چگونه می تواند مردم را برای راهنمایی و نجاتشان اقناع کند. هیچ انسانی نمی تواند با صمیمیت (بدون استفاده از ابزار قدرت) مردم را به مسیحیت فرا بخواند، مگر آن که پیشاپیش با تمامی وجود مذهب مسیحیت را در آغوش کشیده باشد.

لاک دراین جا بحث نظری خود را از چارچوب محل و محدود فراتر برده با مراجعه به اصل دعوت مسیح و طراح بحث روانشناسانه بوده با مراجعه بهخ اصل دعوت مسیح و طرح بحث روانشناسانه و اخلاق گرایانه به پایه ای نامحدود در سطح جهانی و تمامی بشریت سوق می دهد. شاید او اولین فیلسوفی باشد که نظریات خود را این چنین قاطع و بی پرده در معرض گفت و گو و بحث قرار داده  است. لاک ضمن بازگشت به سنت اولیه مسیحیت، مسیح را پادشاه صلح معرفی کرده می گوید که ناخدای ما پادشاه صلح بود. او برای نجات مردم و دعوت آنها به مذهب خود هرگز به "زور شمشیر" متوسل نشد، بلکه دعوت او از طریق پیامهای کتاب مقدس بود، و اساسا اگر قرار بود که کفار کورکورانه و بدون قوه اختیار و آزادی عمل به مسیحیت بگروند، بسی ساده تر بود که خدا سپاهیان بهشتی خود را به سوی آنها گسیل می داشت. بنابراین، دیگر نیازی به وعده و وعیدهای بهشت و جهنم نیز نبود. ضمن اینکه تنها در شرایط آزادی کامل است که انسان فرصت می یابد تا له یا علیه نفس خود طغیان کند، آن را محک زند وبه سوی ایمان راستین هدایت شود و اساسا تنها در این شرایط است که می توان از اخلاق مذهبی و تزکیه نفس سخن گفت.

براین اساس که هر کس که صمیمانه مشتاق ملکوت خداوند است و فکر می کند که باید برای گسترش آن بجنگد، لازم است که قبل از هر چیز و با دقت و احتیاط به جای جنگ با گروه ها و فرقه های دیگر، در فکر نابودی ریشه های گناهان خود باشد، بنابراین اگر کسی با مخالفان اعتقادی خود کینه توزی کرده درحق آن ها ستم روا دارد، خودش را شدیدا در معرض گناه و فساد اخلاقی قرار داده است، گناهان و فسادی که تحت نام مسیحیت انجام گرفته اند، حتی اگر در مقام گفتار برای اعتلای کلیسا تبلیغ کرده باشد.زیرا او آشکارا و در عمل نشان داده است که برای پادشاهی دیگری غیر از ملکوت خدا جهاد کرده است.

بر این مبنا بجاست تا پرسیده شود که لاک چه معیاری برای حکومت مذهب و پادشاهی خداوند پیش روی نهاده است. در پاسخ باید گفت که لاک معیاری برای تمایز حکومت خدا و غیر خدا ارائه نکرده است، اما بسیار ساده وبدون هیچ گونه پرده پوشی عدم تساهل را بدترین معیار شناخت حکومت غیر خدا دانسته و تصریح کرده است که تساهل بدترین مشخصه کلیسای راستین است. در واقعع حکومت الهی که بر پایه عشق درونی، نیات پاک و نیکوکاری بنا گردیده، برای تبیین خود نیازی به نیروی جسمانی شمشیر و گرمای مادی "آتش" ندارد. لاک با این بیان و به استناد سنت و سیره مسیح نتیجه گرفته است که هر کس غیر از اینعمل کند، "ملکوت خداوند را به ارث نخواهد برد".

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید