جدیدترین مطالب

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: هستی شناسی یا مابعدالطبیعه ابن سینا یکی از مهمترین بخشهای دستگاه فلسفی وی است. در این مقال نگاهی کوتاه به این شق از فلسفه وی افکنده می شود.

به گزارش خبرنگار مهر، ابن سینا از فارابی اندیشه قوس نزولی هستی و وجود را به ارث برد. برخلاف بسیار از متألهان کلاسیک جهان اسلام، ابن سینا وجود از نیستی را رد کرد و تصریح کرد که جهان قدیم است و آغازی برای آن متصور نیست. یعنی جهان از جهات زمانی آغازی ندارد و حدوث زمانی نیست هرچند حدوث ذاتی به حساب می آید. به نظر او قایل شدن به حدوث زمانی مسائل فلسفی زیادی را مطرح می کند اما جهان حدوثی ذاتی است که ناشی از ذات الهی است.

ابن سینا مبدع یکی از معروفترین استدلالها برای وجود خدا است. این استدلال است که تأثیر ژرفی بر متفکران قرون وسطا بخصوص فرد توماس گذاشت. این استدلال به شرح ذیل است: تجربه ما از جهان و اشیا نشاندهنده آن است که جهان وجود دارد. اما وجود اشیا ضروری نیست چرا که اشیا به وجود می آیند و از بین می روند و بدین جهت وجود آنها امکانی است. اما وجود امکانی بدون علتی به وجود نمی آید. این سلسله علل باید ادامه پیدا کند تا به جایی برسیم که علتی است که برای آن علتی متصور نیست چرا که اگر غیر از این باشد یا دور یا تسلسل به وجود می آید. این وجود باید ضروری باشد و این وجود ضروی همان است که در ادیان از آن به عنوان خدا یاد می شود.

یکی از نتایج مهم این استدلال تمایز میان وجود و ماهیت در موجودات ماهوی است. بین چیستی شیء و وجود آن  تمایز است. این نکته در  اندیشه های ارسطو نهفته است که کلام اسلامی بسی از اندیشه های ارسطو در این زمینه بهره برده است. نظریه ابن سینا در باب ماهیت سه ویژگی دارد" ماهیت می تواند در جهان خارج با کیفیات و مشخصاتی که مخصوص آن واقعیت است تحقق یابد. ماهیت همچنین می تواند در ذهن به عنوان مفاهیمی که با کیفیات در وجود ذهنی در ارتباط هستند وجود داشته باشد. همچنین ماهیت می تواند بدون حالتی از وجود موجود باشد. این ویژگی اخیر ماهیت است که آن را از وجود متمایز می کند. ماهیت از این جهت نسبت به وجود خنثی است یا به تعبیر ابن سینا امکانی است که هم می تواند وجوب یابد و هم ممتنع باشد.

موجودات جهان خواه انسان و حیوان باشند خواه موجودات غیرجاندار به شکلی از ماهیت هستند که دسته ای کیفیات به حساب می آیند. خدا اما کاملاً بسیط است و نمی تواند به کیفیات متفاوت تقسیم شود و این امر وحدت او را به مخاطره می اندازد. امور امکانی از جهت مفهومی و وجودی ترکیبی از وجود و ماهیت و کیفیات هستند. امور امکانی در جهان از جهت ذهنی از وجود و ماهیتی که ضرورتی است متمایزند.

این استدلال امکانی بودن گاهی "امکان رادیکال" نیز نامیده می شود. بحثهای متأخر در باب اینکه آیا این تمایز واقعی یا ذهنی است یا این استدلال هستی شناسی یا جهانی شناسی است مطرح می شوند. مطرحترین استدلال در باب استدلالهای ابن سینایی همان است که کانت تحت لوای اعتراض کانتی از استدلال وجودی آن را رد می کند. اینکه آیا وجود می تواند محمول حقیقی باشد یا نه؟

مابعدالطبیعه ابن سینا به صورت عمومی بر حسب اصطلاحات ارسطویی فهم می شود. میل به فهم وجود به مثابه وجود تصور فلسفی از خدا را در بر می گیرد. علاوه بر این همانگونه که دیده ایم وجود مطلق زیربنای مابعدالطبیعه ابن سینا به حساب می آید. وجود مطلق وجود را و بنابراین معنا و ارزش را به همه موجودات عطا می کند. این مسائل از طریق نظریه وی در باب وجود طرح و حل می شوند.

در ابتدا متألهانی چون: غزالی و پیروانش در رد امکان علت ثانوی مصر بودند و برای آنها خدا تنها عامل در همه امور است. مابعدالطبیعه ابن سینا هرچند به جهت دیدگاهش در باب امکان رادیکال دترمنیستی است هنوز از اهمیت انسان و دیگر علتها جز علت خداوندی داد سخن می دهد. دوم اینکه مسئله ای قدیمی مورد بحث بود: اگر خدا خیر است چرا شر وجود دارد؟ حوزه الوهی تضمین می کند که این جهان بهترین جهان ممکن است که با نظمی منطقی سامان یافته است. اما هرچند در جهان شر وجود دارد ابن سینا به تبع از اندیشه های نوافلاطونی تصریح می کند که این شر به جهت فقدان خیر است. شرهای خاص در جهان نتایج به تبع و اتفاقی خیر هستند. با این همه این مسئله با مسئله شرهای طبیعی گره می خورد همچنانکه با شرهای اخلاقی و شرهای سهمناک چون زلزله و سیل گره می خورد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید