ماه رجب فرا رسيد و نواي «أين الرجبيون»، ملكوت عالم را پر كرده است. خوشا آناني كه با گوش شنوا، دلي پذيرا، قلبي مشتاق و چشمي مواج، به پيشواز اين ضيافت خواص رفتهاند!
و چه پرمعنا و دلانگيز است سرود زيباي «رجبيون» كه «يا من أرجوه لكل خير و آمن سخطه عند كل شر، يا من يعطي الكثير بالقليل، يا من يعطي من سئله، يا من يعطي من لم يسئله و من لم يعرفه تحننا منه و رحمة، أعطني بمسئلتي اياك، جميع خير الدنيا و جميع خير الآخره ... ».
به راستي، چه رازي در اين ترنم نهفته است كه هر دلي را كه هنوز اندكي جا براي محبوب در آن باقي مانده است، به پرواز درميآورد و هر چشمي كه هنوز قادر به تشخيص كورسويي از نور شمس جمال يار است، باراني ميكند؟!
آن چه سرّي است كه در اين چند جمله، خويش را مينماياند و فروافتادگان در خاك را به برخاستن و آسماني شدن ميانگيزاند؟
تعابير جاودانه دعاي رجبيه كه بشر را به سه گروه تقسيم ميكند، سهل و ممتنع است.
اين نداي خداوند است كه خويش را عطاكننده كثير در برابر قليل ميداند و در مرتبهاي پايينتر عطاكننده خير به هر سائل ميشمارد و سرانجام غيرسائلان و بيبهرگان از معرفت حضرتش را هم از سر مهر از اين سفره محروم نميسازد.
اما سخن گفتن از كثيري كه حق تعالي به آورندگان قليل به درگاهش وعده داده، آنگونه بر ما دور است كه با همه جسارت و طمعي كه دعا بر زبان درخواستكننده جاري ميسازد، از طلب آن بازميماند و كل خير دنيا و آخرت كه در مقابل كثير، كوچك است را در مقام سائل طلب ميكند. به راستي، اين كثير چيست و آن قليل چه ارزشي در بارگاه الهي مييابد كه به پاس قدرداني از هديه اين تحفه، كثير به آورندهاش داده ميشود.
پيداست كه در معناي بينيازي مطلق حضرت حق از جميع خلق، آنچه خداوند آن را قليل به شمار آورد، در برابر ماسويالله بزرگ است، چراكه جميع خلق از عهده برآوردن ذرهاي از شكر نعمت حق، عاجزند چه آنكه تحفهاي به درگاه حق آورند كه اين چنين حضرتش آن را به شمار آورد.
سرّ اين قليل را بايد در مسافر ماه رجب جستجو كرد؛ مسافري كه در پس عروج رجبيه، نداي حق را لبيك ميگويد و پايان ماه رجب، به سوي وعدهگاه ميشتابد؛ كسي كه عروج ملكوتي احمد را در عالم خاك به تصوير ميكشد و آنگاه كه همه هست و نيستيش را در برابر دوست قرباني و هديه را پيشكش ذات حق ميكند كه از ازل تا ابد، هيچ مخلوقي قادر به تقديم چنين برگ سبزي نبوده است، با اين حال، عنوان قليل بر آن مينهد و در پس مناجات سرخش در حجله معشوق و نداي «يا غياث المستغيثين» از زبان پاره تنش، فرياد برميآورد كه «اللهم تقبل منا هذا القليل» و به راستي، چه كسي جز حسين(ع) ميتواند هديهاي را پيشكش حق كند كه در بارگاه ذات اقدس الله و آنجا كه همه هيچند، قليل به شمار آيد و چه زيبا، حضرت دوست از اين تحفه قدرداني ميكند و در برابر اين قرباني، كثير را عطا ميكند، و ما ادريك الكثير؟
و ما چه ميدانيم كثير چيست؟ چراكه خير دنيا و آخرت كه سقف نياز ما در درگاه حق است، در برابر آن هيچ است. كثير نعمتي فراتر از دنيا و آخرت و بيشترين نعمتي است كه ظرفيت وجودي مخلوق را ياراي تحمل آن است كه در حديث قدسي است «آن كه مرا دوست بدارد، دوستش ميدارم و آنكه دوستش بدارم، ميكشم او را و آن را كه بكشم، خود خونبهايش هستم».
اما مرتبه دوم كه مرتبه سؤال به درگاه حق است، جايگاه بزرگي است، چراكه شرط سؤال معرفت است و آنكه معرفت حق در جانش پا گرفته، ناخودآگاه به گدايي ميآيد و خير را از حضرتش گدايي ميكند و كرم حق فراتر از آن است كه گدا را دست خالي و سؤال را بدون پاسخ و سائل را بينصيب بگذارد. هركه را بخواهد، عطا ميكند و چه درخواستي بالاتر از جميع خير دنيا و آخرت و رفع تمام شر دنيا و آخرت. آنكه به درك ماه رجب توفيق مييابد، پيوسته اين عطا را از حضرتش ميخواهد و سر بر آستان عبوديت وي ميسايد.
و سرانجام مرتبه سوم، جايگاه خوابزدگاني چون ماست كه نه توان تحفه بردن قليل را به درگاهش دارند و نه معرفت سائلي و گدايي را، اما حضرتش كريمتر از آن است كه اين خفتگان غفلت را بينصيب گذارد و از سر مهر و دلسوزي به بندگان مدهوش و فراموشكننده ولي نعمت خويش عطا ميكند.
هرچند گروه چهارمي نيز ميتوان جست كه نه تنها لياقت سؤال و گدايي از حضرتش را ندارند، بلكه در مسير گردنكشي و كفران لجاجت ميكنند و قصد جدال با خالق خويش را دارند كه طبيعتا اين گروه، خود را از عطاي حضرتش محروم ميسازند.
و اكنون راه ماه رجب در برابر ما گشوده شده است؛ فرصتي است گرانبها كه اگر از گروه چهارم هستيم، از گردنكشي و كفران بازگرديم، اگر در ميان غافلان و جاهلان گروه سوم قرار داديم، دريچههاي معرفت را به قلب خويش گشاييم و اگر از سائلان حضرتش در گروه دوم هستيم، بر درخواست خير، همت بيشتري گماريم، چه آنكه ميهمانان دوست در اين ماه را ضيافتي خاص در انتظار است.
فؤاد صادقي
سایت بازتاب: http://baztab1.org/news/71621.php