جدیدترین مطالب

دکتر کریم مجتهدی: علامه طباطبایی نماینده "اسلام ایرانی" از نظر کربن بود

دکتر مجتهدی اظهار داشت: کربن تصور می‌کند که فلسفه‌های مادی مسلک غربی و گرایشهای تند غربی زندگی را برای انسان دشوار کرده‌اند بنابراین به سراغ شرق می‌آید تا بتواند راهی پیدا کند. او علامه طباطبایی را چهره‌ای روحانی و معنوی و به عبارتی اسلام ایرانی اصیلی می‌بیند.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر کریم مجتهدی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در برنامه سوفیا رادیو گفتگو درباره نسبت فکری علامه طباطبایی و هانری کربن گفت : اگر بخواهیم افکار علامه را بیشتر تحلیل کنیم و از سوی دیگر بخواهیم با اهداف و انگیزه‌های هانری کربن آشنا شویم، چاره‌ای نداریم جز آنکه دوستی، بحث و گفتگوی ایشان با یکدیگر را مورد تحلیل قرار دهیم.

دکتر مجتهدی در ادامه گفت : هانری کربن ایرانشناسی فرانسوی که فلسفه خوانده بود و عربی، فارسی، یونانی، لاتینی و آلمانی می دانست و شخصی کاملا از هر لحاظ علمی مجهز بود. او مسافری نبود که بی توشه به ایران آمده باشد، بلکه با یک ارثیه فرهنگی بسیاری عمیق و معتبر به ایران آمده بود و به مرور زمان در ایران شیفته علامه طباطبایی شد. چون فکر می کرد که نه از لحاظ شریعتی یا مسائل منقول، بلکه از نظر معنوی، می‌تواند همدلی بسیار عمیقی با علامه طباطبایی داشته باشد.

وی افزود: البته کربن کتاب مستقلی درباره علامه طباطبایی ننوشته است، اما تقریبا در اکثر کتابهایش اسم علامه طباطبایی را آورده است. این در متون فرانسوی او هست که من خودم ترجمه کرده ام. او در کتاب چهارجلدی و معروف اسلام ایرانی که در سال 1971 میلادی در پاریس چاپ شده است، اشاره به جلساتی می کند که در اقامت پاییزی خود در تهران با علامه در منزل مرحوم ذوالمجد در سالهای 1963 و 1964 داشته است.

دکتر مجتهدی اظهار داشت: من سه جلسه در این جلسات شخصا حضور داشتم. تازه از فرانسه آمده بودم و به عنوان مترجم بودم. در جلسات دیگر افراد دیگر هم بودند. البته دکتر شایگان، دکتر نصر و دکتر دینانی بودند. فردید در دانشگاه بود و یکی دو دفعه کربن را دیده بود و در آن جلسات نبود و یک ترجمه ای هم می خواست از کربن بکند که انجام نداده بود.

استاد فلسفه دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که کربن جذب علامه شد یا علامه به کربن علاقه‌مند شد گفت : آنچه می‌گویم کاملا شخصی است، اما فکر می کنم اولین قدم از ناحیه کربن بود. زیرا کربن کلاً موضعی دارد که تصور می کند که فلسفه های مادی مسلک غربی و گرایش های تند غربی زندگی را برای انسان دشوار کرده اند و آن را از ریشه های روحی اش جدا ساخته اند و جستجو می کند که آیا در شرق راهی هست که بتوان پیدا کرد و چون علامه طباطبایی چهره ای روحانی و معنوی و بسیار بسیار اصیلی است، سعی می کند این را نزد او بیابد.

وی در ادامه بر این تاکید کرد که کربن شخصیتی جستجوگر بود که فکر می کرد آنچه را می جسته نزد علامه طباطبایی یافته است.

دکتر مجتهدی در پاسخ به این پرسش که کتاب "اسلام ایرانی" کربن در مبنای تامل شیعی او بوده است. آیا کربن اسلام ایرانی را در وجود علامه طباطبایی می دید گفت : تقریبا بله. در وجود ملاصدرا می دید و علامه طباطبایی و مرحوم آشتیانی را مصداق حی و حاضر این سنت می دید. سهروردی نیز از طریق صدرا. ابن سینای مشرقی در سهروردی منعکس شد و بعد هم این سهروردی در صدرا منعکس شد.

وی افزود: کربن پروتستان است، لذا مکتبهای عرفانی در غرب هست که از کسانی چون استاد اکهارت شروع می شود و به کسانی چون بیگل، ژاکوب برمه می رسد و کربن به اینها خوب وارد بود. کربن یک تشابهاتی میان اینها و آنچه در ایران بود می دید که تا حدودی هم درست بود. شیخ نورانی، شخصیتی که به نورانیت می پیوندد در غرب هم هست.

دکتر کریم مجتهدی: فلسفه ضربه‌ای به اعتقادات دینی نمی‌زند

استاد فلسفه دانشگاه تهران، عصر دیروز در همایش "جایگاه فلسفه در جامعه و وظیفه حکومت" که به همت بنیاد حکت اسلامی صدرا برگزار شد، گفت: فکر نمی‌کنم که فلسفه و تفکر واقعی هیچ صدمه‌ای به ایمان بزند، بر عکس فلسفه اعتقادات را به مراتب عمیقتر می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر کریم مجتهدی سخن خود را محدود به فضای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی ایران کرد و گفت: بنده فکر می‌کنم در شرایط موجود ما با مسائلی مواجه هستیم که به نظرم کاذب می‌آید و متأسفانه ما امروز مسائل واقعی مربوط به زندگی را طرح نمی‌کنیم، من این مسائل کاذب را در سه قلمرو بررسی می کنم، نخست رابطه فلسفه و علم جدید درایران ،دوم رابطه فلسفه با ایمان و اعتقاد دینی و سوم و ملموس تر از همه رابطه فلسفه شرقی ایرانی اسلامی خودمان با فلسفه های غرب آن هم در قرن جدید. ما در این سه قلمرو مسائلی داریم که به نظر من مسائل کاذبی هستند.

استاد فلسفه دانشگاه تهران به تاریخ ایران جدید در 150 ساله اخیر اشاره کرد و گفت: در این تاریخ صد و اندی سال، تمام شرایط نشان می‌دهند که ما با ضعف خودمان مواجهیم و برای جبران این عقب ماندگیها و ضعفهایی که به آنها آگاهی داریم، سعی می‌کنیم به نحوی از انحا چاره اندیشی کنیم، این عجله کردن برای این رفع عقب ماندگیها باعث شده که فکر کنیم که هر چه خود داشته ایم، به درد نمی خورد. در این میان هم افراد دلسوز و صالح داشته ایم و هم افرادی که با درد ما کاری نداشته اند و به فکر سود خودشان بوده اند.

دکتر مجتهدی گفت: در این شرایط بدبینی به آنچه فرهنگ اصیل ایرانی ماست و خط بطلان کشیدن به همه داشته‌های ما به اسم علم و علم علم کردنهای توخالی موجب شده که مسئله را بدرستی درک نکنیم. ما از درک رابطه دانایی و توانایی غافل بوده‌ایم و این امر از یکسو سبب شده که به گونه‌ای خود بزرگ بینی دچار شویم و از سوی دیگر با مرعوب شدن، به علم نداشته خود افتخار کنیم.

وی سپس به اهمیت واقع بینی در پیشرفت علم اشاره کرد و گفت: متأسفانه فرهنگ کوچه و بازار ما تنها دم از پیشرفت می‌زند و واقع‌بینانه با مسائل مواجه نمی‌شود. پیشرفت با طرح درست مسئله رخ می‌دهد، آن هم در شرایط واقعی زندگی امروزی. این درحالی است که امروز با طرح سطحی پیشرفت، فکر سرکوب می شود و آنچه به اسم علم گفته می شود، تفتیش علم است. علم جز با واقع‌بینی پیشرفت نمی‌کند.

وی سپس به رابطه دین وفلسفه اشاره کرد و گفت: فلسفه اعتقادات را به مراتب عمیقتر می کند و ما را با جوهر ماورایی خودمان مواجه می‌کند. اسپینوزای فیلسوف نشان می دهد که انسان با توجه به توحید تعقل می‌کند و توحید متضن تعقل است و بالعکس.

دکتر مجتهدی به رابطه فلسفه غرب و فلسفه امروز ایرانی اشاره کرد و گفت: اگر تصور کنیم که با خواندن یک فیلسوف غربی نیازی به آثار فلاسفه اسلامی نداریم، سخت در اشتباهیم. آنچه در مورد فلاسفه مهم است، انتخاب ما نیست. آنچه فاجعه است، سطحی ماندن و عمیق نمایاندن است. وقتی با عمق کار کنیم، جوان با با علاقه بیشتری صدرا را می‌خواند، با علاقه فوق العاده ای ابن‌سینا را می‌خواند.

وی در پایان به رابطه عمیق فلسفه و آموزش اشاره کرد وگفت: هر آموزرش که فلسفه نباشد، بازی است. اگر فلسفه نباشد، پژوهش نیست. فلسفه همان پژوهش است. نباید لفظ فلسفه ترس و رعب ایجاد کند، معنا همان تفکر و تامل و تمعق است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید