جدیدترین مطالب

دکتر سید جواد طباطبایی، نویسنده و محقق برجسته علوم سیاسی عصر چهارشنبه این هفته در جلسه پنجم از سلسله درسهای فلسفه سیاسی فرانسه در موسسه مطالعات علوم سیاسی به معرفی یکی از اندیشمندان مهم دوران انقلاب فرانسه یعنی ژوزف دومسر پرداخت و و او را نه سنتی که سنت‌مدار خواند.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر طباطبایی در ابتدا میان سنت‌مداران و سنتیها تمایز گذاشت و گفت : انسان سنتی هنوز در چارچوب نظام سنتی خود باقی مانده است و آشنایی با نظام جدید ندارد، در حالی که فرد سنت‌مدار با توجه به جریانات تن داده و خود را در آن تعریف می‌کند، اما معتقد است که دنیای جدید به بیراهه رفته است و از دیدگاه سنت، تجدد قابل نقد است و میل شدید به بازگشت به دنیای سنتی دارد.

وی در ادامه ژوزف دومسر را به این معنا سنت‌مدار خواند و گفت : دومسر از مخالفان سرسخت انقلاب فرانسه بود که رساله‌ای  در مذمت انقلاب به نام "تأملاتی درباره فرانسه" نوشت. او در مرز میان سوئیس و فرانسه زندگی می‌کرد که تحت حکومت ایتالیا بود. او در این کتاب می‌خواهد نشان دهد که فرانسه دچار یک شر اساسی است که یکی از آنها انقلاب است.

نویسنده "دیباچه بر نظریه انحطاط" که جلسات پیش به اهمیت روبسپیر در تاریخ انقلاب فرانسه اشاره کرده بود، دومسر را در رادیکال بودن با روبسپیر مقایسه کرد و گفت: دومسر اهل الاهیات مسیحی است و می‌خواهد از نگاهی کاتولیکی به نقد انقلاب فرانسه بپردازد، همانطور که ادموند برک از زاویه مذهب پروتستان این کار را می کند. دومسر معتقد است از زمانی که از صراط مستقیم کلیسای روم پا را فراتر گذاشتیم، دچار بیراهه شدیم.

نویسنده "زوال اندیشه سیاسی در ایران" گفت: دومسر در این کتاب انقلاب فرانسه را معجزه‌ای الهی می‌خواند که خداوند از طریق مشیت خود در جریان امور فرانسه و روابط علی دستکاری کرده است. او می‌گوید که مشیت الهی خواستار انقلاب بود، زیرا مردم گناهکار بودند و مشیت الهی از طریق انقلاب آنها را تنبیه کرد.

دکتر طباطبایی در ادامه به دیدگاه جبرگرایانه دومسر اشاره کرد و گفت: از نظر دومسر انقلاب فرانسه با اراده الهی و از مجاری انسانی صورت می‌گیرد، این مجاری در حوزه نظر روسو و در حوزه عمل روبسپیر هستند. او معتقد است که تحول در روابط و مناسبات اجتماعی نیست که موجب انقلاب می‌شود، بلکه چیزی به نام روحیه انقلابی و ایمان انقلابی بود که انقلاب اتفاق افتاد.

نویسنده "مکتب تبریز" درادامه گفت : طرف اصلی دومسر دایره‌المعارف نویسان هستند که خود به دست انقلاب از بین رفتند. او با دیدگاهی اشرافی مردم را جاهل و نادان می‌داند و معتقد است که این جهل ایشان سبب می‌شود که کارها مطابق مشیت پیش رود. او معتقد است در بی‌نظمی انقلاب نظمی است که مشیت الهی است.  دومسر از انقلاب سلطنت‌طلبانه صحبت می‌کند، اما می‌گوید آن دفعی نخواهد بود، زیرا از نظر او هر انقلاب دفعی نتایجی مشابه انقلاب اول دارد. دومسر تاریخ را عرصه جنگ می‌داند و معتقد است که لحظات صلح و آرامش، متارکه و توقف کوتاهی در فاصله دو جنگ است و بنابر این اصل در تاریخ بر جنگ است.

وی سپس به دیدگاه دومسر در مورد تاریخ تأکید کرد و گفت: دومسر معتقد است که چون دامن انسان به گناه‌آلوده شده، جنگ نتیجه منطقی این گناه اولیه است و از این حیث دومسر بر خلاف کسانی چون لایب‌نیتس است که همه چیز را خوب می‌دانند و معتقد است که عالم شر محض است. دومسر علیرغم مخالفت با روسو، همچون او معتقد است که جمهوری در فرانسه شدنی نیست. همچنین جالب است که روسو با همه مخالفتهایش با روشنگری، همچون نویسندگان روشنگری در مورد فرانسه می‌نویسد.

وی در پایان گفت : دومسر با اعتقادی کاتولیکی شدید، بسیار به عهد عتیق علاقمند است ، چون مجازاتی که دومسر طرح می‌کند، با عهد عتیق سازگارتر است. 

سیاست نزد برک فراتر از کار نظری می‌رود

دکتر سید جواد طباطبایی، محقق و پژوهشگر برجسته علوم سیاسی، عصر روز چهارشنبه، هفتم آبانماه، در ششمین جلسه از سلسله نشستهای "انقلاب سیاسی فرانسه" به بیان اندیشه های ادموند برک پرداخت و گفت: از نظر برک سیاست فراتر از کار نظری می‌رود. علم سیاست تجربی است و غایت آن نیز تجربه است.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر طباطبایی بحث خود را با تکمیل سخنان جلسه قبل در مورد اندیشه های ژوزف دومسر آغاز کرد و گفت: دومسر ضد انقلابی است که از همه امکاناتی که حرف زدن اجازه می‌دهد استفاده می کند تا انقلاب فرانسه را نفی کند.

دکتر طباطبایی گفت: دومسر جمله مشهوری دارد و می‌گوید انقلاب فرانسه چیزی دارد که آن را از انقلابهای دیگر متمایز می‌کند و آن اینکه این انقلاب از بنیان بد است. وی گفت: دومسر در برابر انقلابیون استدلال می‌کند که اولاً کلمه شهروند قبلاً وجود داشته است، ثانیاً در زبان فرانسه برای کسی که خدمت بزرگی برای وطن انجام می داد، شهروند بزرگ خوانده می‌شد.

نویسنده "زوال اندیشه سیاسی در ایران" گفت: انقلابیون فرانسه تحت تأثیر روشنگری بودند و نقد دومستر نیز بر همین مبنا بود.

وی سپس به ویژگیهای قرن 18 اشاره کرد و گفت: قرن هجدهم قرن مکانیک و بحث علمی جدید بود که انسان شروع به ساختن ماشینهای کوچک اتومات کرده بود و از این رو ماشین را به دولت نیز تعمیم می‌دادند.

نویسنده "مکتب تبریز" در ادامه گفت: قرن هجدهم قرن مسافرتها نیز هست و مسیحیت متوجه شده خارج از مسیحیت ادیان دیگر نیز وجود دارند ، هر چند آنها را نادرست می‌داند و می گوید، حتی با این دینهای نادرست هم نهادها بیشتر دوام می‌آورد.

وی به تاریخ نگارش حقوق بشر و شهروند پس از سقوط زندان باستیل اشاره کرد و گفت: در حقوق بشر فرد به صرف انسان بودن حق دارد، اما کسانی چون دومستر، هگل و برک به حقوق بشر انتقاداتی دارند.

نویسنده "جدال قدیم و جدید" سپس به اندیشه‌های ادموند برک نویسنده انگلیسی پرداخت و گفت: برک در کتابی به نام "تأملاتی درباره انقلاب فرانسه" که به صورت نامه ای به یک جوان فرانسوی نگاشته شده، به بیان اندیشه‌های خود درباره انقلاب فرانسه پرداخته است. از نظر برک انقلاب مساوی با سرنگونی است و به خشونت دامن می‌زند و این امر موجب خارج از کنترل شدن امور می‌شود.

دکتر طباطبایی به بیان اندیشه‌های برک درباره سیاست و نقد او از دریافت فیلسوفان روشنگری اشاره کرد و گفت: از دید برک بر خلاف فیلسوفان روشنگری، سیاست یک بحث انتزاعی و فلسفی نیست، بلکه از تجربه می آید، موضوع سیاست مناسبات اجتماعی است، هر بحثی در مورد مناسبات قدرت در جامعه، با توجه به اوضاع و احوال و شرایط آن می‌تواند ایجاد شود.

وی گفت: از دید برک سیاست مناسباتی است که محدود به مناسبات زمان و مکان جامعه خاصی است. شرایط و اوضاع  احوال طرحی است که از یک حوزه مناسبات مدنی بیندازیم تا در شرایطی خاص می‌توان سودمند یا مدرن باشد. حسن و قبح در حوزه سیاست عقلی و ذاتی نیست.

نویسنده "ابن خلدون واندیشه اجتماعی" مفاهیم علم سیاست از دید برک را چنین تعریف کرد: از نظر برک آزادی در حوزه فردی یعنی انجام هر کاری که طبع انسان بدان میل می‌کند، اما در حوزه جمعی آزادی مساوی قدرت یا توان انجام کار است.

وی در تعریف ویژگیهای قدرت گفت: قدرت علتی است که معلولهای بسیاری می تواند بر آن مترتب شود و در هر شرایطی می‌توان از آن نتایجی گرفت، وقتی آزادی ما به قدرت تبدیل شد، باید دید که این قدرت بویژه قدرت نویافته در دست اشخاص نوخواسته چه اثراتی را ایجاد می‌کند.

دکتر طباطبایی گفت: از نظر برک صنف سوم اشخاص نوخواسته ای هستند که قدرت نویی را به دست آورده اند و ما باید ببینیم که ترکیب این مجلس چیست تا بدانیم خروجی آن چه می شود. اکثریت ایشان اهل نظر هستند و هیچکدام تجربه ای عملی از اداره امور عمومی ندارند و به همین دلیل موفق نیستند.

وی گفت: از دید برک علم سیاست، یا science of government  علم دانش نظری ماقبل تجربه و فارغ از تجربه نیست، بلکه عبارت است از علم اصلاح و تجدید حکومت و آن دانشی است تجربی و نمی شود آن را در کتاب فراگرفت. زیرا بحثی عملی است و ارتباطی با عالم نظر ندارد. غایت آن نیز تجربه است.

نویسنده "دیباچه ای بر نظریه انحطاط" در پایان به انتقادهای برک به اعضای مجلس انقلاب فرانسه اشاره کرد و گفت: به عقیده برک ایشان خیال پردازند واز واقعیت امور اطلاعی ندارند، به گونه ای که در فضایی گسترده خیالهای واهی آنها را هدایت می‌کنند. از نظر برک کار مجلس اول این است که خیال واهی در مردم به علت عدم ارائه راه حل امور ایجاد کند، چون سرشت امور را نمی‌شناسد.

برک به دیالکتیک حفظ و تغییر اعتقاد دارد

در هفتمین جلسه از سلسله کلاسهای فلسفه سیاسی فرانسه که در مؤسسه مطالعات علوم سیاسی برگزار شد، دکتر سید جواد طباطبایی، محقق و نظریه‌پرداز علوم سیاسی گفت: به اعتقاد برک وظیفه ما حفظ سنت است و او انقلاب فرانسه را معادل تغییر و بدعت می‌داند. برک به دیالکتیک حفظ و تغییر اعتقاد دارد.

دکتر طباطبایی این جلسه را که چهارشنبه 14 آذرماه برگزار شد به تشریح اندیشه سیاسی ادموند برک، نظریه‌پرداز محافظه‌کار انگلیسی اختصاص داد و انتقادهای او از انقلاب سیاسی فرانسه را با توجه به مدل تجربه انگلستان تشریح کرد. وی گفت: برک قبل از اینکه توکویل میان مدل انگلیسی و امریکایی مقایسه کند، تجربه انگلیسی را مبنا قرار می دهد و به نقد انقلاب فرانسه دست می‌زند.

طباطبایی با اشاره به توجه انگلیسیها به تجربه فرانسه گفت: تحولات فرانسه نظری بسیاری از انگلیسیها را جلب کرده بود و برک از ترس سرایت حوادث فرانسه به انگلستان رساله ای در نقد انقلاب فرانسه نوشت. وی اظهار داشت: برک بر خلاف برخی که مدعی بودند که در انگلستان پیش از فرانسه میان شاه و مردان قرارداد صورت گرفته، معتقد بود که هیچ قراردادی وجود ندارد و شاه موروثی است و بر ما فرمان می‌راند.

نویسنده "مکتب تبریز" گفت: به اعتقاد برک وظیفه ما حفظ سنت است و او انقلاب فرانسه را معادل تغییر و بدعت می داند در انگلستان اصل بر حفظ (conservation) است در حالی که در انقلاب اصل بر بدعت(innovation) و آفرینش از هیچ است. برک معتقد است که حفظ این نیست که هیچ تغییری در سنت انجام ندهیم، اما حفظ عین تغییرات است منتهی حدود و ثغور آن را باید مشخص کرد.

مترجم "تاریخ فلسفه اسلامی" گفت: نظریه سیاسی محافظه‌ کاری دولتها متضمن یک نظریه تغییر هم هست، دولتی که ابزارهای تغییر در آن تعبیه نشده باشد، ابزارهای حفظ آن را نیز ندارد. در محافظه کاری برک دیالکتیک حفظ و تغییر وجود دارد.

دکتر طباطبایی سپس به اشارات برک به انقلاب شکوهمند 1688 پرداخت و گفت: کلمه انقلابی که در مورد انقلاب انگلستان به کار می رود، انقلاب در معنای قدیم است و به معنای دگرگونی کامل نیست، بلکه به معنای ترمیم آنچه در انگلستان معیوب شده است به کار می رود. اصل از نظر برک زاده طبیعت است و غیر قابل تغییر است و ما تنها می توانیم آزادیهای کهن را که از میان رفته برگردانیم. لذا اصل نظام سیاسی تغییر نمی کند.

نویسنده "دیباچه ای بر نظریه انحطاط" گفت: از دید برک نظام سیاسی عبارتست از یک کل که امری مرکب و دارای انسجام درونی است و اصل آن ثابت است و جزئیات آن تغییر می کند. بنابراین نظام حکومتی اصلی دارد که باید وجود داشته باشد و باید ترمیمات و افزودنی های به شکلی باشد که اصل آسیب نبیند.

دکتر طباطبایی گفت: از نظر برک همانطور که در طبیعت نه همه چیز جوان است، نه پیر و نه میانسال، بلکه ترکیبی از آن است، کل نظام حکومتی نیز مجموعه ای از امور قدیمی و جدید است و تعادل میان این امور قدیم و جدید، هارمونی و هماهنگی ایجاد می کند و زیبایی و تعادل نیز در همین است.

وی گفت: از نظر برک فرانسویها انقلاب کردند، زیرا تئوری اصلاح را بلد نبودند  و آنچه آنان به آن تهور و شجاعت می‌گویند، پوشاندن عدم توانایی اصلاح است. این در حالی است که برای درک انقلاب فرانسه باید نقیض آن یعنی انگلیس را درک کنیم.

نویسنده "زوال اندیشه سیاسی در ایران" در ادامه به انتقادات برک به مفهوم حقوق بشر در انقلاب فرانسه اشاره کرد و گفت: برک می نویسد که 4 قرن است که ما انگلیسیها تغییر نکرده ایم، ما مثل فرانسویها نیستیم که مثل حیوانات مرده در موزه هستند و بدنشان را با پوشال حقوق بشر پر کرده اند، بلکه ما مثل پرندگان و حیوانات زنده طبیعت هستیم. ما وارث یک نظام سنتی هستیم که به آن احترام می گذاریم و با آن نسبتی بر قرار می کنیم.

دکتر طباطبایی گفت: از نظر برک حقوق مجموعه ای از قواعد است که در یک نظام حکومتی برقرار است و دارای ضمانت اجراست، در حالی که حقوق بشر فاقد ضمانت اجراست. نهادهای سیاسی که به صورت سنتی از گذشته به عنوان میراثی به ما منتقل شده اند، حقوق ما را تضمین می کنند. این نهادها، حاصل تحول اجتماعی اند و بنابراین گذشت زمان بسیار اساسی است.

وی بر نقش عنصر زمان در نظر برک تاکید کرد و گفت: از نظر برک تحول گام به گام است و با هر قدم باید ایستاد و سنجید. سنت برای برک امری انعطاف پذیر است که در فروع آن می توان در طول زمان تغییر ایجاد کرد و قانونمندی خاص خود را دارد. این نقطه مقابل چیزی است که فرانسوی ها بی باکی می خوانند. صبری که برک طرح می کند ، بعدها توسط هگل به کار می رود. هگل معتقد است که صورت معقول متضمن صبر و حوصله است و فرد نمی تواند در اولین مرحله به صورت معقول امور دست پیدا کند.

دکتر طباطبایی سپس به بحث برک از جامعه مدنی پرداخت و گفت: اصطلاح civil society را در قرن 17 برای بیان آنچه در لاتین به آن civitas می گفتند و از پولیس یونانی آمده است و بنابراین ترجمه درست آن اجتماعی سیاسی می شود. از نظر برک غایت این اجتماع سیاسی منافع جامعه است.

دکتر طباطبایی با بیان تحول مهمی که در عصر روشنگری در اسکاتلند افتاد گفت: ریشه بسیاری از بحثهای روشنگری در اسکاتلند است. آدام اسمیت کتاب تاریخ "جامعه مدنی" را نوشت و گفت  civil society دولت نیست، بلکه حوزه ای بیرون از دولت است و هگل این مفهوم را از او اخذ کرد. از نظر هگل این یک مفهوم انقلاب است چون استقلال آن را از دولت بیان می دارد.

وی گفت: باید توجه داشت که برک این تمایز جامعه مدنی و دولت را جا می اندازد و civil society نزد او به معنای اجتماع سیاسی دولت است و هنوز تحولی که در اسکاتلند رخ داده ، برای او درک نشده است. از نظر برک غایت اجتماعی تامین منافع است و در عین حال اجتماع نهادی برای خیر رسانی است و خیر ما را تضمین می کند.

دکتر طباطبایی در پایان به اشاره نظریه برک بر نظریه سلطنت انگلیسی اشاره کرد و گفت: از نظر برک ما در مشارکت امور سهم داریم اما سهمی در قدرت نداریم. همچنین در اجتماع انسانها باید از برخی حقوق خود بگذرند و کار دولت ایجاد محدودیت برای تامین هر چه بیشتر است. از نظر برک مالکیت امری مقدس است و یکی از انتقادهای اساسی بر انقلاب فرانسه به هم زدن اصل مالکیت از سوی این انقلاب بود. برک با نوعی طنز می گوید که در حقوق بشر می گویند که همه حق دارند که به بهداشت و رفاه دست یابند، اما مسئله اصلی این نیست که همه حق دارند بهداشت و رفاه داشته باشندف بلکه مسئله اصلی این است که از چه طریقی می توان بهداشت و رفاه را تامین نمود، از متافیزیک چیزی بیرون نمی آید. 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید