جدیدترین مطالب

تز اصلي اين پروژه اين بود كه انديشه‌ سياسي تحولاتي را طي كرده است. بنابراين پرسش اصلي به اين شكل طراحي شد كه علماي شيعه در دورانهاي متفاوت چه نظريه يا نظريات سياسي ارائه كردند و اين نظريات با توجه به مباني انديشه‌ سياسي شيعه چگونه تفسير و تبيين مي‌شود. براي طرح سه مرحله در نظر گرفته شد: نخست، تدوين تك‌نگاريهايي در خصوص انديشه سياسي متفكران؛ دوم، تدوين انديشه‌هاي سياسي در دوره‌هاي مختلف و سوم، نگاه تاريخي و كلامي به سير تطور تاريخ انديشه سياسي شيعه و كل انديشه سياسي متفكران مسلمان. آنچه تاكنون انجام شده مربوط به فاز اول و دوم است.

مجري

امروز در اين جلسه در خدمت حاضرين ارجمند آقايان دكتر عليرضا صدرا استاديار دانشگاه تهران و حجت الاسلام و المسلمين دكتر محسن رضواني دانشجوي دوره دكتري علوم سياسي مؤسسه آموزشي پژوهشي امام‌خميني‌(ره) هستيم. ضمناً آقايان دكتر نجف لک زایی مدير پژوهشكده علوم انديشه سياسي و دكتر عبدالله نظرزاده كه از بانيان اصلي اين طرح بزرگ هستند توضيحاتي را در مورد اين طرح خواهند داشت. رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) فرمودند كه: اما در مورد روش تحصيل و تحقيق در حوزه‌ها اينجانب معتقد به فقه سنتي و اجتهاد جواهري هستم و تقلب از آن را جايز نمي‌دانم اجتهاد به همان سبق صحيح است ولي اين بدان معنا نيست كه فقه اسلامي پويا نيست زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهاد است مسئله‌اي كه در قديم داراي حكمي بوده است بظاهر همان مسئله در رابطه حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام ممكن است واقعاً موضوع جديدي شده است كه قهراً‌حكم جديدي مي‌طلبد مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد براي مردم و جوانان و حتي عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسائل سياسي اظهارنظر نمي‌كنم آشنايي به روش برخورد با حيله‌ها و تزويرهاي فرهنگ حاكم بر جهان داشتن بصيرت و ديد اقتصادي، اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان شناخت سياستها و حتي سياسيون، و فرمولهاي ديكته شده آنان و در موقعيت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمايه‌داري و كمونيزم كه در حقيقت استراتيژي حكومت بر جهان را ترسيم مي‌كنند از ويژگيهاي يك مجتهد جامع است. يك مجتهد بايد زيركي و هوش و فراصت هدايت يك جامعه بزرگ اسلامي و حتي غير اسلامي را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوي و زهدي كه در خور شأن مجتهد است واقعاً مدير و مدبر باشد. حكومت در نظر مجتهد واقعي، فلسفه عملي تمامي فقه در تمامي زواياي زندگي بشريت است حكومت نشان دهنده جنبه عملي فقه در برخورد با تمامي معزلات اجتماعي و سياسي و نظامي و فرهنگي است فقه تئوري واقعي و كامل ادارة انسان و اجتماع از گهواره تا گور است. عزيزان حاضر در جلسه خدمتان عرض كنم كه مديريت اين جلسه جناب آقاي دكتر لك‌زايي خواهد بود كه من تا دقايقي ديگر دعوت مي‌كنم تشريف بياورند و ميكروفن را به ايشان مي‌سپاريم تا مجدداً كه من در خدمت شما باشم دعوت مي‌كنم از آقاي دكتر عليرضا صدرا و حجت الاسلام و المسلمين دكتر محسن رضواني كه به جايگاه تشريف بياورند، به اتفاق آقاي دكتر لك‌زايي و دكتر نظر‌زاده.

دكتر لك‌زايي

بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين و صلوه و سلام علي سيدنا المحمد صلي الله عليه و آله. قال الله الحكيم في كتابه: «واقف ما ليس لك به علم»

خير مقدم عرض مي‌كنم خدمت حضار محترم و همينطور اساتيد گرامي جناب آقاي دكتر صدرا، جناب آقاي دكتر رضواني و جناب آقاي دكتر نظرزاده كه دعوت انجمن‌مطالعات‌سياسي را قبول كردند و به اين جلسه تشريف آورند. و همينطور از حضار محترم. در اين جلسه ابتدا من توضيحاتي درباره اصل طرح و كارنامه طرح تاكنون محضرتان تقديم خواهم كرد، بعد از آن در خدمت اساتيد محترم خواهيم بود و ملاحظاتي كه خواهند داشت دربارة آنچه تاكنون تحقق پيدا كرده و بايسته‌هايي كه در ادامه مسير بايد به آنها توجه داشته باشيم كه ان‌شاءالله از محضرشان استفاده خواهيم كرد. براي استفاده از فرصت من پس از توضيحات مختصري درباره انجمن‌مطالعات‌سياسي وارد بحث خواهم شد و نكاتي كه گفتم خدمتتان تقديم خواهم كرد.انجمن‌مطالعات‌سياسي حوزه در سال 83 مراحل تصويبش طي شد و با موافقت معاونت محترم پژوهش حوزه آغاز به كار كرد جلساتي را تاكنون داشته و اولين جلسه علمي عمومي و علمي آن همين جلسه هست كه در خدمتتان خواهيم بود. در اين جلسه البته پژوهشكده علوم و انديشه سياسي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، دبيرخانه كتاب سال حوزه و دبيرخانه نهضت آزادانديشي از همكاران انجمن بودند كه اين جلسه بنحو مناسب‌تري ان شاءالله برگزار شود. مسئله‌اي كه اين طرح با آن مواجه بود. زوال يا دوام انديشه سياسي در تاريخ تفكر اسلام و ايران بود چيزي كه دوستان در سال 1373 ذهنشان با آن درگير شد اين مسئله بود كه يك نظريه‌اي در سطح جامعه ما مطرح شده كه گويا مسلمانان اوليه و بويژه فيلسوفان سياسي ما در قرن چهارم با اقتباس از افكار و انديشه‌هاي يونانيان باستان مي‌خواستند طرح يك مكتب سياسي را بريزند ولي اين طرح تكميل نيافته به زوال گرائيد. اين بحثي بود كه ارائه شد آن زمان با دوستان بحث‌هايي بود از جمله اين كه چگونه مي‌شود اين نظريه را مورد نقد و بررسي قرار داد به نظر رسيد مناسب‌ترين مسير براي نقد و بررسي اين نظريه اين هست كه ما وارد كار بشويم بررسي بكنيم و ببينيم دانشمندان ما علماي ما در تاريخ علمي خودشان به مسائل سياسي بصورت روشمند جامع و مانع پرداختند يا نه؟ اين بود كه طرح تدوين تاريخ انديشه‌ سياسي متفكران ارائه شد و به تصويب شوراي عالي پژوهش مركز مطالعات و تحقيقات كه الان تبديل شده به پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي رسيد و آغاز بكار شد. در مقدمه اين طرح گفته شده بود كه ما به لحاظ روش، محتوا و ديگر ويژگيهاي دانش كه وجود دارد بايد انديشه‌هاي سياسي را در طبقات مختلف قرار بدهيم و طبيعتاً اين در بررسي آنها هم نقش خواهد داشت.

 يك دسته انديشه‌هاي سياسي فلسفي بود كه در آراء كساني مثل فارابي، بوعلي سينا، صدر‌المتألهين تا دوره معاصر حضرت امام(ره) متجلي شد. كه تعريفهايي برايش ارائه شد كه مختصري را شما در اسلايد مشاهده مي‌كنيد

دسته دوم  انديشه‌هاي سياسي كلامي بود كه باز بايد مورد توجه قرار مي‌گرفت و با توجه به اينكه بحث محوري كلام ما بحث امامت هست و بحث امامت از بحثهاي بنيادي در انديشه‌هاي سياسي اسلام است.

محور سوم انديشه‌هاي سياسي اجتماعي بود.

محور چهارم انديشه‌هاي سياسي فقهي بود. لذا قرار شد كه كار در اين مراحل پيش برود و طبيعتاً در اين چهار حلقه‌اي كه گفتم انديشه‌هاي سياسي فقهي و انديشه‌هاي سياسي فلسفي بنا به جهاتي از اولويت برخوردار بود. اهداف مختلفي اين طرح داشت از جمله بحث روشن كردن زواياي تاريك تاريخ انديشه‌ سياسي اسلام و بويژه شيعه، زمينه‌سازي لازم براي پاسخ‌يابي به سؤالات امروز و تفكيك عناصر موضعي از عناصري كه براي امروز مناسب هست، از آنچه كه در ميراث سياسي اسلامي ما وجود دارد و اهداف ديگري كه اگر نيازي بود در ادامه جلسه باز به آن توجه خواهد شد.

تز اصلي اين پروژه اين بود كه انديشه‌ سياسي تحولاتي را طي كرده. بنابراين پرسش اصلي به اين شكل طراحي شد كه علماي شيعه در دورانهاي متفاوت چه نظريه يا نظريات سياسي ارائه كردند و اين نظريات با توجه به مباني انديشه‌ سياسي شيعه چگونه تفسير و تبيين مي‌شود. براي طرح سه مرحله در نظر گرفته شد:

مراحل اول: تدوين تك‌نگاريهايي در خصوص انديشه سياسي متفكران بود كه ما بياييم تك‌تك متفكران بزرگ خودمان را بررسي بكنيم، ببينيم كه اينها به زندگي سياسي و انديشه‌ سياسي هم توجه كردند يا توجه نكردند؟ با توجه به اينكه در برخي از پژوهشهايي كه انجام شده بود بصورت قاطع اظهار‌نظر شده بود كه برخي از متفكران در باب سياست مطلبي نداشتند مثلاً‌ بطور مشخص درباره صدرالمتالهين (رضوان‌الله‌تعالي‌عليه) چنين اظهار‌نظرهاي صريحي وجود دارد. برخي از اظهارنظرها به اين شكل بود كه تا قرن دهم فقهاي ما به سياست نپرداختند، يك همچنين اظهارنظرهايي شده بود لذا به نظر رسيد كه در مرحله اول تك‌نگاريهايي انجام بشود كه ما اگر مي‌گوييم كه متفكري به سياست پرداخته است يا نپرداخته است اين از روي علم و تحقيق باشد بدون تحقيق چنين سخني نگوييم.

فاز دوم: مربوط به تدوين انديشه‌هاي سياسي در دوره‌هاي مختلف بود. انديشه سياسي شيعه در دوره آل‌بويه يك مرحله است. انديشه سياسي شيعه در دوره ايلخانان، انديشة سياسي شيعه در دوره صفويه

فاز سوم: مربوط به نگاه تاريخي و كلامي هست كه به سير تطول تاريخ انديشه سياسي شيعه و اگر انديشه سياسي اهل‌سنت در آينده اگر قرار شد انجام بشود، به كل انديشه سياسي متفكران مسلمان داشته باشيم. آنچه تاكنون انجام شده بود به فاز اول و دوم بوده است اين اجمالي از طرح اصلي است. اما ببينيم اين طرح تاكنون چه دست‌آوردهايي داشته است من بصورت مختصر در شش محور به آثار اين طرح تاكنون اشاره كنيم. يكي آثار منتشره هست، در بخش آثار منتشر شده از مجموعه تاريخچه انديشه سياسي متفكران مسلمان هفده اثر تاكنون منتشر شده در بخش آثار در دست انتشار نه اثر در دست انتشار هست، در بخش آثار آماده‌سازي جهت نشر ده اثر را داريم فعلاً، در بخش آثار در دست تحقيق سي‌و‌پنج اثر را داريم كه در مراحل تحقيق هستند، از اين مجموعه تاكنون بخشي از آثار واحد  نشانهاي علمي شدند كه ليست‌شان را شما در اسلايد مي‌بينيد و برخي از آثار به زبانهاي ديگر تاكنون ترجمه شدند، تا آنجايي كه ما خبر داريم مثل انديشه‌ سياسي شيخ طوسي ابن‌مسكويه و شهيد مطهري كه اثر اول و دوم به زبان عربي ترجمه شده و اثر سوم به زبان اردو نماي كلي اين مي‌شود كه آثار منتشر شد هفده، آثار در دست انتشار نه تا به آثار در دست آماده‌سازي جهت شده ده تا و آثار در دست تحقيق سي‌و‌پنج اثر، شش اثر برگزيده كتاب سال حوزه شده، برگزيده دين‌پژوهان يك اثر و برگزيده كتاب سال دانشجويي يك اثر و كل مجموعه هم در جشنواره آيين و خرد واجد امتياز شده و قابل تقدير شناخته شده و از آن تقدير شده است با اين توضيحاتي كه خدمتتان عرض كردم يك نكته باقي مي‌ماند كه آن هم يادآوري مي‌كنم  و بعد از محضر اساتيد استفاده مي‌كنيم، اين مربوط به تك‌نگاريها بوده است از بخش تحقيقات دوره‌اي كه داخل آن آمارها رقمش در واقع يك مورد تفاوت داشت، يك پژوهش از آثار دوره‌اي آماده نشر هست كه انديشه سياسي شيعه در عصر صفويه است غير از تك‌نگاريها كه به اين خاطر آثار در دست نشرمان 10 تا مي‌شود ولي از آن تك‌نگاريها 9 تا مي‌شد و انديشه‌سياسي شيعه در دوره آل‌بويه هم باز از تحقيقات دوره‌اي‌مان در دست انجام هست و داره‌كارش انجام مي‌شود.

با اين توضحاتي كه عرض شد من از خدمت جناب آقاي دكتر رضواني خواهش مي‌كنم كه بحث خودتان را شروع بكنيد. ما براي هر يك از كساني كه در اين جلسه حضور دارند در بخش صحبت 20 دقيقه در نظر گرفتيم كه مي‌توانند از اين فرصت يكجا استفاده كنند با اينكه تقطيع بكنند؛ بخشي از وقت را ابتداعاً صحبت بكنند بخشي را هم بعد. البته اگر نياز به تمديد بود و فرصتي داشتيم به شكلي كه از ساعت 30/11 صحبتها .... فراتر نرود باز هم استفاده خواهيم كرد چون در ساعت 30/11 يك بخشي در برنامه داريم كه مربوط به اهداء جوائز به دست‌اندركاران اين پروژه مي‌شود كه به آن هم برسيم.

دكتر صدرا

بسم الله الرحمن الرحيم. ضمن عرض سلام حضور حضار محترم، فرهيختگان ارجمند و با تبريك و تشكر و تقدير و عرض خسته نباشيد به همه دست‌اندركاران چه عزيزاني كه كارهاي ارزشمندي را توليد كردند چه مديريتها و مسئوليتي و عزيزاني كه تدبير كردند تلاش كردند و چه عزيزاني كه اين جلسات را برگزار مي‌كنند كه به ارزيابي، بازنگري و نقد و بهينه‌سازي حركتهاي اين‌چنيني كمك مي‌كند ـ جناب آقاي دكتر لك‌زايي اشاره فرمودند كه در زماني اين مطالب مطرح مي‌شد كه اين شبهه داشت غلبه پيدا مي‌كرد كه آيا اصلاً انديشه‌ سياسي در حوزه تمدن اسلامي چه وضعيتي دارد. گاه با ديد منفي و نفي نگريسته مي‌شد ولي حداقلش ابهام بود البته من قطع دارم كه بسياري از آنهايي كه منفي برخورد مي‌كردند عنادي نداشتند اطلاع وجود نداشت والا اينقدر آزادگي وجود دارد كه اگر اطلاع داده بشود بهرحال اين قضاوتها را دگرگون بكند و همينطور هم تاكنون بوده است. دوستان تلاش كردند تدبير كردند به هر حال تا اينجا رساندن كار را، ابتدا و كار هم همين است كه يكسري تك‌نگاريهايي كه اشاره فرمودند مطرح شده من معتقد هستم، دوستان هم چنين اعتقادي دارند كه ما صدها مورد از اينها را بايد داشته باشيم يعني الان چيزي در حدود هفتاد، هشتاد مورد هست. قطعاً صدها مورد ما هنوز تك‌نگاريها را بايد ادامه بدهيم برويم تا تمام زواياي اين حوزه مدني بسيار غني را بهرحال پرتو افكني بشود باز بشود و بازآوري بشوند كشور مدنيتي كه ما نگاه مي‌كنيم در يك دوره يكي دو سه دهه گذشته، چندين علامه همزمان. شما وقتي غرب را نگاه مي‌كنيد، با همه عظمتش كه يك چندين كشور را تشكيل مي‌دهند. دهها كشور را تشكيل مي‌دهند مثلاً هر صد سال يك نفر شاخص آمده اما شما نگاه مي‌كنيد در يك زمان چندين علامه بزرگ علامه طباطبايي، علامه جعفري، علامه مطهري، علامه شهيد صدر، و حضرت امام و همانند اينها در يك دوره محدود نشان مي‌دهد كه ظرفيت‌ها چقدر هست همين را هم ما در دوران طلايي تمدن اسلامي داريم، هم‌زمان (ابوريحانها) زكرياها.... ابن سيناها، و اينها كم نبودند هيچ مدنيتي يكجا و در يك برهه كوتاه اين تعداد آدم همزمان معمولاً كم داشته اين ظرفيتي است كه اسلام بويژه در اسلام در حوزه ايران بسيار قوي بوده، اين را ما بايد قدر بدانيم و از اين ذخاير استفاده كنيم، اين را در جهت روزامه‌سازي اينها و استفاده بهينه، نشان مي‌دهد كه اگر اينها مطرح مي‌شود در آينده هم بايد منتظر باشيم در حوزه سياسي اينگونه انديشمندان را داشته باشيم. كارهاي انجام گرفته كه ما قطعاً ذخاير زيادي را داريم البته ما ذخايرمان دو دسته هستند يكي ميراثهايي كه در اختيار ما هستند، يكي ثروتهايي كه به نظر بنده موجودند آثاري است آقاي فارابي، خواجه نصير و امثال ذلك، اينها بسيار انسانهاي بزرگي بودند، اما بايد بدانيم عليرغم عظمتشان كه نادره هستند ولي استثنا نيستند، قاعده هست. در اسلام و در ايران، اينها قاعده هستند كه ما در كنار اين مباحث گذشته و مكتوب ما به ثروتهاي انساني موجود ما. همان عزيزاني كه روي اينها كار كردند به نظر من خود اينها موضوعيت دارند اينها را به نحوي حمايت كردن، پشتيباني كردن در جهت سازماندهي اينها، بويژه تشكيل گروههاي علمي، تشكيل حلقه‌هاي مذهبي، همين نيروها كه همين بحث‌ها را ادامه دهند، اگر كساني در يك حوزه هم كار كرده‌اند و كار دارند مي‌كنند، يك نحوي اين را بتوانيم تعميق، و توسعه ببخشيم، مثلاً خواجه نصير كسي كار كرده يا فارابي كار كرده، خوب اين خيلي كار انجام گرفته، اينها در حقيقت مي‌شود گفت كشفيات مجدّدي هستند، چرا؟ براي اينكه آنهايي كه در اختيار ما گذاشته بودند، بسياري از اينها مستشرقين كار كردند و حداقل بعنوان يك فيلسوف محض يا اگر بحث سياسي بود يك مدينه فاصله‌اي گفته، يك چيزهايي بيهوده‌اي يافته و اصلاً بدرد روز ممكن است نخورد اين شبهات را اين‌ها كنار زدند و رفتند در درون اينها آوردند و نشان دادندكه اين بحثها ضمن اينكه بسيار عميق‌اند بسيار جامع‌اند اين نوع انديشه‌ها ولي در عين حال بسيار عملي هستند و مي‌تواند روزآمد باشد و بسيار مي‌تواند در كار آمدي ما مؤثر باشد، بنابراين كساني كه اين كار را كردند اين نيست كه يك اثرش آمده بيرون، كلي كار صورت گرفته انجام نوشته‌هاي زيادي جمع‌آوري كردند كه من جداً توصيه مي‌كنم مجموعة اين مكتوبات اينها را نوشتارها را، كتابهاي اين بزرگواران، انديشمندان هست اينها را به شكلهاي جديد و مناسبي در دسترس قرار بدهندكه اگر مي‌گويد انديشه‌ سياسي اين بزرگواران محدود به اين آثار هم مي‌تواند نباشد كارهاي ديگر كه روي اينها انجام گرفته در دسترس علاقه‌مندان قرار بدهند چه بسا هستند در دانشگاه هم دانش‌پژوهان ما اطلاع‌ ندارند، همه هم به اين منابع دست‌رسي ندارند همه اين كتابخانه اين چنين را سراغ ندارند به يك نحو ب‌شود اين تسهيلات را فراهم كرد كه ديگران هم از اين منابع بصورت روزآمدتري استفاده بكنند كه من اينجا توصيه‌ام هست كه اين نوشتارهاي اين بزرگواران را در يك مجموعه‌هايي منتشر بشود، خود كتابهاي اينها مهم است ترجمة اينها تحقيق اينها شرح اينها كتابهاي اصلي و مرجع مهم است مثلاً در رابطه با خواجه نصير تقريباً ما اولين آثار است كه داريم منابع اينها خيلي‌ها علاقه دارند مطالعه كنند، واقعيت امر هم، اين است كه وضعيت آن آثار يا دسترسي به آن ندارد يا زبان متن طوري است كه الان به آن زبان آشنا نيستند، ادبياتشان با آن زبان آشنا نيست و امثالهم.

اينجا خيلي مي‌تواند تسهيل بكنند و تصريح بكند و چون كارهاي اولي و اصلي را انجام دادند اين كارها نمود يك سري كارهاي زيادي است كه بصورت كتاب درآمده است پشتوانه اين كتاب خيلي كارها صورت گرفته بنظر من همان‌ها هم بايد تقويت كرد و تداوم بخشيد و مورد بهره‌برداري قرار داد  دوستان طرحي را كه تهيه كردند در نگرشهاي عمده و اصلي مطالب را مطرح كردند البته بطور طبيعي يك خلأهايي دارد كه آن را بايد ما يك پوشش بدهيم دوستان بعد از تك‌نگاريها وارد دورهايش شدند قطعاً ما بايد در هر مورد گرايشات گوناگون بويژه گرايشات فلسفه‌اي سياسي، علمي سياسي، فقهي سياسي و عملي سياسي را مديريت سياسي را با شاخه‌هاي فرعي اينها مثل كلام سياسي، اخلاق نظري، عرفان نظري، كه در حوزة فلسفه سياسي قرار مي‌گيرد و به هر حال تحت شعاع اينها بوده، يا خود منطق را كاربريش را در سياست  را امثال ذلك را معرفت‌شناسي و روش‌شناسي و امثال ذلك، اينها يك مجموعه‌اي است كه معمولاً ما تحت عنوان فلسفه سياسي كار مي‌كنيم، مثلاً وقتي فارابي وارد شده همة اينها را به نوعي دارد در آثارش، دوستان فقط آن انديشه‌هايش را ارائه داده‌اند واقعيت قضيه اينها جا دارد ما باز بكنيم بويژه الان بسياري بحث‌هايي كه درگيرش هستيم بيش از آنكه سبقة فلسفي باشد، سبقة كلامي دارد، كلام سياسي هم سيرش، هم مسائلش هم خود كلام بصورت مستقل بصورت يك ساختار فكري بصورت يك منظومة فكري مي‌تواند مطرح باشد. چه قديم و چه جديد، در ساير بحث‌ها هم همينطور است البته خلأهايي را ما حس مي‌كنيم از جمله بحث سياست‌گذاري را، يعنيبحث عملي سياسي را كه بايد كار بشود، بويژه اينكه ما بهرحال همة اينها براي اين توليد نشده كه كاري انجام گرفته باشد. همه دوستان دربارة يك نظامي كه داشتند. نظامي كه بهرحال اينها پشتوانه فكري آن را بايد فراهم كنيم اين نظام هم نيازيهاي علمي دارد يعني همين طور بايد تئوري توليد بكند، دانشگاه بفرستند. تغذيه بكنند و هم بايد دكترين توليد كند و به مراكز راهبردي نظام بفرستد و اگر مي‌خواهد تصميم‌گيري بكند سياست‌گذاري بكنند بر مباني نظري اينچنيني و مدلهايي كه از اينجا توليد مي‌شود و داده مي‌شود با توجه به اينكه خلأ جدي ما داريم نظام جمهوري اسلامي ايران در توليد نيرو موفق بوده، اما يعني از تمام مراكز تصميم‌گيري سياست‌گذاري تقريباً‌ از همين نيروهاي خودي هستند با دغدغه‌ها و داعيه‌ها، اما مبناي نظري و مدل هنوز توليد نشده، عملاً تصميم‌گيريها آنگونه نيست كه ما خودمان مي‌خواهيم بنابراين اينجا مي‌تواند اينها را كار بكند، فاز بعدي كه فاز توليد تئوري و هم توليد دكتر ..هاي عمي هست. كه مي‌تواند در سياست‌گذاريهامان تصميم‌گيري سياسي مؤثر واقع بشود نياز هست. الان تقريباً مي‌شود گفت اميد كاملاً براي ما به يقين تبديل شده كه اين قابليتها وجود دارد از باب اين است كه مي‌گويم اين گروه‌ها و اين نيروهايي كه الان دارند كار مي‌كنند بايد تقويت كرد، حمايت كرد كه وارد اين فازها بشوند، از توليد آثار به توليد اثر برسند به نظريه‌پردازي برسند تا نظريه‌سازي بكنند هم نظرات علمي و تئوريكي دانشگاهي، هم نظريات عملي و كاربردي، اينها از موارد مورد نياز هست و الان نظام در وضعيت چشم‌انداز بيست ساله طراحي شده بزرگترين چالش هم، چالش كارآمدي است اما اينكه مباني نظري اينها را چكار كنيم باز هم همين جاها انتظار هست انجام بده و من اين را در تاروكش كاملاً مي‌بينم  كه اين توان را دارد كه اين كارها صورت بگيرد،  دوستان اشاره فرمودند جناب آقاي دكتر لك‌زايي كه ما در كنار انديشه‌هاي شيعي كه خوشبختانه خوب جلو رفته يك دور بايد برگرديم اگر حتي غرب داريم مطالعه مي‌كنيم الان غربي را مطالعه مي‌كنيم كه خود غرب به ما مي‌شناساند افلاطون را مطالعه مي‌كنيم كه آقاي پوپر يا انگوستين مثلاً‌ به ما معرفي كردند افلاطوني كه فارابي براي ما معرفي كرده يا خود ما مي‌توانيم رويش كار كنيم اين مسئله بسيار مهمي است حتي متأسفانه بسياري از همين فارابيها البته اين بت را شكستند، يا شيخ مفيدها امثال ذلك اگر كه كلامشان را مي‌خوانديم از فلان مستشرق مي‌خوانديم يعني ديدگاه آن هست كه داريم كه مي‌خوانيم آنها لازم است ولي كافي نيست چون آنها از زاويه او به چشم خودشان از ظن خودشان يار مباحث ما شدند، الان بايد كار طوري پيش برود خودمان را اولاً به زمان برسانيم و كم‌كم از فرمان جلو بزنيم به اين معنا كه بتوانيم حتي خود انديشه غرب را به نگاه خودي با نگاه ديدگاه اسلامي و ايراني، من يك مثال كوچكي بزنم وقتي شما اگوستين را نگاه مي‌كنيد آقاي افلاطون را مي‌خواسته بررسي بكند مي‌گويد افلاطون ملحد و مشرك است. حالا يك انديشيمند غربي است مثل انديشمندان غربي ديگر آقاي پوپر وقتي مي‌آيد در دوران جديد همين حرف اگوستين را قبول ندارد اما داخل حرفش مشترك است كه ايشان در كنار ماركس و هگل بعنوان سه نفري كه بشر را به هزار‌و‌يك معضل گرفتار كردند. انديشه افلاطون را مطرح مي‌كنند خود افلاطون را بنام شلاقي بر گرده تفكر آزادانديشي و امثال‌ذلك. ولي وقتي ملاصدرا مي‌رسيد همين بحث سياسي ملاصدرا را وقتي وارد سياست شود و مي‌خواهد رابطه دين و دست را بيان كند از جمله از شواهد ......)آنجا مي‌گويد قال الافلاطون حكيم الالهي في نواميس افلاطون را به عنوان يك حكيم كاملاً موحد والهي برخورد مي‌كند رابطه بين دين و سياست را بحث بكند، اين گونه نيست كه ما اگر بخواهيم برويم افلاطون را بحث بكنيم افلاطون كه پوپر به ما معرفي مي‌كند يك نوع است بنابراين هم انديشه‌هاي قديم  و هم جديد نياز هست كه خود ما يكبار آنها را بحث و نقد بكنيم از نگاه خود ما همين طور انديشه سياسي اهل سنت هم واقعاً جايش لازم هست كه انجام بگيرد، انديشمندان اهل سنت، اينجا يك نكته را هم ممكن است محل شبهه باشد من يك نكته عرض بكنيم: يك زماني كه بحث امثال ملاصدرا بحث مي‌شد بحث اين بود كه آيا انديشه سياسي دارند يا ندارند حالا دوستان بحث مي‌كردند من يكبار همين مطالب بود بعد ديدم كه يك جايي يك كتابي آمده بيرون « تحت انديشه سياسي جك لندن» بعد ما مي‌گفتيم كه اين ملاصدرا را زير سؤال مي‌بريم كه داره يا ندارد حالا جك لندن مي‌شود انديشمند سياسي به دنيا مي‌فروشد اينكه حال عزيزان همت كردند شجاعت علمي بيش از فهم علمي به خرج دادند و مقاومت كردند روبروي اين جو و ارائه دادند و طرح كردند و الان ديگر تقريباً مي‌شود گفت كه جا افتاده است كه ملاصدرا كاملاً فلسفه سياسي ايشان معطوف به سياست هست اما اصلاً حرف ما اين است اصلا نباشد هم الان ما بايد بنشينيم كه آيا ملاصدرا اما ما هم در آن زمان درگير يك نظام نبوديم الان انديشه‌سياسي ملاصدرا فرض كنيم انديشه سياسي ندارد، آيا چه استفاده‌اي ما مي‌توانيم از او بكنيم حتماً‌ مقاليه صدرايي مي‌شود و هم استفاده‌اي مي‌توانيد و به كاربري مي‌واند در سياست داشته باشد من بجاي اينكه دانشجو و دانشگاهيم ارجاع بدهيم به فلان منبع كه اينهم غالباً در همه فيلسوف محض هستند يا فلان خوب از اين منبع مي‌خواهم استفاه كنيم يا مثال مي‌زنيم زماني كه آقاي اديسون اين برق را اختراع كرد فكر نمي‌كرد كه اين اعصار اينگونه تمدني باشد اينگونه كه اگر مي‌خواست فكر بكند اصلاً معلوم نبود چي مي‌شد ما هم چيزي نكنيم و بگوييم الّا‌و بلّا چون آن انديشه وجود دارد حالا بعد سياسي ندارد بياييم ببينيم چه استفاده‌اي براي طراحي و ارتقاع كارآمد نظام سياست انديشه مي‌توانيم استفاده بكنيم نگوييم كه الا و بلا بايد برويم دنبال كسي كه فقط حالا داشته باشد يا مراد و منظورش باشد يا مستقيما وارد شده است اگر مي‌خواهيم اين را بگوييم در دنيا بايد خيلي باب انديشه را ببنديم بسيار از آنهايي كه انديشه سياسي (خداوند) انديشه سياسي هستند خودشان انديشه سياسي نيستند يا فيلسوف حقوقند يا فيلسوف محضند يا روانكاواند يا روانشاسند و امثال ذلك. مآلاًما اين‌ها را داريم كه خوشبختانه همه اينها را مطرح كرديم و دوستان ليست دادند اينها كساني هستند كه انديشه سياسي مستقيم دارند اما من عرض مي‌كنم به فرض هم نباشند ما فرض را بايد بر اين بگذاريم بگذاريم كه مهم استفاده بهينه‌اي از اين منابع و اين ذخاير مي‌توانيم در جهت غناسازي انديشه سياسي در دوران معاصر براي اينكه نيازهايمان را پاسخ بدهيم كه خوشبختانه اين رويه بر دوستان كاملاً غالب هست و با اين ديد برخورد مي‌كنند ان‌شاء‌الله ما با اين ديد بتوانيم ذخاير بسيار زيادتري را بازيابي بكنيم البته بنظر مي‌رسد حركتهايي هم شروع شده داخل دفتر اينجا گزارش نشده ما وراي اين منابع كه دانشمندان هستند ما منابع صد‌در‌صدي را داريم كه قرآن هست و روايات هستند اينها را هم ما بايد جدي‌تر بگيريم با همه عظمتي كه امثال فارابيها، خواجه نصيرها، اينها دارند، اينها نسبت به حالا من خدمت دوستان عرض مي‌كنم كه وقتي رسول گرامي (ص) مي‌فرمايند: «أنا مدينة العلم و علي بابها» احساس مي‌كند كه فارابي با تمام عظمتش و امثالهم حكم پادري را دارد كه بايد آدم اين را اساس قرار بده كه تازه از اين در نگاهي به اين مدينه علم و علم مدني جهان بكند علمي كه جهان را مي‌خواهد بسازد. بنابراين همه اينها بهانه‌اي است كه به منابع و ذخاير اصلي نزديك بشويم با همة گستردگي آنها تازه اين ورودي ما هستند به ذخاير اصلي قطعاً نگاههاي روز آمد و كار آمدي كه بتوانيم براي ارتقاع كارآمديمان از منابع و ذخاير اصيل و كامل خود ما كه روايات باشند و خود قرآن باشد حقيقتاً جاي بسيار زيادي دارد دوستان كاري را شروع كردند مطالعات و چشم‌انداز همايش مطالعات قرآن مطالعات روايي و امثال‌ذلك را كه من اين را تمجيد مي‌كنم هم‌ تأكيد مي‌كنم كه كار، كار بسيار مهمي است در حقيقت آنجا مي‌تواند مباني انديشه سياسي ما را تيين بكند، خوب بر اساس آن مباني هست كه اگر فارابي آمده فارابي شده. آمده يك مقدار از غرب را گرفته، ايرانيت را گرفته. يعني افلاطون و ارسطو سقراط و اينها را بر معاني قرآن طراحي كرده حتي زبان و ادبيات اينها زبان و ادبيات قرآني است، تقسيماتي هم كه انجام داده كاملاً قرآني است و بايد ما بايد مستقيم‌تر هم اين ابعاد تدبر سياسي در قرآن راه تدبير سياسي قرآن‌شناسي سياسي، انديشه‌هاي يك سياسي و مباني انديشه‌هاي سياست قرآن و روايات راه‌ همانطور كه دوستان شروع كردند و همين تابستان گذشته كارهاي بسيار ارزشمندي را آغاز كردند ادامه پيدا بكند در آخر اين نكته كه بايد مطرح بكنم اين است كه علي‌رغم اينكه كارهاي زيادي انجام گرفته، و انجام مي‌گيرد، تبليغ بويژه ترويج خيلي ضعيف است من؛ جداً توصيه مي‌كنم در اطلاع‌رساني كار جدي صورت بگيرد. سايت‌هاي لازم، ترجمه اين آثار، حال دوستان كه فرمودند ترجمه را انجام گرفته جا دارد تأكيد بكنم آنگونه كه شده اطلاع دارند خود اينها اينجا ترجمه نكردند  يعني مراكز خود اين‌هاگرفته در لبنان، در فلان جا دارند ترجمه مي‌كنند و منتشر مي‌كنند يعني اين طور نيست اينجا خودش ترجمه كرده باشد ولي ترجمه اين اثار و اينگونه آثار و اين كارها به زبان عربي، انگليسي با مراكز مربوطه (الأزهر: الان كانون بسيار مهمي است ارتباطات عملي اطلاع‌رساني در اين زمينه‌ها خيلي مي‌تواند مؤثر باشد و اميد و يقين آنها را هم بر اينكه اين ذخاير وجود دارد و بايد از اينها استفاده بكنيم من بيش از اين اطاله كلام در اين قسمت نمي‌دهم فقط همين تأكيدم روي اين هست كه ساير عرصه‌ها را بويژه تأكيد مي‌كنم يكي سياست عملي را جديتر بگيريد و مديريت سياسي و كار ‌برگذاري سياسي را، كه الان بزرگترين چالش و نياز نظام جمهوري اسلامي هست كه ارتقاع كارآمدي بايد بده و نياز داريم به مباني نظري و مدلهاي خودي و اين را ما به قاطع عرض مي‌كنيم الان كه فعلاً قول اين را مي‌دهيم كه از اين نظر كاملاً غني و نه تنها مي‌تواند خودش را اداره بكند براي دنياي معاصر كاملاً‌پيام دارد با مباني كه وجود دارد و اين بايد نقد بشود البته فعلاً نسيه هست اما در حدّ نسيه و اجمال اينها وجود دارد و بايد نقد بشود يكي اين هست در كنار اين بحثهاي يك هم كلام سياسي را بصورت جديتر يكي هم اخلاق سياسي است و الان در كشور ما اخلاق تحت شعاع روانشناسي و تعليم تربيت قرار گرفته اين معزل عمومي است ما بايد اخلاق را دوباره احياء بكنيم، اخلاق را تحت عنوان همان اخلاق سياسي، يا اخلاق نظري يا عملي يك مقدار هم عرفان را نوعاً بسيار از جريانات عمده‌اي كه تحول‌ساز بودند در جهان اسلام اين با عرفان رابطه نزديكي داشتند و عرفان و سياست اساساً در حوزه اسلامي قرين و عجين بوده، هيچ حركت اصلاحي موفق و مؤثري نبوده مگر اينكه پايه‌هاي عرفاني داشتند، صرف سياسي و سياسي بازيهايي كه آمده اينها نه تنها مشكل حل نكرده، مشكل بر مشكل افزوده است و آنهايي كه ابعاد عرفاني بسيار قوي داشتند آنها موفق بودند كه اوجش حضرت حضرت امام (ره) است در عين حال فيلسوف در عين حال عارف، در عين حال فقيه، در عين حال سياسي، و مجاهد، اصلاً شخصيتي است كه همة ابعاد را دارد حال امام علي (ع) رسول اكرم اسلام (ص) جاي خود دارد كه در اوج، اما در دوران غيبت هم نمونه‌هاي بارزي كه حركت‌هايي را ايجاد كردند از اين نظر بسيار قوي بودند و كاملاً يك شخصيت مهم پيوسته از ابعاد گوناگون لذا جا دارد اين‌ها را دوستان كه با اين همت با اين درايت بحث را تا ايجا رساندند اين انتظار ما را توقع ما را بالا بردند كه اين كارها را انجام بدهند، يقين هم داريم كه مي‌توانند. من عذر‌خواهي مي‌كنم.

دكتر رضواني

من هم سلام عرض مي‌كنم خدمت حضار محترم اساتيد بزرگوار كه تشريف آوردند در اين نقد آثار انديشه سياسي متفكران مسلمان همچنين تشكر مي‌كنم از برگزاري اولين نشست انجمن‌مطالعات‌سياسي حوزه علميه قم كه بتواند كاري كه آغاز كرده اولين كار، كار نقد هست و اين فضاي نقد كه به نظر مي‌رسد در درون حوزه هنوز جايگاه واقعي خودش را پيدا نكرده بتواند با اين اقدام خوب جايگاه واقعي خودش را درون حوزه پيدا بكند نكات خوبي را استاد محترم جناب آقاي دكتر صدرا فرمودند. به جهت اينكه فرصت هم اندك هست من سعي مي‌كنم كه برخي از نكات مثبتي كه اين مجموعه آثار را داشتند از آنها فاكتور بگيريم، نكات مثبت بسيار زياد هست و آقاي دكتر مواردي را فرمودند، و موارد بجايي هم بوده با تأكيد بر رويكرد اثباتي به آثاري كه در پژوهشكده منتشر شده سعي مي‌كنم يك سري نكاتي را مطرح كنيم كه اين نكات بتواند در آينده و در آثار بعدي كه منتشر مي‌شود. با توجه به اين نكات اگر نكاتي باشد كه وارد شده باشد بر اهتمام به اين نكات آثار بهتري در پژوهشكده منتشر بشود تأكيد مي‌كنم كه اين مواردي كه ذكر مي‌شود فقط به عنوان جنبه منفي كارهايي كه در اينجا منتشر شده تلقي شود بلكه بتوانيم از وضعيت كه الان داريم عبور كنم و به نقطه ثابت‌تر و مطلوب‌تري دست پيدا بكنم بر اين اساس بنده حدود تقريباً دوازده نكته‌اي را كه با وقت اندكي كه داشتم و تورقي كه نسبت به آثار داشتم، توانستم يادداشت بكنم و اين نكته را عرض بكنم كه ما اساساً‌ وارد فضاي نقد محتوايي نمي‌توانيم بشيم آثار بسيار زياد است و وقت هم بسيار كم سعي مي‌كنيم نكاتي كه عرض مي‌كنيم نكات بيشتر روش شناسانه باشد. من وقتي كه مي‌خواستم در واقع براي اين اثار تورقي بزنم و يك نكاتي را پيدا بكنم ابتدا سعي كردم كه برخي از منابعي كه در دنياي غرب شبيه اين آثار منتشر مي‌شود را به آنها هم نگاه بكنم ببينم كه احياناً‌ چه نكاتي در آنجا وجود دارد كه ما در آثارمان توجه نكرديم كه به آن نكات توجه داشته باشيم يا احياناً نكاتي هست كه در آثار ما وجود دارد و برجستگي‌هاي هست كه در آنجا مورد توجه قرار نگرفته من در بخش دومش نمي‌توانم بپردازم منتها به بخش اول اشاره مي‌كنم براي اينكه بتوانيم كارهاي بعدي‌مان ارتقا پيدا كند آقاي تئودور جانز در مقدمه كتابش (...................) كه انتشارات «روتليح» سال 2002 منتشر كرده در اولين بحث خودش در همان مقدمه سعي مي‌كند كه يك روي كرد روش‌شناسي اساساً در آثار تاريخ انديشه سياسي داشته باشد ايشان بصورت شفاف بيان مي‌كند كه مي‌گويد من در اين كتاب بر اساس ره‌يافت (زمينه)محور به تاريخ انديشه سياسي مي‌پردازم زمينه محور همان ره يافت كانتكس هست كه من توضيح مي‌دهم خدمتتان، يا آقاي گري‌بروني در مقاله‌اي كه تحت عنوان انديشه سياسي در مجموعه آثار كه آقاي (نوار نگرفته قسمت دوم نوار شروع مي‌شود.

بحثي كه در بحث انديشه سياسي ايشان مطرح مي‌كنند تحت اين عنوان هست كه مهمترين بحث پردازش به انديشه سياسي فهم انديشه سياسي است كه اين فهم به چه نحو است روش فهم، شيوه‌هاي فهم به چه نحو است ما وقتي مي‌خواهيم يك تاريخ انديشه‌ سياسي را بنويسم اين تاريخ انديشه بايد چگونه و از چه منظر وارد بشويم از چه روشي بايد استفاده بكنم ايشان هم در واقع در آنجا بصورت دقيق معتقد هست كه از ره‌يافت زمينه محور ره‌يافت كانتكس استفاده بكنم و اين مقاله را بنويسم لذا وقتي كه به آراء و انديشه‌هاي متفكران برجسته غرب از افلاطون به بعد مي‌رسد اولين بحثي كه بعد از نام افلاطون و تاريخ تولد و فوت مطرح مي‌كند اولين بحث اين هست كه زمينه‌‌هاي تأثيرگذار بر انديشه‌هاي سياسي اين نكته را از چه جهات عرض كردم در روش‌شناسي تاريخ انديشه سياسي بصورت كلي سه تا روش وجود دارد كه دو روش معمولاً قابل شناسايي است و در آثار ما هم موجود است حالا در آثار فارسي بسيار كم در حد برخي از مقالات هست كه به اين دو روش اشاره شده ولي در آثار انگليسي خوب اين آثار اين دو روش مطرح است يك روش سومي هم هست كه مطرح مي‌شود و خدمتتان عرض مي‌كنم يك روش همان روش متن محور است، و يك روش زمينه محور ـ و روش سوم پنهان‌نگاري  سه تا روش است، روش متن محور معتقد هست كه براي پردازش به انديشه سياسي اساساً‌ براي پردازش هر انديشه‌‌اي خصوصاً انديشه سياسي، ضرورت ندارد تنها زمانة آن متفكر را مورد بررسي قرار بدهيد بايد آثار مورد بررسي قرار بگيرد خود متن، بايد شما خود متن را بخوانيد و متن را بفهميد از دل متن افكار و انديشه‌هاي متفكران را بيان بكنيد در اين رويكرد ما شخصيت مثل جان داريم كه ما با برخي از آثارش كه به فارسي ترجمه شده حتماً اساتيد محترم آشنا هستند يا اندروحكي از جمله كساني هستند كه رويكرد متن محور هست رويكرد دوم دوم روي‌كرد زمينه محور است، اين رويكرد معتقد هست كه براي فهم انديشه شما نمي‌توانيد فارع از زمينه‌هايي كه آن متفكر در آن مي‌زيسته. انديشه‌هاي آن متفكر را بفهمي، شما نمي‌توانيد به متن مراجعه كنيد بدون اينكه توجه داشته باشي كه اين متن كي منتشر شده، كي نوشته شده، متفكر در چه فضايي بوده متفكر چه چالشهايي با جامعه داشته، نمي‌توانيد اساساً اگر بصورت خالي بخواهيد وارد فضاي متن بشويد نكاتي را برداشت مي‌كنيد كه معلوم نيست نويسنده همچنين منظوري داشت خوب اين رويكرد هست كه امروزه بسيار نفوذ دارد. از اين دو متفكر غربي كه من خدمتتان عرض كردم آنها تأكيد داشتند كه ما بر اساس رهيافت زمينه محور داريم بحث‌هاي خودمان را مطرح مي‌كنم. شخصيت برجسته‌اي كه اين روش را در واقع تأكيد دارد و دنبال مي‌كند اسكينز هست. و البته شخصيت‌هاي ديگر هست مثل جان پوكك و جان ديون كه اين‌ها هم سعي مي‌كنند از رهيافت زمينه محوري بحثها را دنبال كنند، اما رهيافت سومي وجود دارد كه رهيافت سوم، رهيافتي است تحت عنوان پنهان‌نگاري (.........) اين ره‌يافت مال «اشتراوس» است، اشتراوس معتقد هست كه ما نمي‌توانيم هم متن را كنار بگذاريم يا به من توجه نكنيم و هم اينكه زمانه را فراموش بكنيم، ما بايد به متن توجه بكنيم در عين حال كه به متن توجه مي‌كنيم بايد به زمانه و وضعيت و شرايطي كه آن متن هم نوشته شده توجه داشته باشيم اما تأكيد روي متن است، تأكيد روي متن است به اين معنا كه اساساً شيوه نگارش مؤلف شيوه نگارش انديشمند با توجه به وضعيت و شرايطي كه در آن زندگي مي‌كرد تعيين شده آن وضعيت و شرايط آيا سازگار بوده، آمادگي داشت كه نويسنده بتواند آثار خودش را اشكارا افكار خودش را آشكارا بيان كنيد يا نه؟ اگر آن وضعيت جامعه بگونه‌اي بود كه اگر انديشمند مي‌آمد آراء و تفكرات سياسي خود را‌ آشكارا بيان مي‌كرد به محض اينكه بيان مي‌كرد تحت تعقيب و آزار قرار مي‌گرفت خوب آن وقت شيوه‌هاي كه  اين متفكر ضرورت دارد بيان كند شيوه‌اي هست كه تحت عنوان پنهان‌نگاري، اين شيوه هم مربوط به الان هم ليست از زمان افلاطون به اين طرف دنبال شده و اين خط سير را در واقع ايشان سعي كرده‌ دنبال بكند اين ره‌يافت سوم است. ره‌يافت سوم هم به متن توجه دارد و هم  به زمانه، بر اساس رويكرد زمينه محور، همواره بايد به اوضاع و زمانه بيانديشيم بر اساس ره‌يافت متن محور بايد به متن توجه بكنيم در حالي كه بر اساس ره‌‌يافت پنهان‌نگاري مسأله، هم شيوه نگارش نويسنده در پيوند با زمانه اهست، اين سه تا ره‌يافت و توضيحاتي كه عرض كردم براي اين عرض كردم كه وقتي ما به آثاري كه در پژوهشكده منتشر شده تقريباً مي‌شود گفت كه همة آثار اولين بحثي كه مي‌پردازند بحث زمانه هست يعني زمانه‌اي كه متفكر در آن حضور دارد اين بحث به ما نشان مي‌دهد كه احياناً مؤلف محترم نويسنده محترم من اين معمولاً وقتي نويسنده محترم را مي‌گويم، نويسنده‌اي است كه اين آثار را نوشته، انديشمند كه عرض مي‌كنم منظوري آن فردي است كه در باره آن نوشته شده، انديشمند اولين بحثي را كه مطرح مي‌كنند بحث زمانه است و ما وقتي كه به اين متن رجوع مي‌كنيم فكر مي‌كنيم نويسنده مثل فارابي، مثل ابن سينا و ديگران نويسنده بزرگواران كه اين اثار را نوشتند ـ وقتي كه نويسنده اين اثر را مي‌نويسند بخواهد بارويكرد زمينه محور به بحث بپردازد يعني  با زمينه ديگران ولي وقتي به متن مراجعه مي‌كنيم اصلاً كاملاً‌متن محور است، متن محور پيوندي بين اين رو برقرار نكرده كاملاً مجزا مورد بررسي قرار داده يعني معلوم نيست خوب اگر شما مي‌خواهيد تكس سؤال بحث بكنيد زمانه را براي چه چيزي مي‌آوريد صرفاً براي اطلاع‌رساني است خوب اطلاع‌رساني را جاي ديگر مي‌تواند بياورد اگر واقعاًَ براي اين هست كه اين اوضاع و زمانه را بررسي كنيد كه در انديشه‌هاي آن متفكر چه تأثيري داشته بايد آن شرايط و اوضاع زمانه خودش را در انديشه‌هاي انديشمند نشان بدهد، ما نوعاً در آثاري كه مي‌بينيم بجز چند اثر محدود نوعاً‌در آثار همچنين وضعيتي را مشاهده نمي‌كنيم.

نكته بعدي كه در باب اين آثار مي‌شود مطرح كرد بحث رويكرد اثباتي بجاي رويكرد تحقيقي است معتقد هستم كه عمدة متفكراني كه اين كه اين جا ليست شدند تا وقتي كه به نويسنده‌ها داده شده كه شما در رابطه با انديشه سياسي شخصيت بزگواري كار بكنيد كاملاً از آن نويسنده مي‌خواهيد كه شما برويد انديشه‌هاي سياسي ايشان را بياوريد، حالا از هر كجا كه شد آيا اين انديشمند انديشه‌سياسي دارد يا ندارد آيا اساساً پرداخته يا نپرداخته، نه اصلاً‌نويسنده مجبور است، مجبور است يعني بهرحال انتخاب كرده، نويسنده بايد برود از دل آثارش، انديشه‌سياسي دربياورد، فرض هم اين است كه معمولاً آثاري با رويكرد توصيفي بجز معدودي) با رويكرد توصيفي به بحث بپردازند. بايد از دل آنها انديشه سياسي در بياورند خودش هم معمولاً چيزهاي بسيار كمي اضافه مي‌كنند رويكردي كه آقاي دكتر فرمودند كاملاً رويكرد بسيار درستي هست اينكه در واقع خودش بتواند به آن متن‌ها بپردازد و ببيند براي فضاي امروز براي پرسش‌هاي امروز چه پاسخي مي‌گيريم آن كاملاً رويكرد درستي است ولي همچنين رويكردي در واقع در اين آثار دنبال نشد نويسنده مجبور است برود به اين آثار مراجعه بكند و از دل آن آثار و افكار و انديشه‌هاي را در بياورد تحت عنوان انديشه‌ سياسي در حالي كه ما اگر رويكرد تحقيقي داشته باشيم به بحث، بجاي رويكرد اثباتي، اساساً اينكه به يك انديشمند پرداخته بشود و محقق بفهمد كه ايشان انديشه سياسي ندارد همين بيان اينكه انديشه سياسي ندارد بيان دلايل اينكه اين فرد انديشه سياسي نداشت خودش مي‌تواند يك كار تحقيقي بسيار ارزشمندي باشد، در حاليكه هم‌چنين رويكردي به نظر مي‌رسد كه تا بحال صورت نگرفته و جا دارد كه در واقع حتماً‌ اين سعه صدركه در مجموعه پژوهشكده خبر دارم وجود دارد ان‌شاء‌الله بتواند در اين رويكرد نيز كار بكند.

 سومين مسئله، همانطوري كه در واقع در ابتداي بحث استاد دكتر لك‌زايي اشاره فرمودند در مباحثي كه فرمودند و نشان دادند ملاحظه فرموديد كه فرضيه اصلي اين نوع پژوهش اين است كه ما تحولاتي را در انديشه سياسي شيعه مشاهده مي‌كنيم ولي وقتي كه اين آثار نوشته شده ما در درون اين آثار مي‌بينيم كه اين تحولات اساساً وجود ندارد، تأكيد مي‌كنم كه وقتي من مي‌گويم اين آثار منظور من اكثريت هست، مي‌گذرم از برخي از آثار كه در واقع سعي كردند به اين رويكرد توجه داشته باشند معمولاً سير تحول انديشه‌ها در واقع مغفول واقع شده در اين آثار، معلوم نيست هر يك از انديشمندان كدام تكة پازل كه ترسيم شده را شكل مي‌دهند كه وقتي اين تكه‌‌ها تعيين شده بتواند يك تصوير روشني از انديشه سياسي اسلامي يا انديشه سياسي شيعي به ما ارائه بكند.

نكته چهارم، هر چند مجموعه آثار در پاسخ به نظريه زوال هست اما وقتي به تك‌تك آثار به جز معدود نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم كه از اين امر مغفول مي‌شود، كه بتواند همين رويكرد را در درون آثار خودش دنبال بكند و در سطح توصيف باقي مي‌ماند و اساساً خودش را حاضر نمي‌بيند كه خودش را در چالش رويكردهاي رقيب قرار بدهد.

نكته پنجم، نداشتن پرسش و دغدغه علمي است خيلي از آثار را كه در واقع نگاه مي‌كنيم  بله پرش اصلي بصورت كلي است من مي‌خواهم انديشه سياسي الف را آقاي ب را كار بكنم اين پرش نيست، پرش آني است كه بتواند دغدغه‌هاي معرفتي امروزي ما را پاسخ بدهد، دغدغه‌هاي معرفتي نه دغدغه‌هاي روزمره نه دغدغه‌هاي معرفتي و دغدغه‌هاي فلسفي امروزه ما را پاسخ بدهد ما معتقديم انديشمنداني كه در دورة ميانه او در دورة كلاسيك اسلام كار مي‌كردند تفكر مي‌كردند، انديشه مي‌كردند الان معتقديم كه مي‌توانيم به اين آثار مراجعه بكنيم و از دل آن آثار پاسخ‌هايي را براي مشكلات معرفتي امروز پيدا بكنيم نويسندگان نوعاً همين رويكرد توصيقي باعث شده كه اساساً يك پرش و دغدغة علمي نداشته باشند در حاليكه مراجعه به چنين‌ انديشمنداني بايد به اين دغدغه باشد كه پاسخ‌گوي به نياز معرفتي امروز باشد. بله ما نمي‌خواهيم آثار باستاني را مرمت بكنيم، اصلاً قصد‌مان اين نيست كه بياييم و بگوييم يك چيزهايي داشتيم، مثلاً در موزه‌ها بگذاريم و نگاه بكنيم نه اصلاً قصدمان اين نيست، قصدمان اين هست كه آثار گذشته را بگونه‌اي معرفي بكنيم و بگونه‌اي در معرض ديگران قرار بدهيم كه پاسخي براي مشكل معرفتي امروز بيان بكنيم.

نكته ششم، تأثير قلم و زبان انديشمند در نگارش آثار عمدة آثاري كه ملاحظه مي‌كنيد وقتي كه آن نرسيده رفته آثار آن متفكر را بررسي كرده و از اين حيث واقعاً جنبه مثبتي وجود دارد چون به آثار متعدد نويسنده مراجعه كرده و سعي كرده آن آثار را مطالعه بكندس و از دل متن انديشه‌هاي سياسي آن فرد را استخراج بكند نوعاً‌مي‌بينيم كه در زمان نگارش خودش را نمي‌تواند از فضاي آن خارج بكند و به فضاي امروزي بنويسد عمدة زبان و قلم نويسنده عمدتاً‌ در اين آثار به همان صورتي است كه همان نويسنده قلم داشت و زبان داشت زبان و قلم انديشمند در زبان و قلم نويسنده تأثير خودش را گذاشت و اين مناسب بود و البته گه‌گاهي به گونه‌اي باشد كه خود نويسنده نتواند اين را رفع بكند، ضرورت دارد ويراس‌داران محتواي قوي در اين زمينه در واقع اين آثار داده بشود كه بتوانند اين مشكل را برطرف بكنند

نكته هفتم، ما امروزه در فضاي غرب و هم امروزه و هم ساليان گذشته بعضي از انديشمندان داريم كه در رابطه با بعضي از متفكران اسلامي تحقيقات خوبي انجام دادند واقعاً تحقيق هست رويكردهاي مثبتي هم دارند افكار و انديشه‌هاي آنها با فضاي حوزه و فضاي حوزوي‌ ما سازگار است اما در اين آثار متأسفانه نشد كه بروند و اين آثار را ببينند كه فضاي موجود وضعيت موجود، تفكرات موجود اساساً چي هست تا بحال چه كارهايي صورت گرفته است كه ما بتوانيم كاري كه انجام مي‌دهيم اين كارمان ارتقاء كار آنها باشد متأسفانه در اين زمينه‌ها به منابعي كه مراجعه مي‌كنيم و معمولاً برخي از منابع كه در آخر كتابها بصورت لاتين ذكر شده در درون متن به او مراجعه نشده بلكه صرفاً ذكر شده و اين كار خيلي مناسب نبوده

نكته هشتم متأسفانه يكي از مشكلاتي كه ما در اين آثار مشاهده مي‌كنيم هر چند نيروهاي جواني بكار گرفته شدند و اين آثار را نوشتند ولي ما مي‌بينيم كه از مؤلفان صاحب‌نظر جهت نگارش اين آثار عمدتاً استفاده نشده، هم اثر اوليّه‌اي‌ است و هم نويسنده اولين اثرش هست و شما حساب كنيد كه فضاي تك‌نگارهايي كه هم در كشور ما توليد مي‌شود و منتشر مي‌شود و هم در كشور غربي منتشر شده شما مي‌بينيد كه ماكياولي را اسكيني مي‌نويسد شخصيتي كه در انديشه سياسي بسيار برجسته است آن بعد از آنكه مدتها مطالعه كرده مي‌آيد يك تك نگارهايي تحت عنوانماكياولي مي‌نويسد يا در فضاي كشور ما برخي از آثاري كه طرح نو منتشر كرده در رابطه با متفكران اسلامي ما مي‌بينيم كه نوعاً به افرادي مراجعه مي‌كنند البته بصورت في‌الجمله كه آن افراد چندين سال نسبت به اين شخصيت‌ها كار كرده‌اند يا حداقل در اين فضا بودند لذا  ضرورت داشت كه از افرادي استفاده بشود در نگارش اين آثار كه بتوانند حداقل اولين آثارشان نباشد، خواهد عرض بكنم كه اگر ما بخواهيم در راستاي معرفي آثار هستيم به ديگران بايد سعي كنيم به اين مسأله توجه داشته باشيم

دكتر نظر زاده

من تشكر مي‌كنم از انجمن‌مطالعات‌سياسي و عزيزاني كه شركت كرده‌اند، فرصتي در اختيار قرار گرفت تا اين گروه تحقيق يا گروه پروژه مورد نقد و ارزيابي قرار بگيرد و انتظاري هم كه داشتم از اين جلسه شايد بر آورده نشده، بحث ما در تدوين انديشه‌ سياسي، انديشمندان مسلمان از حدود سالهاي 72 ـ 71 آغاز شده و مقدماتش را جناب آقاي دكر لك‌زايي فرمودند. اما امروز اين روش نقدي كه در اين جلسه مورد توجه قرار گرفته يك مجموعه‌اي از آثار توليد شده با روش و اهدافش قرار بود مورد بررسي قرار بگيرد و نقد بشود آيا اين مجموعه اثر با آن اهداف سه‌پاره‌اي كه جناب آقاي لك‌زايي در ابتداء جلسه فرموند آيا مي‌تواند ما را به آن اهداف برسانند يا نه والا خود عزيزان اشراف دارند به اين مطلب كه يك گروه هفده تا كتاب منتشر شده  را نمي‌توان در يك جلسه مورد نقد و بررسي قرار داد چون طبيعتاً‌اين آثار داراي قدرت و ضعف‌هاي مختلف هستند بنابر سلايق و قدرت‌ها و ضعف‌هاي نويسنده‌گانش قطعاً قابل توجه خاص و متمركز هست و نمي‌شود اين‌ها را بصورت كلي مورد نقد قرار داد الا اينكه ما نقدمان را ببريم روي روش‌ها و اصلاح كه در اين فرايند سه پاره مورد توجه قرار مي‌گيرد و اگر ما بتوانيم اين كار را در اينجا به نتيجه‌اش برسيم مي‌توانيم آن آينده را هم پيش‌بيني كه آيا اين هدفي كه از آغاز اين كار در نظر بوده آيا دست يافتني هست يا نه ولي ضرورت دارد كه ما به لحاظ كار سترگي را كه انجام دادند بعضي از عزيزان و اين مجموعه‌ها را قلم زدند، و آماده كردند و به مجامع علمي ما تقديم كردند هر يك از اينها را مورد نقد و ارزيابي قرار بدهيم از لحاظ روش، از لحاظ  استنادات از لحاظ فهم متون؛ از لحاظ مجموعه استنتاجات و استدلالاتي كه بر اساس يافته‌ها، يا متوني كه در اختيارشان بوده اينها در انتهاي كتاب بهش رسيدند يا در هر بخش به آن رسيدند اينها جا دارد كه هر كدام از اين كتابها بصورت مستقل  مورد نقد و ارزيابي قرار بدهد اما آنچه كه ما امروز در صدد آن هستيم اين هست كه ما در آغاز كاري كرديم كه در رابطه با تك‌نگاريهاي از انديشمندان مسلمان در عرصه سياست تا اگر امروز كسي ما را مورد سؤال قرار بدهد كه حضرت امام نظام جمهوري اسلامي را به عنوان يك فقيه، يك متكلم يك فيلسوف و يك عارف، نظام جمهوري را بنا كرد اين مجموعه ريشه‌هايش در كجاي تاريخ انديشه اسلامي جا دارد همه دوستان اهل مطالعات در عرصه‌هاي سياسي هستند وقتي ما ماركوزه را درعرصه انديشه سياسي بررسي مي‌كنيم يا انديشمندان غربي را بررسي مي‌كنيم شما مي‌بينيد كه يك ريشه‌هاي از هگل در اوست نوهگلي است و از طرفي متأثر از فرويد است و عناصر روان‌شناسانه در آن وجود دارد و زمينه‌هاي كانتي در همة اين‌ها هست وقتي كه شما اين متفكر را مي‌بينيد در پازل انديشه غرب جايگاهش مشخص هست اما ما خودمان در زمان امروز و در ميان تفكر سياسي خودمان در عرصه حوزه‌ها و در يك مرحله بالاتر در عرصه تفكر شيعه و اسلامي واقعاً كم كرديم ريشه‌هاي خودمان را، برخي انتساب مي‌دادند حضرت امام را به عنوان يك مبدء و عرصه‌هايي را كه در تحول رفتار سياسي و عملكرد سياسي و حتي انديشه حضرت امام اتفاق افتاده بود را كاملاً‌ مرتبط با قدرت تفسير مي‌كردند در حاليكه اين گونه نبود ما در مقام داوري نيستيم اما ناشناخته بودن ريشه‌هاي انديشه و برداشت از متون و  نصوص و آن منابع اصيل اسلامي بايد در طول اين تاريخ از صدر اسلام تاكنون بايد مورد بازنويسي و بازنگري و تجديد‌نظر قرار مي‌گرفت تا بدانيم ما در كجاي اين فرايند قرار داريم آنچنان كه اول گفتم اهداف ما را اينگونه پوسش مي‌داد كه ما ابتدا تك‌نگاريهايي داشته باشيم بعد از آن بياييم دوره‌ها را مورد بررسي قرار دهيم و در مرحله سوم روند تحول انديشه را از عناصر اساسي انديشه و دوره‌هاي اصلي تدوين بكنيم و مشخص بشود كه مثلاً انديشه دولت از صدر اسلام تاكنون چه فراز و فرودهايي داشته مسائل محيط چه تأثيري داشته نحوه استناد به منابع و متون اساسي اصيل اسلامي چه تحولي در آن رخ داده در قرون اوليه براي اثبات دولت يك متفكر و انديشمند چگونه به آيات مراجعه مي‌كرده در قرون ميانه چگونه استناد مي‌كرده، در حاليكه نصوص ما و مستندات اساسي ما واحد بوده و در قرون اخير چگونه استدلال مي‌شود و برداشت مي‌شده اگر ما اين روندها را نتوانيم شفاف كنيم و نتوانيم اين‌ها را نشان بدهيم قطعاً خودمان در اين ميانه گم مي‌شود بنابراين انتظاري كه از اين جلسه داشته من خودم اين بود كه ما بياييم ببينيم كه آيا روش ما براي تدوين اين تك نگاري‌ها و سپس تدوين دوره‌ها و در نهايت روند تحول انديشه آيا با اين وضعيت موجود مي‌تواند ما را به آن هدف اصلي برساند يا نه بر اين اساس من وارد آن بحث‌هايي كه عزيزان مطرح مي‌كردند نمي‌شوم هر كدام در جاي خودش قابل استفاده بود و من استفاده بردم اما نكته‌هايي كه با روش فهم انديشه‌هاي علما مطرح شد و ما از ابتدا در نظر داشتيم اين بود كه ما براي استفاده فرايندي از تك نگاري‌ها دو عامل را مورد نياز داشتيم يعني دو ركن بايد موجود مي‌بود تا ما بتوانيم به قدم دوم برسانيم يكي وحدت موضوعي و ديگري وحدت روشي، اگر ما مي‌توانيستيم يك وحدت روشي بر مجموعة تك نگاري‌ها حاكم بكنيم كه شايد وحدت موضوعي از درون آن روش بيرون مي‌آمد مي‌تونستيم بر اساس موضوعاتي كه اين روش تحميل مي‌كند بر تحقيق و بعد موضوعات واحدي كه بوجود مي‌آيد و دقت در نحوه استدلال نحوه برداشت، و نحو تأليف مفهومي كه آن انديشمند خاص ارائه مي‌دهد در نهايت ما را به آن تدوين فرايند انديشه يا روند فراز و فرودهايي كه در انديشه ايجاد شده برساند و تا حد زيادي مجموعه در اين كار موفق بوده، من خاطرم است كه آن سال‌هاي اوليه مصاحبه‌هاي زيادي انجام داديم از جمله با افرادي كه در عرصة روش‌شناسي فهم انديشة سياسي كار كرده بودند تنها اثري هم كه آن موقع درآمده بود فكر مي‌كنم آن فهم انديشه سياسي بود كه آقاي دكتر فرهنگ رجايي ترجمه كرده بودند آن موقع آن تحت عنوان تئوري بحران مطرح بود و آن تئوري اين را مي‌گفت كه انديشه سياسي هر فرد انديشمند آينه‌اي است از پاسخ‌هايي كه او به بحران‌هاي سياسي و اجتماعي زمان خودش مي‌دهد به اين لحاظ هم اين روش محيط را و هم زمينه را مورد بررسي قرار مي‌داد بخاطر اينكه مي‌آمد از ديدگاه انديشمند زمانه را نگاه مي‌كرد ببيند انديشمند در آن دوره چگونه حكومت را مي‌بيند بحران‌ها را مي‌بيند و چگونه تصوير مي‌كند آن زمانه خودش را و در مرحلة بعد چگونه و با چه مباني و اصولي به اين بحران‌ها پاسخ مي‌دهد لذا اگر در ابتداي اين آثار شما توجه كنيد عمدتاً زمانه مورد توجه قرار گرفته و در بعضي‌ها بصورت كاملتر زمانه از ديدگاه خود انديشمند و از منظر او تلاش شده كه مورد توجه قرار بگيرد و بعد مهم‌ترين آيتم‌‌هايي كه در ان متون در دسترس آن انديشمند به اين بحران‌ها داده شده به عنوان راه كارها راه‌حل‌ها اين‌ها به عنوان مجموعة انديشه سياسي مطرح شده بر اين اساس موضوعات نسبتاً موضوعات مشتركي است و قابليت دارد كه ما بر اساس اين روش بتوانيم در آينده فرايندها را و روندها را داشته باشيم اما در اين راه به يك سري از كاستي‌هايي كه در پيش رو هست و الان قطعاً دوستاني كه محقق بودند بصورت عيني و دوستان ديگر بصورت ذهني به آن رسيدند، اين‌ها را عرض مي‌كنم و اميدوارم كه ما پاسخ‌هاي خوبي داخل اين جهت بصورت گفت‌مان‌هاي بعدي با جلسات بعدي دريافت بكنيم، بحث اول همان بحثي كه از قول لئواشتراوس مطرح كردند بحث پنهان كاري است يكي از مسائل اساسي در فهم انديشه‌هاي سياسي انديشمندان مسلمان ما يا فيلسوفان مسلمان ما بحث پنهان كاري است البته آن پنهان‌كاري با آن تقيه يك مقدار متفاوت است اما در بعضي مسائل مشتركند اين پنهان كاري باعث شده كه بسياري از مفاهيمي كه براي ما بصوت اصولي بايد در سياست تعريف شده باشد ما بدست نمي‌آوريم يا در آن منابعي كه انتظار داريم بدست بياوريم بدست نمي‌آوريم بر اين اساس تلاش شد كه آقاياني كه زحمت مي‌كشند و سراغ انديشمندي مي‌روند تمام آثار انديشمند را شناسايي بكنند با زحمات بسياري تمام نسخه‌ها جمع‌آوري شد بسياري از نسخه‌هايي كه در گوشه‌اي از كتابخانه‌ها بود كه حتي ما در كتابخانة مجلس اسلامي كتابهايي بود كه هنوز اين‌ها فيشش آماده نشده بود، نمايه نشده بود اين‌ها پيدا شد و تصويري از آن درخواست شد ما به هر محققي، ما آن موقع هدفمان اين بود كه دو سال وقت بدهيم همة آنچه كه يك انديشمند نوشته را مطالعه بكند، فقهاً، اصولاً، كلاماً همه نوع مطالب و هر چه  در زمينه سياست و فلسفه سياسي با مباني معرفت‌شناسي در آن‌جاست اين‌ها را در آن‌جا آماده بكند، فيش بكند و يادم مي‌آيد اولين نفري كه اين‌كار را شروع كرد جناب آقاي مهاجري‌نيا كه جايشان خالي است در اين مجلس، ما به ايشان عرض كرديم ما مي‌خواهيم تو فارابي بشويد يعني بايد اينقدر مطالعه بكني كه عين فارابي بشويد مثلاً اگر شما يك انديشمدي را بشناسي و اشكالي مي‌گوئيد اگر فلاني الان بود در مقابل اين مسئله اين جوري موضع‌گيري مي‌كرد گفتيم شما فكر بكن مي‌خواهي فارابي بشويد اينقدر بخوان كه اگر امروز خودت در مورد مسأله‌ي انديشه مي‌كنيد مثل اينكه اگر فارابي امروز بود همين‌گونه مي‌انديشيد، البته ايشان خيلي جلو رفت جامعه مدني هرجا مقاله‌اي بود از قول خودش مي‌گفت و بعد منتسب مي‌كرد به فارابي و البته شوخي كردم اين مطلب را ايشان قطعاً در اين زمينه دقت‌هاي لازم را داشتند اما بحث در اين بود كه آن اشكالي كه جناب آقاي دكتر رضواني مطرح فرمودند اين بود كه ما واقعاً زماني كه دوستان مي‌رفتند منابع اصيل و اساسي اين انديشمندان را مطالعه مي‌كردند در يك زمان طولاني اين‌ها را فيش مي‌كردند بعد موضوع‌بندي مي‌كردند و اين‌ها را تبديل به نمايه‌هاي موضوعي و الفبايي مي‌كردند من آن موقع فكر نمي‌كنم كه شايد در حوزه‌هاي علميه و در ميان انديشمنداني كه در آن زمينه تفكر كرده باشند كسي بيشتر از حداقل اشراف موضوعي و متني بيش از اين دوستان بر موضوع داشت و اين در مناظرات مختلف و دعوت از انديشمندان، دوستان هم به اثبات رساندند در حاليكه ما افرادي كه ادعاهاي بسيار گزاف داشتند وقتي كتاب‌هاي اين‌ها را مورد نقد قرار مي‌داديم، مي‌ديديم كه اين فرد آمده و يك متني كه نسبت به خواجه يا نسبت به فارابي به او استناد كرده، رفته از متن (                   ) برداشته آورده و از متن انگليسي به فارسي ترجمه كرده و حتي به خودش زحمت نداده برود متن اصلي فارابي را مطالعه بكند و اين موارد را در جلسات مناظره به آن آقايان هم منتقل كرديم يعني برداشت‌هاي بسيار گزينش در عرصة معرفي انديشه سياسي و بعد استدلالها و نظريات بسيار فراتر از آن در واقع منابعي را كه ديده بودند در اين كتاب‌ها ملاحظه مي‌شه لذا در اين مطلب الان ما بايد ببينيم كه آيا ما توانسته‌ايم آن گام اول كه رسيدن به انديشيه‌هاي انديشمندان اسلامي، حالا هر انديشمند اسلامي از منظر خودش يكي از ديدگاه كلامي يكي از ديدگاه فقهي يكي از ديدگاه فلسفي و يكي از ديدگاه اجتماعي پاسخ داده به آن بحران‌هاي زمان خودش آيا ما توانسته‌ايم اين‌ها را تئوري تك‌نگاري بكنيم، دقيق توصيف بكنيم  كه بعد به روندها برسيم من بنظرم اين نكته، نكته اساسي است، ما اصلاً نياز نداشتيم از لحاظ روشي كه در مثلاً تدوين انديشه سياسي محقق كركي بيائيم  بپردازيم به اينكه قبل از محقق كركي چه كساني بودند و چه نوع استدلالاتي داشتند ما بحث‌مان عمدتاً اين بوده كه خود محقق كركي در برداشت از آيات الهي و روايات و منابع اسلامي چگونه نسبت به ضرورت حكومت، ارتباط ميان مردم و حاكميت و مسائل سياسي ديگر، استدلال كرده اگر نويسنده‌اي در اين زمينه كوتاهي كرده باشد اين قطعاً يك نقص روش است ولي اگر ما توانسته باشيم اين تك نگاري‌ها را به عمق برسانيم آن موقع مي‌توانيم روند تحولات انديشه؛ روند تحول در نحوه استدلال كردن و تأثير مسائل محيطي و سؤال‌هاي زمانه را در نحوة استدلال پيدا بكنيم اگر متفكري مثل شيخ مفيد به آليه شوري استدلال كرده نحوة استدلال او قطعاً ناظر به مسائل روز خودش و انديشمندان زمان خودش هست و اگر اين را، آورديم در زمان مرحوم نائيني به دقت از مرحوم نائيني استفاده كرديم از نظراتي كه تحليل او و استفاده و بهره‌گيري فقهي او با روش و منش خودش از اين آيات چگونه بوده آن موقع مي‌توانيم روند و فرايند تحول در نحوة استدلالات و نحوة برداشت‌هايمان را نشان بدهيم و بعد بتوانيم نشان بدهيم كه ما امروز كجاي كاريم آيا ما امروز برگشتيم به دوران ميانه دوباره از آن نحوه استدلال استفاده مي‌كنيم نه يا اينكه دوران اخير دارد آثار جديد، سؤالات زمانه جديد و نحوة استدلالات علوم جديد داره روي ما تأثير مي‌گذاريم اين‌ها را ما مي‌توانيم نشان بدهيم حتي الزمات اين‌ها را ما مي‌توانيم بفهميم كه وقتي ما آمديم از آيات شوري آيات ولايت، آيات بيعت، اينجوري برداشت كرديم مثلاً در مصر هم فلان متفكر داره اين جور برگزار مي‌كند و او رسيده به اين مرحله و اگر ما هم بخواهيم اين راه را هم دنبال كنيم به همان جايي مي‌رسيم كه او رسيده است و بعد بازنگري كنيم در انديشه خودمان لذا همة اين فرايند در كلام آخر هويت يابي است هويت يابي انديشه اسلامي ناب خودمان و من اعتقاد دارم كه علوم انساني و روش در حوزه متأسفانه ما را دچار خودبيگانگي و فراموشي هويت و غفلت از هويت خودمان كرده‌ است و اين بايد دوباره مطالعه بشود كه علوم انساني با مباني خاص خودش وارد شده و ما بدون شناخت مباني و گذشته تاريخي و انديشه خودمان دچار خود باختگي و از خود بيگانگي مي‌شويم اميدوارم كه ما در جلساتي نظير اين بريم و به عمق اين كتابها به نحوه استدلال، نحوه پرداشت، و روشهايي كه مستتر هست در اين‌ها و بعد اهداف بعدي آن را بصورت دقيق‌تر بپردازيم و بتوانيم آن توشه‌اي كه از اين وقت مبارك عزيزان و اساتيدي كه حضور دارند و وقت‌گذاشتند توشه برداريم.

دكتر فراتي

سلام عرض مي‌كنم خدمت دوستان حضار محترم. چون فرصت نيست من از تعريف و تمجيداتي كه احتمالاً در اين جلسه نسبت به آثار پژوهشگاه، پژوهشكده انجام گرفته صرفنظر مي‌كنم و سعي مي‌كنم چند نكته را بعنوان انتقاد آن هم از يك نگاه كاملاً بيروني به مجموع آثاري كه مورد بحث قرار گرفته عرض كنم اولين نكته‌اي كه ضرورت دارد به آن اشاره مي‌كنم اين است كه اساساً كارهايي كه در پژوهشكده انجام شده هيچ وقت پي‌گيري نشده در واقع كارهاي متنوعي دوستان عزيز، محققان عزيز راجع به انديشه سياسي انجام دادند. اما هيچ‌كدام از آن‌ها تبديل به كارشناس آن بحث نشديم.

مثلاً انديشه كركي نوشته شده، شيخ طوسي نوشته شده، اخوان الصفا نوشته شده اما هيچ كدام از محققيني كه اين كار را كردند تبديل به متخصص اين رشته نيستند و ما امروز نمي‌توانيم مدعي بشويم مثلاً فرض كنيد جناب آقاي حسيني زاده كارشناس يا متخصص انديشه كركي است و در واقع پيگيري اين پژوهش‌ها در پژوهشكده رها شده؛ يا دوستان رها كردند، و يا پژوهشكده اساساً علاقه به پيگيري اين مسأله نداشته در واقع به عبارت ديگري هيچ كدام از كارهايي كه ما انجام داديم تبديل به پروژه فكري باشد و در واقع چيزي نوشته شد بعد هم رها شد و رفت اين يك نكته، نكته دومي كه در نگاه بيروني به اين آثار مي‌شود ارائه كرد اين است كه به نظر بنده مي‌رسد كه كارهايي كه در پژوهشكده انجام شده برخاسته از علل واكنشي است يعني در واقع در دوره‌اي اين كارها شروع شده و بعد ادامه پيدا كرد كه ما در واكنش به برخي از حوادث يا جريانات يا نظريات بيرون شروع به اين كارها كرده‌ايم ببينيد يك دوره‌اي مثلاً نظريه زوال مطرح شده، ما بلافاصله دست و پاچه شروع كرديم به نگارش آثاري كه نظريه ذوال را رد بكنيم يك دوره‌اي در واقع ما مواجه شديم با اين مشكل كه نظريه دولت ديني در ايران فاقد يك پشتوانه نظري، تاريخي و علمي است و ما شروع كرديم هر چه انديشه سياسي در طول تاريخ باشد دانه به دانه يك به يك اين‌ها را استخراج كرديم و چاپ كرديم و در واقع به نوعي مي‌شود گفت يك شناسنامه تاريخي براي خودمان تدوين كرديم يك هويتي پيدا كرديم كه ادعا كنيم پشتيبان اين نظريه، اين اسناد در اين مدارك و اين شناسنامه طويل وجود دارد، در واقع شبيه كاري كه مرحوم مجلسي در گردآوري بحار الانوار انجام داد، در گردآوري انديشه‌ها انجام داديم و حتي يك دوره‌اي هم مطرح شد كه مثلاً فرض كنيد كه ملاصدرا انديشه سياسي ندارد مثلاً سيد علي قادري در فلان اثر چنين ادعا كد، ما در واكنشي به اين نظريه در واقع انديشه ملاصدرا را نوشتيم من احساس مي‌كنم كه دوره در واقع واكنش‌گري ما و خصلت و رفلكس بودن آثار ما و فعاليت علمي ما تمام شده، نيازمند به ايده‌هاي تأسيس كنندگي داريم، نياز به در واقع نظريه‌هاي داريم كه بتواند پرسش‌هاي امروز ما را پاسخ بدهد خيلي از پرسش‌هايي كه امروزه در عرصه انديشه سياسي وجود دادر خيلي از اين آثار ديگر نمي‌توانند به آن‌ها پاسخ بدهد در واقع يك چرخشي در ساحت پرسش‌ها، دغدغه‌هاي سياسي به وجود آمده، كه اين آثار نسبت به پرسش‌هاي موجود دچار يك نوع تأخر فرهنگي و فكري شده از اين رو تداوم اين كارها به اين سبك ما را از مشكلات امروزي و پرسش‌هاي كنوني ما در واقع عقب مي‌اندازد از اين رو به تعبير بعضي ما به جاي اينكه دنبال بودن باشيم و بگوئيم ما اين‌ها را در تاريخ داشتيم و اين هويت گذشته ما بوده و هست، ما نياز به يك فلسفه شدن داريم يعني ما بايد همواره متناسب با ضرورت‌هاي جديد مرتب خودمان را جلو ببريم و خصلت‌هاي تأسيسي خودمان را در واقع تقويت كنيم اين نكته‌اي بود كه من احساس مي‌كنم كه آن فازي كه اين آثار در آن دوره نوشته شد و يا در شرايطي كه آن آثار نگارش پيدا كرد آن دوران ديگر به اتمام رسيد، ما نيازمند يك نظريه كلان، يك فلسفه جديدي هستيم كه بتواند آثار جديد، را جهت بدهد و من احساس مي‌كنم پژوهشكده در حال كنوني فاقد چنين نظريه‌اي است. در واقع نظريه عام يا جامعي باشد، ما نيازمند به يك فكر كلاني هستيم كه تمام كارهاي ما را به سمت جنبه‌هاي تأسيسي انديشه هدايت بكند و پرسش‌هاي جديد را جواب بدهد، دغدغه‌هاي جديد را مد نظر قرار بدهد و به سمت الگوهاي جديد برود اين دو نكته، نكته سومي كه باز از نگاه بيرون ميشه به آن توجه كرد اين است كه من احساس مي‌كنم گاهي اوقات كه تشكيل اين جلسات مبتلا به يك نوع خود فريبي و در واقع خودبيني و خود تعريفي از خودمان مي‌شود، يعني ما احساس مي‌كنيم كه همه مسائل جهان را دانه دانه داريم رقم مي‌زنيم، مشاهده مي‌كنيم و مرتب هم داريم به اين در واقع پرسش‌ها پاسخ مي‌دهيم در حاليكه اين طور نيست، شما نگاه كنيد اينهمه ما آثار نوشته‌ايم اينهمه ما در واقع تدوين كرديم در كداميك از آثار روشنفكري، شما ديديد در پاورقي به يكي از آثار ما استناد كرده باشد بجز يكي دو اثر بقيه آثار روشنفكري اساساً علاقه‌اي به تورق كردن آثار ما، نشان نداده‌اند و اين شايد حاكي از يك بيماري و يا وجود از يك عيب در كارهاي ما باشد و آن هم احتمالاً در واقع بي‌توجهي ما به پرسش‌هاي دوره جديد است و ما رفتيم در واقع پرسش‌هاي خودمان را تحميل كرديم بر نگارش‌هاي انجام شده خودمان و در واقع خواستيم دغدغه‌هاي خودمان راحتي شده به نحو غيرمستقيم در واقع از اين آثار استنباط كنيم و اساساً نپرداختيم به مشكلات فعلي خودمان و روشنفكري هم احساس مي‌كند اين متن يا متن‌هاي موجود پاسخي به در واقع دغدغه‌هاي امروز آن‌ها نمي‌دهد لذا من احساس مي‌كنم كه ما بگرديم دنبال عيب خودمان، دنبال ايراد خودمان، چرا كارهاي ما در واقع در محافل روشنفكري مورد توجه قرار نگرفته شايد برخي از علتهايش هم به كل اين دفتر و مجموعه برگردد طبيعتاً شما مستحضر هستيد كه خود دفتر تبليغات هم به لحاظ فكري و فرهنگي جايگاه چنداني در محافل روشنفكري ندارد و اين تصوري هست كه خود ما داريم براي خودمان ايجاد و توليد مي‌كنيم، ما خيلي كه هنر كنيم در واقع بتوانيم در حوزه يك جريان‌هاي جديد بوجود بياوريم و يا حرف‌هاي جديدي بزنيم، و احساس من اين است كه براي گذر از اين دوره و گذر از اين موقعيت ما نياز به تدوين فكرهاي جديد كم كردن فاصله‌هاي فرهنگي و فكري خودمان از اوضاع جهاني و اوضاع داخلي داريم تا بتوانيم اين فاصله را طي كنيم و در واقع حرفي براي گفتن داشته باشيم، توقف در وضعيت كنوني كه حتماً هم نمي‌خواهيم بمانيم و الآن چشم‌انداز فعاليت پژوهشي پژهشكده ما در واقع به سمت كارهاي جديد مي‌رود ولي من احساس مي‌كنم كه همش تعريف كنيم و بعد هم عرضم به حضورتان، كار خودمان را بزرگ ببنيم در واقع ما را در همين وضعيت بحراني يا فكري كه داريم در واقع ماندگارتر مي‌كند و اين معضل ما را تطويل بيشتري مي‌بخشد عذر مي‌خواهم از اينكه من تعريف نكردم چون مي‌خواستم نقل كنم.

دكتر لك‌زايي

خيلي تشكر مي‌كنيم از آقاي دكتر فراتي. آقاي دكتر فراني سه تا از پروژه‌هاي تاريخ انديشه ما را كه در واقع كشف ايشان است، كشف كردند و انجام دادند. يكي انديشيه سياسي كشفي است كه تحليل و تدوين است دو تا هم از آثار مرحوم كشفي است كه ايشان احياء كردند يكي ميزان الملوك و الطوائف و يكي هم كتاب تحفه الملوك و سخناني را كه ايشان فرمودند خوب چون خودشان در مجموعه بودند از نظر اخلاقي هم همين‌طور ايجاب مي‌كرد كه ايشان خيلي به تعريف و ستايش از مجموعه كار نپردازند و اين نكته درست است كه ما نبايد به گذشته متوقف كنيم و اساساً اگر به گذشته داريم نگاه مي‌كنيم براي اينكه مي‌خواهيم آينده را بسازيم و الا دليلي نداشت كه مي‌خواهيم ببينيم چه چيزهايي داشتيم، عرض كردم چقدرش موضعي است به درد تاريخ انديشه ما مي‌خورد و چه مقدارش براي امروز و فرداي ما مناسب هست و كدام قسمت‌ها نيازمند تأسيس ما است. از جناب آقاي يوسفي‌راد مي‌خواهم كه ملاحظاتشان را ارئه بفرمايند، با صلوان محمد و آل محمد. جناب آقاي يوسفي‌راد مدير گروه فلسفه‌سياسي پژوهشكده علوم و انديشه سياسي و نويسنده برخي از آثار مربوط به تاريخ انديشيه از جمله انديشه‌سياسي خواجه نصيرالدين طوسي هستند.

دكتر يوسفي‌راد

از اينكه فرصتي پيش آمده و حاصل و محصولات پژوهشكده علوم و انديشه سياسي خصوصاً در مقطع اوليه مورد بحث و بررسي قرار گرفته بسيار شاكرم و اميدوارم كه نقض و ابرامها، نقد و ارزيابي‌ها، هر چه بيشتر بتواند به روز كردن و پويا كردن بيشتر اين فعاليت‌هايي پژوهشي منجر شود عرضي كه من دارم خدمت حضار محترم تلويحاً ناظر به همان فرمايشات جناب دكتر فراتي هم جناب آقاي دكتر رضواني و اجمالاً هم جناب دكتر نظرزاده من دو تا مقدمه كوتاه عرض مي‌كنم تا به نتايجي كه مي‌خواهم از پس عرايضم داشته باشم برسم يكي اينكه اگر ما خود را در مواضعي منفعلانه قرار بدهيم اين موجب اين مي‌شود كه دائم ما در انفعال باقي بمانيم هيچ ضرورتي ندارد كه ما دائم ببينيم كه ديگران چه مواضعي اتخاذ مي‌كنند و ما اجمالاً به تلاش بر مي‌آئيم كه خوب حالا چه پاسخي مي‌طلبد، اگر چه در مقاطع اوليه ما چون تئوري و نظريه ذوال مطرح بود تمام همت معطوف به اين شد كه ببينيم كه چه پاسخي مي‌توانيم از تاريخ انديشه خودمان تحصيل كنيم اما ديگر وقت اين نظر به سر مي‌آمده، دليل ندارد كه ما هميشه در مواضع منفعلانه بسر ببريم جا دارد كه ببينيم كه چه استعدادها، توانمندي‌ها پتانسيل‌هائي داريم كه كم كم در عرصه نظريه‌پردازي بتوانيم خودمان را آماده كنيم و فراتر از مواضع انفعالي داشتن، مواضع فعال ارائه بدهيم بعد از اينكه ما رسيدن به دوران بازنگري را متوقف كرديم بر اينكه بايد دوران بازشناسي را طي كنيم اين ترتب ترتب منطقي هم هستند بنابراين (لابديم) ناچاريم از اينكه دوران بازشناسي را طي كنيم هر چند با لوازماتي كه داره و تاكنون هم لوازمات را حالا كم و بيش با امكاناتي كه در دسترس بوده آن دوران را طي كرديم و در حال طي كردن هستيم و اين نوع فضاي بحثي كه آقاي دكتر رضواني مطرح كردند و فرمايشاتي كه جناب دكتر فراتي داشتند مي‌رساند كه فضاي دوران بازنگري دارد فرا مي‌رسد چه اينكه خود پژوهشكده هم واقف به اين است و بايد با يك نگاه بازنگري و پرسش‌هاي جديدي كه براي انسان معاصر، انسان مسلمان معاصر مطرح است با اين پرسش‌ها رو به تاريخ انديشه‌ها آورد از اين مخزن عظيم پاسخ‌ةا را بيابيم عرض من اين است كه فيلسوفان اسلامي نه متأثر از فلسفه يوناني و عرض كنم كه تمام فعاليت‌شان در حد يك بازبيني با يك بازخواني يا يك حاشيه نويسي باشد بلكه با توجه به مباني فكري و تأملاتي كه داشتند و مباني اعتقادي كه داشتند در راستاي تبيين يك نظام فلسفي برآمدند كه مبتني بر وحي بود بر خلاف آن چيزي كه آن نظريه و نظام سياسي كه احياناً اگر قائل بشويم در انديشه افلاطون و در انديشيه ارسطو موجود بوده، بر خلاف آن‌ها اين ابتنا بر چيز ديگر است ولي در فلسفه سياسي اسلامي وجهه بارز و مميزش در همين است كه ابتنائشان بر نظام وحي است و تمام تلاششان در تفسير و تبيين اين امر است و يك دفاع و فراتر از يك تبيين عقلي از اين نظريه و نظام سياسي است بنابراين بايد متمايز كنيم فلسفه سياسي و دانش سياسي اسلام را از فلسفه سياسي چه يوناني و چه غير يوناني اگر اين تمايز را برجسته كنيم و قائل بشويم ان وقت به نظرم محصولش اين برمي‌آيد كه كاملاً فلسفه سياسي مدوني داريم و پويايي و كارآمدي خودشان داشته تا دوران قبل از معاصر، كاركرد خودش را دانسته، روزآمدي خودش را داشته، در تفسير و تبيين زندگي سياسي معنا دهي به حيات سياسي و پرسش‌هاي اساسي كه آنروز انسان مسلمان در دوره ميانه داشته جملگي چه آن پرسش‌هايي كه ناظر به بحث‌هاي كلي بوده، پرسش از اينكه انسان چيست؟ زندگي چيست؟ حيات سياسي چيست؟ عوامل سعادت آور چيست؟ تمام اينها فيلسوفان اسلامي مدون، منظم، تبيين داشتند و تا قبل از دوران معاصر كه پرسش‌هاي جديدي مطرح مي‌شود پيش روي انسان معاصر قرار مي‌گرفت كاملاً كارآمدي خودشان را داشتند و به طور فعال پاسخگوي نياز آن روز بودند و چه اينكه در بعد زندگي سياسي و حيات روزمره مسلمين هم اين كارآمدي را داشتند فيلسوفان اسلامي با طرح و نظريه، عرض كنم نظريه حكيم فقيه كه فارابي مؤسسش است در راستاي مراتب رياساتي كه قائل است و رياست رئيس اول از اينجا شروع مي‌كند تا در دوره فقدان نبي و نبوت به دوران امامت مي‌رسد رياست مماثل را طرح مي‌كند و بعد به دوران غيبت مي‌رسد و رياست را سنت و اصحاب سنت را مي‌رسد اين يك دفاع عقلي دارد از اين رياست فقيه كه من تعبير نمي‌آورم رياست فقيه، رياست حكيم، فقيه، رياست سنت فارابي تغبير مي‌اورد، رياست فقيه نمي‌آورد عرضم اين است كه فيلسوفان اسلامي فراتر از آنچه كه فيلسوفان يوناني و در فلسفه سياسي مطرح هست به حيات سياسي هم و زندگي روزمره و جاري مسلمين هم ناظر بودند و تلاش داشتند و دقيقاً درگير بودند پشتوانه عقلي فعاليت‌هاي فقهاي ما را پشتوانه مباني نظريه فقيهان ما را دارد تأمين مي‌كنند اينكه فقيهان احكام فقه را دارند مي‌دهند ابتنا بر چه مي‌كنند بر حسن و قبح‌ها؟، بر احكام عقلي عملي؟ اين پشتوانه‌اش چيزي است فيلسوفان دارند تأمين مي‌كنند. اينكه جلال‌الدين دواني در اخلاقي جلالي مي‌آيد نسبت عقل و شرع را نسبت اجمال و تفصيل دارد برقرار مي‌كند و مي‌گويد كه فيلسوف احكام اجمالي را بيان مي‌كند كه از طريق عقل عملي استنباط مي‌شود و شريعت، احكام تفصيلي را اين بنيانگذاري احكام تفصيلي بر احكام اجمالي است دقيقاً دارد تبييين عقلي مي‌كند پشتوانه عقلي مي‌دهد به احكام زندگي به احكام روزمره‌اي كه فقها به طور مستقيم درگيرش هستند اما فيلسوفان نيست يعني به طور غير مستقيم دارد مباني عقلي اين كار فقيه را در راه تأمين مي‌كند بنابراين ما در طور تاريخ شيعيان (شيعه) و فلاسفه اسلامي و فقهايمان خصوصاً شيعه عموماً فقهاي ما فيلسوف هم بودند و لذا عرض كردم كه فارابي تعبير به رياست سنت مي‌آورد جاهاي مختلفي در تأليفات خودش مي‌گويد اگر فلسفه را از زندگي بگيريد ديگر چيزي نمي‌ماند بنابراين ابتناء اصلي زندگي سياسي بر فلسفه است و به همين جهت من عرض كردم كه فارابي دارد.

رياست حيكم فقيه را دارد مطرح مي‌كند نه رياست فقيه را كه به بعضي از دوستان از رياست سنت فارابي اين طور استنباط كردند كه فارابي دارد رياست فقيه را من عرضم اين است غير از اين است و لذا هم پشتوانه عقلي دارد رياست جامعه سياسي و مدينه سياسي و حيات سياسي و هم پشتوانه عرض كنم روزآمدي و كارآمدي و ناظر به جزئيات حيات سياسي اجمالاً عرضم اين است كه آنچه كه در تأملاتي كه در تاريخ انديشه مسلمين صورت گرفته به خاطر ويژگي‌هايي كه دارد كاملاً متمايز است و نه تنها كه زوال را در حق اين تاريخ ناصواب است استعمال كنم بلكه به نظر من تا قبل از دوره معاصر كارآمدي خودش را داشته اما بايد كاملاً متمايزش كنيم از آنچه كه در گذشته رخ داده و بتوانيم با اين تمايز برخي از سؤالاتي كه در اين حوزه به فيلسوفان اسلامي مطرح مي‌شود پاسخ بدهيم اين‌كه چرا عرض كنم كه ابن‌سينا مشي عقلاني داشته مشرب عقلاني را دارد اما ملاصدرا كه مي‌رسيم بعضي تعبير مي‌آورند به تلفيقي از مشرب اشراقي، مشّا متعاليه دانسته و عرفان داشته و برخي ديگر: من اجمالاً عرضم اين است كه آنچه كه مي‌شود فيلوسفان اسلامي را متمايز كرد و طبيعتاً پاسخ‌هايي را در اين صورت برايمان مهيا مي‌كند براي دفع شبهات اينكه فلسفه اسلامي و فيلسوفان اسلامي دانش را ذوالمراتبين مي‌بينند هم لايه‌لايه‌ايي مي‌بينند آنجا كه ابن‌سينا بر اساس مشرب عقلي فلسفه سياسي خودش را نظام‌مند مي‌كند و تبيين مي‌كند و همين‌طور آنجائيكه از لايه عقلي هم فراتر مي‌رود و عميق‌تر مي‌روند تا به حكمت متعاليه مي‌رسد و نيز آن چه كه برجسته ديگري كه فلسفه اسلامي دارد و فيلسوفان اسلامي دارند در عين حال كه ناظر و توجه به انديشه‌ها و نظريات عقلي دارند و همين‌طور معرفت را بر اساس معرفت عقلي و بعد شهودي و بعد جمع اينها تركيب مي‌دهند و در عين حال كه به حيات سياسي هم چون نظر دارند و اين هم متمايزش مي‌كند از فلسفه يوناني، در عين حال عرض كردم كه تو فلسفه‌هاي خودشان، در تأليفات خودشان هم بخش‌هايي را به فلسفه سياسي مي‌پردازند آنجا كه نظر دارند كه ببينند مايه سعادت چيست؟ عدالت چيست؟ عوامل سعادت‌آور چيست؟ و هم ناظر به حيات سياسي وقتي كه بحث از دولت مداري مي‌كنند، سياست‌مداري مي‌كنند و لذا كاملاً براي يك فقيه آن راه‌هايي كه ناظر به تحصيل عدالت است ترسيم مي‌كنند و لذا هم به بخش‌هاي چيستي و چرائي مفاهيم اساسي فلسفه سياسي مي‌پردازند و هم در مديريت سياسي وارد مي‌شوند چه اينكه خواجه نصير وارد مي‌شد چه اينكه قطب‌الدين شيرازي وارد مي‌شد و چه اينكه جلال‌الدين دواني وارد مي‌شود همين‌طور ديگر فيلسوفاني كه بعد از فارابي با رونق و توسعه فلسفه سياسي هر چه كه جلوتر مي‌رويم مي‌بينيم كه اين برجستگي و اين بط و گسترش فلسفه سياسي كامل‌تر و برجسته‌تر مي‌شود اجمالاً من عرض ديگري ندارم باز هم تشكر مي‌كنم از اين جمع و اين جلسه، كه برقرار شده، صلوات در خدمت حاج آقاي رضواني هستيم در حد 6 دقيقه، بعد آقاي دكتر صدرا دكتر رضواني: يك نكته‌اي كه در واقع در راستاي فرمايشاتي است كه آقاي دكتر نظرزاده فرمودند بنده با كليت برنامه و همچنين راه‌هايي كه رفته كاملاً موافق هستم و لذا نكات مثبت چنداني را حدود هفت، هشت مورد نوشته بودم كه عرض كنم آن نكات را عرض كنم منتهي يكي از مسائلي كه در خلال فرمايش خودشان فرمودند اتفاقاً يكي از مشكلات اين كارهايي كه انجام شده همين است كه راجع به مفهوم‌شناسي كار دقيقي صورت نگرفته اشاره داشتند بحث آقاي اسپريگنز در كتاب فهم نظريه‌هاي سياسي، يكي از مشكلاتي كه در فضاي انديشه‌هاي سياسي وجود دارد اين است كه ما نتوانستيم تمايز بين مفاهيم را خوب درك كنيم وقتي كه فيلسوف وقتي كه انديشمندي سخن از نظريه سياسي مي‌آورد كاملاً متمايز است با فردي كه سخن از فلسفه سياسي مي‌زند نظريه سياسي ناظر است به فضاي امروز دين و بدنبال پاسخ‌هائي است كه يك دوره و زمان خاصي دارد منسوخ مي‌شود نظريه سياسي هرگز نمي‌خواهد به مسائل فرا زماني بپردازد اما فلسفه سياسي اينگونه نيست فلسفه سياسي پاسخ‌هائي مي‌دهد كه پاسخ‌ها فرا زماني است مربوط به يك زمان خاصي نيست تاريخ مصرف ندارد و شايد گرد و غبار بگيرد ولي اين گرد و غبار مي‌تواند در واقع از آن دور بشود. و از آن استفاده كرد، زنده كرد دوباره آنرا، اما نظريه سياسي اينگونه نيست لذا ما در اين آثار همواره مي‌بينيم كه ميان فلسفه سياسي با نظريه سياسي با فلسفه سياست با مفاهيم ديگري كه علم سياسي اين‌ها خط شده و اين ضرورت دارد كه حتماً اين مفهوم‌شناسي صورت بگيرد دو نكته عرض مي‌كنم كه اين دو نكته در واقع در راستاي كار پژوهشگاه هست و اهتمامي است كه پژوهشگاه بايد در اين زمينه داشته باشد نكته اول اين است كه ما هر چند تك نگاري‌هائي راجع به انديشمندان صورت داده‌ايم همانطور كه جناب استاد در فرمايشاتشان فرمودند ما متأسفانه خيلي از اين آثار متفكران را نتوانستيم احياء كنيم، احياء يعني بايد ترجمه روان فارسي بشود يعني در درون حوزه يك شخصيتي مانند مرحوم لطفي پيدا شود كه بيايد اين آثار را ترجمه كنند، آثار نبايد همه كه نبايد عربي بلد نيستند آثار بايد ترجمه روان چطور ما مجموعه آثار افلاطون كه 2500 سال قبل را الان داريم بصورت كامل هم داريم دسترسي هم داريم در فضاي غرب كه ترجمه‌هاي متعدد شده در زبان فارسي حداقل دو سه ترجمه شده، حالا يك ترجمه كامل و يك ناقص ولي در مورد فارابي ما اصلاً مجموعه آثار فارابي داريم كه ترجمه شده باشد؟ آيا آن ترجمه‌هايي كه موجود است در واقع كامل، ناقص چه حوري است بايد اهتمام داده شود به اين مسأله اگر اين مسأله بشود اين مسأله بنيادي است آن وقت ما مي‌توانيم از اين منابع متفكرين متعدد مي‌توانند استفاده بكنند شناسايي بشود همواره اين‌ها منابعي كه الآن كار شده، منابع ارزشمندي ولي دست دوم آن منابع دست اول است روي آن منابع ما بايد سرمايه‌گذاري كنيم حالا من فارابي را بعنوان مثال عرض كردم.

خيلي از انديشمندان زيادي داريم، كه متأسفانه منابعشان را اصلاً خبر نداريم يكي از بزرگان حوزه كه حالا براي احترام خاصي كه بنده قائل هستم خدمتشان اسم نمي‌برم چند وقت پيش به بنده فرمودند كه شنيدم فارابي يك كتابي دارد به نام تلخيص النواميس، راست است؟، خوب ايشان خودش متفكر فلسفه اسلامي است گفتم بله، گفتند متأسفانه در كتابخانه نداريم عرض كردم چرا داريم بصورت مستقل نيست و در يك مجموعه آثاري آقاي عبدالرحمن بدوي آورده‌اند آوردم خدمتشان يك انديشمندي كه مي‌شود گفت سي سال، چهل سال در زمينه فلسفي اسلامي كار كرده متفكر فلسفه اسلامي است هنوز خبر ندارد فيلسوفي در واقع همچنين كتابي دارد و اساساً اين كتاب در اين كتابخانه هست، نيست كجا مي‌شود پيدايش كرد كجا نمي‌شود پيدايش كرد اين بخاطر اين است كه ما نتوانستيم همواره ضعف آن فرد نيست. ما نتوانستيم اگر خبر داريم كه اين‌ها هستش بايد احياء بشود شايد خيلي از دوستان ما كه در اين جمع هستند شايد ندانسته باشند كه در واقع فاربي كتابي دارد بعنوان كتاب حروف، كتاب تلخيص النواميسي، اتفاقاً يكي از فضاهايي كه وجود دارد و در همين آثار ما هم زنده شده عمدتاً روتين شده روي آثاري كه معمولاً جزء آثار سياسي فارابي است اينها برخي از مستشرقان مثبت‌نگر، مستشرقاني كه در واقع مثل هانري كربن و مثل اشتراوس مثبت‌نگر هستند به اين بحث‌ها اينها معتقد هستند كه براي فهم فلسفه سياسي فارابي ما نبايد فقط به آثاري كه اسم سياسي دارد مثل آراء اهل مدينه فاضله، سياست مدني اين‌ها مراجعه كنيم بايد به همين تلخيص‌ها مراجعه كنيم در آنجا است كه ما مي‌توانيم انديشه‌هاي اين افراد را پيدا كنيم در حاليكه ما فكر مي‌كنيم تلخيص است، خلاصه‌اي است نه خلاصه نيست اينها بايد زنده بشود و نكته دوم اين است كه متأسفانه آثاري كه اين‌جا منتشر شده آقاي دكتر هم فرمودند من تأكيد عرض مي‌كنم، ناشناخته مانده خوب همين كار در همين وضعيت شرايط ما كه نيامديم صد در صد اين‌ها را نقد كنيم، درجه‌بندي مي‌شود اين‌ها در همين وضعيت بايد شناخته بشوند بايد معرفي بشوند در درون فضاي كشور ما، خيلي از محافل علمي اصلاً نمي‌شناسند، در درون همين قم، نمي‌شناسند حالا تهران، جاي ديگر را نگوئيد، در همين قم نمي‌دانند پژوهشكده انديشه سياسي اسلامي وجود دارد، دفتر تبليغات يك مجموعه‌اي را منتشر كرده ده پانزده تا تحت عنوان انديشه‌هاي سياسي الف، باء، جيم، دال اصلاً نمي‌شناسند اين بايد معرفي بشود. نكته دوم اين است كه اگر ما بصورت كامل نمي‌توانيم ترجمه انگليسي كنيم حداقل بايد بطور خلاصه اين‌ها ترجمه انگليسي بشود و در سايت‌ها و در خبرنامه‌هاي متعدد اين‌ها بايد معرفي بشوند براي گذشتگان همين چند روز پيش برخي از دوستان محترم مستحضر هستند آقاي گاردن اشك آمده بود اينجا در پژوهشكده بودن برنامه‌ريزي البته قبلي آمده بودند مي‌گفتند اين آثار چيست؟ ما ترجمه مي‌كرديم گفتند اين‌ها خلاصه ندارد ترجمه را ببرم همرايم، واقعاً آنوقت هم آدم شرمنده مي‌شود يعني يك خلاصه‌اي در واقع در حد يك سيصد كلمه در رابطه با هر كتابي خلاصه انگليسي داشته باشد كه كسيكه از بيرون مي‌آيد بتوان اين منابع را حداقل حتي ما بعضي از الفاظ انگليسي را كه نوشته شده بجاي اينكه در واقع معادل انگليسي آنرا بكار بريم فقط از آوا نگاري انگليسي استفاده كرديم و الا خود آن افراد هم نمي‌توانند بخوانند اين دو نكته هم جزء نكات ضروريست ظرفيت پژوهشكده را هم بايد در نظر بگيريم، بنظر مي‌رسد كه اگر پژوهشكده بتواند كار علمي دقيق، كار تحقيقي دقيق كاري كه اين نكات ضعفي كه عرض كردم برطرف كند نيازمند جلب محققان بيشتر نيازمند امكانات بيشتر  وخوب الآن مي‌بينيم كه حالا من عذر مي‌خواهم كه اين را عرض مي‌كنم خدمت برخي از سروران بويژه جناب دكتر سبحاني كه اينجا تشريف دارند من متأسفانه معمولاً پژوهشكده‌ها يا مراكز تحقيقاتي كلاً عرض مي‌كنم اينجا را عرض نمي‌كنم معمولاً ابتدا ساختمان‌هايي را كه درست مي‌كنند براي رئيسش براي معاونش، براي دبيرخانه‌اش، براي آبدارخانه‌اش، براي همه چيز اتاقي هست، صندلي، ميز هست، امكانات هست، به محقق بيچاره مي‌گويند آن گوشه كتابخانه، بشين ببينيم آيا امكانات مي‌توانيم گير بياوريم بودجه مي‌توانيم خوب كنيم براي اينها يا نه اول بايد به فكر محققان باشند اصلاً فضا تأسيس شده براي تحقيق، محقق، اصل است بجاي محقق پروري اداره محوري شده بايد به اين مسأله توجه بشود عذر مي‌خواهم در پايان هم تشكر مي‌كنم از استايد محترم بويژه از جناب دكتر لك‌زايي كه حوصله به‌خرج دادند و اين جلسه را اداره فرمودند. و السلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته.

دكتر صدرا

بسم الله الرحمن الرحيم. با عرض سلام مجدد و با تقدير از تلاش عزيزان و نكات ارزشمندي كه دوستان فرمودند. انشاء‌الله كه اين‌ها توشه تقويت و تعالي اين حركت بسيار تاريخ‌ساز خواهد بود واقعيت امر اين است كه به هر حال دنياي معاصر يك چشم‌اندازي دارد و يك چالش جدي را بحث نهليزم پست مدرن كه بحث واقعي است حالا از بعد معرفتي، روشي، علمي، بحث سياسي عموماً بحث مهمي است حالا از آن بعد هم الان جوانه‌هايي سر مي‌زند و شاخ و برگ دارد مي‌دواند كه دنبال يك تحولي است دنيا دارد دنبال يك راه‌هاي جديدي مي‌گردد نوع آن هم اين است كه بشود مكاتب و ديدگاه‌هايي كه ضمن اينكه ابعاد مادي را تأييد مي‌كند ممانعت نمي‌كند دنبال ابعاد اخلاقي و متعالي مي‌گردند به عبارت ديگر يك نوع سياست متعالي يك چيز است كه الان در دنيا دارد بصورت روزافزون لكن پراكنده هست پشتيباني جدي ندارد اما به جايي رسيده كه سازمان ملل و مجامع جهاني هم دارند كم كم طرح مي‌كنند كه نقش دين، نقش معنويت عرفان، امثال و ذلك در سياست كه قطع مسلم داريم حالا بحث‌هاي مفصلي مي‌تواند باشد كه آبشخورش و منشأاش انقلاب اسلامي ايران بوده حضرت امام بوده و ايران بوده و همين قم بوده آغازگر اين قضاياست كه ما شواهد و مدارك بسيار زيادي دارديم براي اين قضيه داريم از آن طرف هم جهان اسلام يك همچون وضعيتي دارد آن هم با چشم‌انداز و چالشي مواجه است خيزش اسلامي ديگر بحث بسيار روزي هست قابل انكار نيست و بحث جهان اسلام بايد به پا خيزد حركتي داشته باشد خودش را با اصالت‌ها هم طرف‌هاي حكومت‌هاي كه برخاسته از مردم باشد هم با مباني خودي و ديني بحثي است كه به روز است من فقط توي پرانتز يك موردي را عرض مي‌كنم در چندين جلسه آقاي ماهايتر محمد اعلام مي‌كرد كه جهان اسلام انديشه داريم كه به فرض مثال ايشان فرمودند كه ما اقتصاد آزاد داريم و اقتصاد بازار نداريم و جهان اسلام بر مبناي خودمان يك مدل را رفتيم بر اساس مدل صندوق بين‌المللي پول اشتباه كرديم آن بحراني كه بعداً ايجاد كرديم در آسياي جنوب شرقي تصريح كرد چندين بار اتفاقاً اشاره مي‌كرد به نظريات ابن‌خلدون كه ما نظر داريم و مي‌توانيم بر اساس اين نظريات ما خودمان و جهان اسلام را بازسازي كنيم كه در جلسه خصوصي كه بحث مي‌كرد به ما كه حالا حلسه سه چهار نفره در حقيقت بعد از اينكه از سازمان ملل آمديم بيرون در كنار مجمع تصميمي كه وقتي كه ما مي‌گوئيم ما مي‌توانيم شما ايرانيان سابقه داريد از شما ايرانيان ما انتظار داريم از ايران توليد انديشه كند هم بازآوري انديشه‌ها را بكند كما اينكه خود ابن خلدون بارها و بارها وقتي تأكيد مي‌كنند زيرا اينها اينطور بودند نظرات كارشناسان را مطرح فرمودند كه اين‌ها مي‌توانند براي احياء جهان اسلام غرض من اين است كه ثمراتشان زيادست خيلي انتظاري كه وجود دارد و از آن طرف ظرفيتي كه وجود دارد كه مي‌تواند.

جهان اسلام را تغذيه كنند تدارك بكنند خيلي مي‌تواند نقشي داشته باشد البته كانون زاينده‌اي مثل مصر را داريم امثال ذلك آن‌ها خيلي كمك كار هستند انشاء‌الله ارتباط اين كانون‌ها خيلي مي‌تواند مؤثر باشد.

ايران اسلامي خود ما هم واقعاً همين چشم‌اندازي يك چالشي را دارد چشم‌اندازي كه هم طراحي شده توسعه متعالي همه اينها را خلاصه كرده كه هم ساحت مادي توسعه را دنبال مي‌كند.

هم به دنبال تعالي معنوي است قطعاً اينها نياز دارد به پشتوانه فكري، تبيين نظري نياز دارد يك يك اين‌ها خود چشم‌انداز كاملاً چشم‌انداز درستي است و كاملاً قابل تحقق است در يك درآيند بيست ساله به شرط و شروطي شرطش اين است كه تبيين علمي نياز دارد يك دوم اينكه چالش كارآمدي را ارتقاء كارآمدي را بايد صورت بدهيم و اين‌ها بدون پشتوانه فكري كه هم عقلاني باشد، منطقي باشد، متعادل باشد و هم ابعاد معنوي و متعالي را در نظر بگيرد و هم بحث‌هائي مدرن را و مادي را ابزاري را و تكنيك‌هاي پيش رويمان و پيشرفته را بتواند تركيبي بكند خوب ما با توجه به اين عناصر حقيقتاً من كه دارم كارها را نگاه مي‌كنم و مراحل كاري از روزي كه شروع شده تا حالا كه داريم ايده‌ها و انگيزه‌ها را مي‌بينيم كه خوشبختانه دوستانم تا حدود زيادي دنبال اين هستند وقتي چشم‌انداز بيست ساله‌شان را تنظيم كردند و چالش‌هاي بيست‌ساله را تعريف مي‌كنند خودشان را آماده مي‌كنند براي اين نكته نظرهايي كه عزيزان فرمودند واقع امر اينكه انشاء‌الله خودمان را بويژه با اين كارهائيكه صورت گرفته كه من معتقدم بايد بصورت جدي برگرديم كه باور بكنيم و باور كنيم كه مي‌توانيم و باور كنيم كه بايد اين‌ها را پاسخ بدهيم و اين ظرفيت‌هائيكه شكل گرفته انشاء‌الله اين اميدواري و نويد را به ما مي‌دهد كه انشاء‌الله با رفع اين نارسائي‌ها و اشكالات و اصلاحاتي كه لازم است بتوانيم اين مسير را همانگونه كه قسمت زيادي كه دوستان را طي كردند انشاء‌الله طي بكنيم اينجا جا داده دوستان روي بحث عنصر انساني تأكيد فرمودند من هم حقيقتاً روي اين تأكيد دارم بهرحال اين‌ها بايد توسط اين نيروها و ثروت انساني‌مان و فكريمان اصل است مثلاً كسي كه آمده روي فلان دانشمند كار كرده اگر ما بتوانيم اين مهم است براي ما كه ما مي‌توانيم اين‌ها را روز آمد بكنيم بنابراين من تأكيد مي‌كنم روي عقبه استراتژيك اين جريان ؟؟؟ كه آنهم نيروي انساني است بويژه بحث‌هاي دانشگاهي يعني يك عقبه است كه تا اينجا آمده بعضاً احساس يك خلاء من دارم حس مي‌كنم جاي نگراني است كه انشاء‌الله از استاد محترم آقاي سبحاني كه واقعاً نسبت به اين‌ها عنايت ويژه‌اي دارند.

توصيه و تأكيد مي‌كنم كه بحث‌هاي دانشگاهي را كم نگيرند يعني پژوهشگاه‌هايي شكل گرفته كه اين‌ها دنبال يك جريان دانشگاهي است دانشگاه مي‌آيد نيرو را توليد مي‌كند مي‌سازند ؟؟؟ مي‌آيد توي پژوهشگاه توليد حالا فعلاً آثار مي‌كند بعداً اثربخش خواهد بود توليد آراء خواهد كرد و اين انتظار را ما از اين‌ها داريم خداي نخواسته آن خلاء ايجاد نشود بعداً برويم جلو ببينيم آن عقبه انساني قطع شده باشد بعد بماند همين نيروهاي معدود جريان جريان بسيار ارزشمندي است تاريخ ساز است

يقين: بدانيم انشاء‌الله البته ولي انشاء‌الله اين نكاتي كه دوستان اشاره فرمودند من بيش از بيش مد نظر قرار بگيرد، من مجدداً تقدير و تشكر مي‌كنم از همه عزيزان بويژه حقيقتاً نمي‌توانم عرض كنم خدمت شما از آن، منويات دروني را عظمت كاري را كه شروع كردند دوستان و تا الان پيش آمدند عليرغم بسيار مشكلاتي را به كه بهر حال بطور طبيعي بويژه آن جوهاي كاذبي كه وجود دارد آن را شكانده‌اند شجاعتي كه از خودشان بخرج دادند انشاء‌الله من آينده را كه دارم مي‌بينم نسبت به گذشته بسيار ساده‌تر مي‌توانند طي بكنند و آرزوي توفيق داريم.

دكتر نظرزاده: فقط من يك نكته از مقام معظم رهبري خدمت عزيزان عرض مي‌كنم در جلسه‌اي كه عده‌اي از نخبگان عرصه فلسفه و كلام خدمت ايشان داشتند فرمودند كه بحث فلسفه و كلام مهم آن امتداد اجتماعي است يعني اگر شما توانستيد به اينجا برسيد كه فلسفه و كلام خودمان را امتداد اجتماعي بدهيم ان موقع به هدف اصلي از اين علوم رسيده‌ايد و الا اگر آن‌ها در همان مقام نظر باقي بمانند فايده‌اي براي اجتماع ندارند و ما مجبوريم براي پاسخگويي به نيازهاي روز اجتماع‌مان دست به دامن آن مكاتبي بشويم كه امتداد اجتماعي پيدا كرده‌اند.

نكته‌اي كه هم آقاي دكتر فراتي فرمودند بحث همين جاست چرا روشنفكري ما و جريان روشنفكري ما توجهي ندارد به اين مطالب، بخاطر اينكه اين امتداد اجتماعي تأمين نشده زماني كه ما از اين انديشه‌ها و نظريه‌ها كه لازم است تبيين بشوند به امتداد اجتماعي و سياسيش برسيم آن موقع شما خواهيد كه حساسيت‌ها، توجه‌ها چگونه خواهد شد چون الآن آن‌ها خيالشان راحت است ما در هر معضل و مشكل اجتماعي نه تنها در ساحت سياست، در اقتصاد، در فرهنگ، در اجتماع، هر كجائي كه كم مي‌آوريم كه كم داريم دست به دامن نظريه‌ها و مكاتبي مي‌شويم كه امتداد اجتماعي پيدا كردند و موفق بوده‌اند الان شما تئوري‌هاي توسعه‌اي كه حاكم است بر برنامه‌هاي توسعه كشور در همين چهار برنامه‌اي كه داشتيم شما نگاه بكنيد عمدتاً تئوري‌هاي اقتصادي كلاسيك هم است حتي نئوكلاسيك هم نيست وقتي بحث‌هاي روستو آن بحث جهش، بلوغ، مصرف انبو و غيره شما به عيان مي‌بينيد كه اصلاً  كه تئوري پردازان توسعه ما خيلي بدون در واقع پوشش و پرده پوشي دارند مطرح مي‌كنند اگر ما بتوانيم در مرحله بعدي برسيم به اينكه همين نظريه‌ها، همين مكث‌ها و همين انديشه‌ها را تبديل به آن امتداد اجتماعي بكنيم آن موقع راهكارها كه بيرون آمد آن موقع توجهات انجام مي‌شود و بعد مبارزات و در واقع تكميل‌ها و تكمله‌ها و انشاء‌الله آن موقع ايجاد خواهد شد من تشكر مي‌كنم مجدد و اميدوارم كه ما از آن هويت گذشته خودمان با توجه به حجم انبوه تئوري‌ها و نظريه‌هاي كه بعضي، بي‌پايه و بي‌مايه و برخي، با پايه و مايه‌هاي بر ما پوشيده عرضه مي‌شد به بي‌هويتي و خودباختگي دچار نشويم. و السلام عليكم و رحمت‌الله. خيلي ممنون و متشكر

دكتر لك‌زايي

من هم چند نكته پاياني خدمتتان عرض مي‌كنم چون دو تا وظيفه بر دوش من بود كه من مقداري از وقتم را بايد خودم استفاده مي‌كردم بخشي از ان را به اساتيد واگذار كردم چند تا دغدغه است كه اين‌ها دغدغه‌هاي مهمي است و در اصلاح و بازسازي (.....) شروعي بوده و زمانيكه كسانيكه با آن‌ها مشورت مي‌شد اعتقاد داشتند كه اساساً چون اين كاري را نمي‌شد انجام داد بنا به دلايل مختلفي يك دغدغه اساسي همان دغدغه روشي است من خودم اعتقادم اين است كه ما زماني در عرصه توليدات انديشه مي‌توانيم فعال باشيم كه در عرصه توليد روش بتوانيم فعال باشيم منتهي زمانيكه به لحاظ مباني روش شناختي از منابع و حياتي خودمان بويژه كتاب سنت كتاب سنت تغذيه نكنيم و البته در كنارش از دست‌آوردهاي بشري هم بايد آگاه بشويم هم بايد سود ببريم تا آنجا مسأله را نتوانيم حل كنيم در بخش توليد انديشه و توليد نظريه و توليد علم در حوزه سياست و ديگر حوزه‌ها كارمان با اشكال مواجه خواهد شد جلسات بسيار زيادي تا حالا برگزار شده چند شماره از فصل‌نامه علوم سياسي را به همين مطلب اختصاص داديم چند پروژه در خود پژوهشكده علوم، انديشه سياسي به همين بحث اختصاص پيدا كرد نشست‌هاي علمي مختلف ولي بايد كار شود دغدغه‌اي كه اساتيد محترم فرمودند دغدغه درستي است مخصوصاً كه توجه داريد كه ما در انديشه‌هاي سياسي، فلسفي با روشي بايد حركت بكنيم، در انديشه‌هاي سياسي فقهي يا انديشه‌هاي سياسي اجتماعي با آن روش‌ها نمي‌شود گام برداشت به هر حال در فلسفه سياسي ما عمدتاً با مسائل فرازماني و فرامكاني مواجه هستيم و كه احياناً در پاسخ‌ها ممكن است كه گاه تغيير و تحولاتي متناسب با زمانه صورت بگيرد در حاليكه در بخش فقه سياسي كلاً با مسائل مستحدثه و حوادث واقعي روبرو هستيم فقه سياسي وضعيتش كاملاً متفاوت هست با فلسفه سياسي ما، گرايش‌هاي ديگر را كه اساتيد فرموند مورد توجه قرار گرفته داريم آرام آرام مطرح مي‌كنيم منتهي مشكل نيروي انساني كه جناب آقاي رضواني فرمودند جدي واقعاً اگر كساني را عزيزان مي‌شناسند حالا نمي‌گوئيم حالا نمي‌گوئيم مشهور ولي چه مشهور چه غير مشهور مخصوصاً چون ايشان يادآوري فرمودند خوب بود مؤلفان مثلاً صاحب نامي هم در اين مجموعه بودند اگر چنين كساني باشند و شما هم آن‌ها را بشناسيد به ما معرفي كنيد يقيناً استفاده مي‌كنيم يعني نياز ما به چنين افرادي بسيار بسيار زياد است همان بخش اخيري از فرمايشات ايشان شايد به واقعيت يقيناً نزديك‌تر باشد كه مي‌فرمايند فيلسوفي داريم كه چهل سال كه در عرصه فلسفه كار مي‌كند و صاحب نام اما با خبر نيست كه فارابي تلخيص النواميسي را هم دارند ما دانشمندان بخاطر مراجعاتي كه به آن‌ها مي‌شود سرشان خيلي شلوغ است و مجبورند در عرصه‌هاي مختلف پاسخگو باشند در فقه، فلسفه، كلام، عرفان، مسائل اجتماعي و تاريخي، بعضي وقتها حتي مسائل غير مرتبط با رشته‌هاي آن‌ها، اين باعث شده كه در حيطه‌هاي مختلف حركت كنند و كمتر فرصت پيدا كنند در يك زمينه خاصي متمركز شوند الآن دوستانيكه با ما كاري كنند در حوزه علوم سياسي توجه دارند كه خود علوم سياسي كه دوستان وارد شدند مي‌گويند آقا ما يكي از اين گرايش‌ها را مي‌خواهيم حركت كنيم ما در خود پژوهشكده الآن حدود پانزده تا گرايش را فعال كرديم ولي در بعضي از گرايش‌ها حتي يك نيرو هم نداريم ولي مي‌بينيم كه ضروري است كه فعال شوند منتهي قرار شد كه انشاء‌الله در برنامه‌ريزي استراتژيك جامعه پژوهشگاه براي اين‌ها فكري شود و با توجه بسيار خوبي كه جناب آقاي دكتر سبحاني دارند قرار شد كه انشاء‌الله براي اينها برويم به سمت تربيت نيرو من اشاره مي‌كنم مثل حوزه سياستگذاري عمومي كه آقاي دكتر صدرا اشاره فرمودند يك حوزه‌اي ما حتي يك مختص هم نداريم اگر عزيزان كساني را مي‌شناسند كه البته در كل كشور با اطلاعاتي كه ما داريم دو نفر را داريم كه تخصصشان در اين رشته است ولي ديگراني كه كار مي‌كنند چون نياز است دارند كار مي‌كنند دوستان خود ما هم الآن وارد مي‌شوند آن مقداري كه ضروري است اما كسي كه حوزه كاريش اين حوزه باشد متمركز شود و متمهز بخواهد بشود نداريم خوب كه اين‌ها به ما معرفي شوند يك ملاحظه ديگر من دارم بناي ما از آغاز چون من در كنار اين پروژه بودم در خدمت برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر نظرزاده، بنابراين نبوده كه بهر قيمتي از آثار متفكران انديشه‌هاي سيايس در بياوريم و همچنين بنائي واقعاً نبوده البته ديگران اين را زياد به ما مي‌گفتند كه شما مثل اينكه مي‌خواهد به هر قسمتي كه شده انديشه سياسي در بياوريد.

لذا در برخي از آثار كه انكار خيلي زياد بود ما ناگزير شديم بخشي را در پايان آثار اختصاص بدهيم به منتخب متون، مثل كتاب انديشيه سياسي صدرالمتألهين كه چون انكار زياد بود و شديد بود كه به نظر من از سر عدم مطالعه آثار ايشان بود و يا از سر انتقال پيش داوري‌ها كه داريم بدوزان گذشته ما ناگزير شديم آخر اين كتاب سي چهل صفحه فقط عين متن صدرالمتألهين را بياوريم كه ببينيم حرف‌ها اين‌ها بوده و هيچ چيزي به وي نسبت نداديم اگر گفتيم ايشان رابطه دين و سياست را رابطه جسم و روح مي‌داند اين عين تعبير خودش است اين تعبير وجود دارد ما چيزي اضافه نكرديم البته الآن در مرحله‌اي هستيم كه چون آن مرحله را سپري كرديم و تقريباً آن رويكرد از بين رفته وارد فازهاي بعدي عرض كردم طبق همان طرح اوليه انشاء‌الله داريم مي‌شويم طرح دوره‌اي شروع شده و انشاء‌الله بعد از اينكه اين دوره‌ها تمام شد وارد آن طرح نهائي هم خواهيم شد و به نظرم اين مسأله هم واقعاً مهم نيست كه آيا روشنفكران ما به كاريكه ما مي‌كنيم با نگاه استقبال مواجه مي‌شوند يا نه بستگي دارد روشنفكر چه كسي باشد متفاوتند ديگر برخي از روشنفكران كه خوب بله، و برخي هم نه! و اين براي ما يك ملاك نيست ان ملاكي كه ما داريم اين چيزي است كه فكر مي‌كنيم بر عهده ما است و از حوزه انتظار مي‌رود و ما به عنوان طلبه حوزه و آن مقداريكه از دستمان بر مي‌آيد به اين بحث بپردازيم، ملاحظه پاياني هم اين است كه چون در خلال بحث ما از پروژه تاريخ انديشه فراتر رفتيم گاهي اشاراتي به كل پژوهشكده و پژوهشگاه و حتي دفتر تبليغات هم شد كه البته پيش مي‌آيد در اينجور جلساتي من اينجا خيلي مختصر اشاره مي‌كنم كه نه در پژوهشكده و نه در پژوهشگاه و نه در دفتر تبليغات، نگاه به مسائل روز مورد غفلت واقع نشده در خود پژوهشكده، منتهي چون بحث من نبود وارد نشديم شما ملاحظه فرموديد برخي از كارهائيكه ارائه شد مثل بحث جهاني شدن من خدمتتان عرض مي‌كنم كه اولين رساله اسلامي در حوزه جهاني شدن توسط اين پژوهشكده انجام شده يعني زمانيكه هنوز در قم بحث نشده بود كه جهاني شدن چيست و به چه معناست در پژوهشكده پروژه‌اي طراحي شد كه نگاه اسلام را درباره جهاني شدن بيايد توضيح دهد و اين كتاب از كتاب‌هائي بود كه در محافل علمي آنجائيكه بهرحال با خبر شدند و ارتباط داشتند و دنبال اين بحث‌ها مي‌گشتند خلي هم مورد توجه واقع شد با مسئله آزادي كه مسأله روز ما بود در سال‌هاي اخير هم از نگاه فلسفه سياسي هم از نگاه فقه سياسي مورد توجه قرار گرفت و دو تا رساله مستقل در مسأله آزادي هم نوشته شد و يا بحث تجزب كه باز از مسائل جدي كه چند سال اخير در كشور ما مطرح شده بود باز اينجا مورد توجه قرار گرفته حالا اين‌ها آن قسمت‌هائي است كه به ثمر رسيده و منتشر شده با توجه به گسترش كار و امكاني كه يا حمايت‌هايي كه مديريت محترم پژوهشگاه داشتند از پژوهشكده بوجود آمد پروژه‌ها را هر چه ما به سال‌هاي اخير مي‌آئيم يعني پروژه‌هائيكه لبه برخوردشان با مسائل سياسي اجتماعي چه داخلي و خارجي خيلي جدي‌تر هست بهرحال ملاحظه مي‌فرمائيد كه سال 73 كه ما شروع به كار كرده بوديم شايد در قم نمي‌شود فارغ‌التحصيل رشته علوم سياسي كه درس خارج خوان هم باشد در مقطع دكتري با فوق ليسانس حتي پيدا كرد خيلي سخت بود، نوع دوستان در مقطع كارشناسي مثلاً ديگر بودند اما امروز الحمدالله با همين تلاش‌هائيكه دفتر تبليغات انجام داده و ديگر مؤسسات حوزوي واقعاً در قم مؤسسه آموزشي، پژوهشي امام خيمني، دانشگاه مفيد و نهادهاي ديگري كه هست ببينيد تا امروز انجمن‌هاي مطالعه سياسي در حوزه علميه داريم خوب خيلي پيشرفت كرديم از ان نقطه به اين نقطه رسيدن منتهي خود ما به وضعيت موجود منتقد هستيم من يك موقع به دوستان نكته‌اي را گفتم به من گفتند ديگر اين نكته را نگو گفتم نه بايد وضع روشن بشود من مي‌گويم اگر مثلاً منهاي پنجاه بوديم الآن رسيديم به وضع صفر تازه كار ما از الآن شروع مي‌شود با توجه به خلأهائي كه هست با توجه به نيازهائي كه هست ما پروژه تاريخ انديشه را به عنوان يك پروژه هويت بخشي و پروژه‌اي كه آن هدفي را كه داشته فكر مي‌كنيم كه تأمين كرده و خود صاحب نظر هم تجديد نظرهائي اساسي را در نظريه خودش كرده و در آثار بعديش بكارهاي پژوهشكده ارجاع كرده و پذيرفته كه توليد كنندگان اندشيه سياسي در ايران معاصر اتفاقاً از ميان فقها بودند ببينيد كارهاي نظريه‌پردازي نظر به زوال را بهرحال خيلي تأثير داشته و فكر مي‌كنيم كه به لحاظ هويتي به اين هدف تا حد بسيار زيادي رسيديم ديگر نسبت به پيشينه ديگر نسبت به پيشينه خودمان ناآگاه نيستيم يك آگاهي از سر علم داريم و اميدواريم با انتقاداتي كه دوستان در اين جلسه ما جمع‌بندي مي‌كنيم آن‌ها را جمع‌بندي مي‌كنيم و به دوستاني كه نرسيده‌اند و دوست داشتند نكاتي را بفرمائيد من خواهش مي‌كنم نظراتشان را مكتوب و يا شفاهاً بما بگويند. انشاء‌الله در مراحل بعدي اين نظرات را به صورت جدي مورد توجه قرار بدهيم و با اصلاح مرتب مسيري كه در آن حركت مي‌كنيم انشاء‌الله بتوانيم به بخشي از تكليف كه بر دوش ما است به عنوان سربازان حضرت ولي عصر (عج) دارد ارواحنافداه كنيم من بحث اين جلسه را ختم مي‌كنم و به بخش بعدي كه اهداء جوايز است، برنامه را واگذار مي‌كنم.

مجري 

از شما تشكر مي‌كنم و از حوصله‌اي كه بخرج داديد. از آقايان دكتر صدرا، دكتر رضواني و دكتر نظرزاده و دكتر لك‌زايي هم تشكر مي‌كنم همانطور كه مستحضر هستيد مجموعه آثار تاريخ سياسي متفكران در اولين جشن‌واره آئين و خرد به عنوان يكي از آثار برگزيده اين جشنواره شناخته شده و مورد تقدير قرار گرفته از اين دو قصد داريم رو پايان اين قسمت از پژوهشگراني كه آثار آن‌ها بچاپ رسيده و يا در دست انتشار است تقدير و تشكر كنيم. از اساتيدي كه نام مي‌برم تقاضا مي‌شود كه براي اهداء جوائز تشريف بياورند.

آقايان حجت‌الاسلام والمسلمين دكتر سبحاني

آقايان حجت‌الاسلام والمسلمين دكتر صدرا

آقايان حجت‌الاسلام والمسلمين دكتر رضواني

آقايان حجت‌الاسلام والمسلمين دكتر نظرزاده

جناب آقاي دكتر لك‌زايي صاحب سه اصر منشتر شده يك اثر در دست انتشار انديشيه سياسي محقق سبزواري و اندشيه سياسي صدرالمتألهين و و انديشيه سياسي شهيد مطهري و انديشيه سياسي شيعه در عصر صفويه.

حجت‌الاسلام و المسلمين جناب آقاي سيد محمد رضا موسويان صاحب دو اثر منتشر شده و يك اثر در دست نشر انديشه سياسي شيخ طوسي اندشيه سياسي شهيد ثاني و اندشيه سياسي فاضل مقداد

جناب آقاي دكتر محسن مهاجرنيا صاحب دو اثر منتشر شده اثر انديشيه سياسي فارابي و انديشيه سياسي مسكويه

حجت‌الاسلام‌والمسلمين جناب آقاي ابوالفضل سلطان‌محمدي صاحب دو اثر منتشر شده انديشه سياسي علامه مجلسي و انديشيه سياسي جمال‌الدين محمد خوانساري

جناب اقاي علي خالقي صاحب دو اثر منتشر شده انديشه سياسي محقق اردبيلي و انديشيه سياسي فيض كاشاني

جناب آقاي دكتر علي فريدوني صاحب دو اثر منتشر شده انديشيه سياسي اخوان الصفا و انديشيه سياسي ابوالحسن عامري

جناب آقاي دكتر مرتضي يوسفي‌راد صاحب يك اثر منتشر شده و يك اثر در دست نشر انديشه سياسي خواجه نصير الدين طوسي و انديشه سياسي مسعودي

جناب آقاي دكتر فراتي مؤلف كتاب انديشه سياسي سيد جعفر كشفي

جناب آقاي دكتر سيد محمد علي حسيني‌زاده مؤلف كتاب محقق كركي

جناب آقاي دكتر روح‌الله شريعتي مؤلف كتاب انديشه سياسي محقق حلي

جناب آقاي حجت‌الاسلام‌والمسلمين سيد سجاد ايزدي مؤلف كتاب‌هاي انديشه سياسي ملا احمد نراقي و صاحب جواهر

جناب آقاي محمد سلمان مؤلف كتاب انديشه سياسي ابن‌رشد

جناب آقاي رضا عيسي‌نيا مؤلت كتاب انديشه سياسي مدرس

جناب آقاي رجب علي اسفنديار مؤلف كتاب وجوه سياسي فلسفه شيخ اشراف

جناب آقاي دكتر عباس حيدري بهنوئيه مؤلف كتاب انديشيه سياسي نائيني

با تشكر از دكتر رضواني، دكتر لك‌زايي و دكتر نظر زاده آقاي سبحاني

منبع: انجمن مطالعات سیاسی

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید