امام موسی صدر بر اساس کدامین مبانی فقهی پس از اتمام تحصیلات دینی خود حوزه علمیه را ترک و عرصه اجتماع را برای فعالیت انتخاب کردند؟
جواب: اگرچه تمامی حرکات امام صدر در عرصههای اجتماعی و غیر اجتماعی در چارچوب موازین فقهی بود و آن بزرگوار اساسا بر رعایت این امور اصرار و مراقبت داشتند، اما بعید میدانم که انگیزه ایشان از ترک حوزه و ورود به عرصه اجتماع، نگاه فقهی ایشان بوده باشد. این سخن شاید مثل آن باشد که بگوییم، انگیزه یک مهندس سازه از بلند مرتبهسازی، نگاه مهندسی اوست. به نظر من انگیزه امام صدر از ترک حوزه و ورود به عرصه اجتماع، اخلاقیات، دردمندی و نیز عقلانیت ایشان بود ...
منظورتان چیست؟ لطفا توضیح دهید.
جواب: ببینید! امام صدر از همان ابتدای دوران نوجوانی خود تحت تأثیر این نوع آیات شریفه قرآن بودند که «ارایت الذی یکذب بالدین. فذالک الذی یدع الیتیم. و لا یحض علی طعام المسکین». ایشان از آن زمره انسانهایی بودند که هرگز نمیتوانند رنج و محنت دیگر انسانها را ببینند، اما بیتفاوت به زندگی خود بپردازند. شما حتما شنیدهاید که امام صدر زمانی که طلبه بودند، برخی تابستانها را صبح از قم به روستاهای اطراف میرفتند تا بر اساس توصیههای پزشک شهر و در حد مقدورات خویش، داروی مورد نیاز مردم را میان آنها به شکل رایگان توزیع کنند. مردم روستا که در رفت و آمد به شهر دچار مشکل بودند، کنار خانه کدخدا یا روحانی ده به انتظار مینشستند تا «آقا موسی» بیاید و گرفتاری آنها را رفع کند! کسی از امام صدر نخواسته بود که چنین کند. این خود ایشان بودند که نیاز مردم را تشخیص داده و احساس کرده بودند که میتوانند از این راه به آنان کمک کنند. این روحیه همدردی و احساس مسئولیت بخشی از طبیعت امام صدر بود. ایشان نسبت به انسانها احساس مسئولیت داشتند و خود را موظف میدیدند تا در حد توان به نیازمندان کمک کنند. میخواهم بگویم که امام صدر کسی نبودند که بتواند خود را به درس و بحث محدود و از جامعه جدا کند. ایشان همان درس و بحثی را هم که داشتند، برای آن بود که بتوانند در راه خدمت به مردم و جامعه از آن استفاده کنند. ما امروز در حوزهها و دانشگاهها برجستگان علمی فراوانی داریم که مهمترین هم و غمشان این است که کتاب یا مقاله ISI تولید کنند. اگرچه این شخصیتها نیز در جایگاه خود بسیار ارزشمند هستند، اما به هر حال رفع نیازهای جامعه اولویت اصلی آنها نیست. امام صدر اما از زمره عالمانی بودند که علم را برای رفع نیازهای جامعه میخواهند و نه برای نگارش کتاب و مقاله. و این نوع عالمان انصافا بسیار اندک هستند. امام صدر دنبال آن بودند که اسلام را از حوزهها، جلسات درس خارج و کتابخانهها به میان جامعه بیاورند تا بتواند مشکلگشا باشد. ایشان حتی به دانشگاه نیز که رفتند، با همین نگاه بود. شما میدانید که اغلب روحانیونی که در دهههای سی و چهل شمسی در دانشگاه درس خواندند، به دانشکده «معقول و منقول»ی رفتند که تنها دستاوردش برای آنها یک مدرک دانشگاهی بود و نه دانش جدید. امام صدر اما به دانشکده حقوق رفتند تا با تحصیل در رشته «حقوق در اقتصاد»، بتوانند آموختههای حوزه را با آموختههای دانشگاه ترکیب و در راه شناخت مشکلات جامعه و سپس درمان آنها بکار بندند.
به نقش عنصر عقلانیت در تصمیم امام صدر به ترک حوزه و ورود به عرصه اجتماع اشاره کردید. لطفا بیشتر توضیح دهید.
جواب: ببینید! تا آنجایی که من درک کردم، امام صدر از همان ابتدای دوران طلبگی هدف اصلیشان در زندگی آن بود که توانمندی اسلام و مکتب اهل بیت (ع) را در اداره و بهروزی جامعه به شکل عملی به همگان نشان دهند. آیتالله جوادی آملی در این خصوص خاطرات زیبایی دارند که به برخی مباحثات امام صدر و دوستانشان در مدرسه دارالشفاء قم مربوط است و میتوانید در کتاب «مهر استاد» ایشان ملاحظه کنید. امام صدر بر خلاف دیدگاهی که برخی اندیشمندان ما طی چند سال اخیر مطرح کردهاند، با همه وجود خود اعتقاد داشتند که اسلام و مکتب اهل بیت (ع) به خوبی این ظرفیت و توانمندی را دارد که مشکلات مردم را حل و جامعهای صالح ایجاد کند. به همین جهت بود که به لبنان رفتند تا با متحول ساختن شیعیان آن کشور، یعنی با احیاء هویت آنها و سپس ارتقاء نقش آنها در اداره امور جامعه و کشورشان، عملا این ظرفیت و توانمندی اسلام و مکتب اهل بیت (ع) را به دنیا نشان دهند ...
در میان دیگر بزرگان شیعه چه کسانی بودند که به جهت نوع رویکرد به جامعه مانند امام صدر میاندیشیدند و عمل کردند؟
جواب: به نظر من حتی در میان چهرههای برجسته روحانیت معاصر شیعه، تنها تعداد اندکی بودند که باور داشتند، برای گسترش فرهنگ اسلامی در سطح جامعه و جهان باید اجبارا اسلام را به عرصه اجتماع آورد و انجام این مهم مستلزم حضور گروهی از روحانیون مجتهد و آگاه به زمان در متن جامعه و تلاش آنها برای بهروزی زندگی مردم است. مروری حتی گذرا بر تاریخ معاصر روحانیت شیعه نشان میدهد که نخبگان و چهرههای برجسته روحانیت پس از استغناء از درس عمدتا در حوزهها باقی میماندند، کمکم درس خارجی را شروع میکردند و وقتی شرایط مهیا میشد، رسالهای چاپ میکردند و مسئولیت مرجعیت را عهدهدار میشدند. این بزرگان در حوزه مستقر بودند و در واقع این متدینین بودند که در موقع نیاز، برای حل مسائل دینی خود بدانها مراجعه میکردند. حقیقتا تعداد اندکی از روحانیون بودند که خود سراغ مردم رفتند و حضور در متن اجتماع و تلاش برای حل مشکلات جامعه و مردم را از برپایی درس خارج و تصدی مسئولیت مرجعیت واجبتر میدانستند. البته خیلیها بودند که پس از پایان تحصیلات حوزه را ترک کردند و در شهر خود یا منطقهای دیگر مستقر و به وعظ و ارشاد مردم مشغول شدند. اگرچه کار اینها نیز قطعا ارزشمند است، اما اینها نیز شبیه آن بزرگانی که در حوزه ماندگار شدند، غالبا با عرصه زندگی و مشکلات روزمره مردم و جامعه بیارتباط بودند. مراد من کسانی است که با الگوبرداری از سیره پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) کمر همت بستند تا با بهرهگیری از آموزههای دینی مشکلات زندگی روزمره مردم و جامعه را به شکل زیربنایی حل و فصل کنند و بدین ترتیب اسلام و مکتب اهل بیت (ع) را عملا بر زندگی روزمره مردم و جامعه حاکم گردانند. چنین افرادی قطعا اندک بودند و من در ایران تنها شهید بهشتی و شاید تا حدودی آیات شهید مطهری، باهنر و مفتح را بتوانم با امام صدر مقایسه کنم. برای اینکه آنها نیز ورود به عرصه اجتماع را بر بقاء در حوزه ترجیح دادند. با این تفاوت که این عزیزان در بیرون حوزه نیز عمدتا به کارهای فکری و فرهنگی اشتغال داشتند و به همین سبب مخاطبان آنها عمدتا دانشجویان و تحصیلکردهگان بودند؛ در حالیکه امام صدر ضمن پرداختن به کارهای فکری و فرهنگی، با همه ظرفیت خود وارد عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی مردم و جامعه شدند و انصافا جوانی و عمر خود را وقف ساماندهی این عرصهها و حاکم گرداندن اسلام بر آنها کردند. البته این قیاسی که انجام دادم، طبیعتا متناسب با شرایط پیش از پیروزی انقلاب و نتیجتا تنها شامل بزرگانی است که خود داوطلبانه، و نه به حکم شرایط و مأموریت، گزینه حضور در متن جامعه را انتخاب کردند ...
امام موسی صدر در سخنرانی معروف سال 1344 خود در مؤسسه دارالتبلیغ اسلامی قم بر ضرورت تشکیلاتی حرکت کردن تأکید فراوان داشتند. اگر امکان دارد، قدری نیز در باره نحوه حرکت خود ایشان و نقش تشکیلاتی عمل کردن در آن توضیح دهید:
جواب: حقیقت آن است که امام صدر خود از همان ابتدای دوران جوانی، یعنی از همان زمانی که هنوز در قم بودند، در هر کاری که ضرورت اقتضاء داشت، تشکیلاتی عمل کردند. مجله مکتب اسلامی که امام صدر از مؤسسان آن بودند و تا زمان حضورشان در رأس آن قرار داشتند، از اولین کارهای دستهجمعی و تشکیلاتی ایشان بود. طرح اصلاح حوزه علمیه قم که در حدود سال 1338 شمسی به اتفاق برخی بزرگان از جمله آیاتالله دکتر بهشتی و مکارم شیرازی تهیه کردند، اساسا به خاطر ایجاد تشکیلاتی نو و روزآمد برای ساماندهی سیستم آموزشی حوزه و نحوه مدیریت آن بود. به لبنان نیز که رفتند، اولین کارشان روزآمد کردن ساختار و سازماندهی جمعیت خیریه «البر و الاحسان» در شهر صور بود که سالها پیش از آن توسط مرحوم آیتالله سید عبدالحسین شرفالدین تأسیس شده بود. در قالب همین جمعیت خیریه بود که بسیاری از کارهای زیربنایی امام صدر انجام گرفت. مثلا در همان سال اول حضور ایشان در لبنان، پدیده تکدی که چهره شهر صور را بسیار نامطبوع کرده بود، به طور کلی جمع شد. همین مؤسسه صنعتی جبلعامل که شهید چمران مدیر آن بود و بسیاری از فرماندهان و شهدای مقاومت لبنان از آن فارغالتحصیل شدند، بخشی از تشکیلات وابسته به این جمعیت خیریه «البر و الاحسان» بود. شاید برایتان جالب باشد بدانید که این شیوه موفق امام صدر بعدها در ایران نیز الگوبرداری شد ...
چطور؟
جواب: من خود از آیتالله موسوی اردبیلی شنیدم که میفرمودند مؤسسه خیریه «امیرالمؤمنین»ی که آن بزرگوار در ایران تأسیس کردند که دانشگاه مفید قم و سلسله مدارس مفید تهران همه از یادگارهای آن است، با الهام از برنامههای امام صدر در جمعیت خیریه «البر و الاحسان» شکل گرفته است. همچنین خود از مرحوم آیتالله آقا مجدالدین محلاتی شنیدم که این مؤسسه خیریه «حضرت ولیعصر»ی که در شیراز تأسیس کردند که مدرسه علمیه حضرت ولیعصر شیراز تنها یکی از یادگارهای آن است، با الهام از فعالیتهای امام صدر در جمعیت خیریه «البر و الاحسان» شکل گرفته است. آیتالله سید مرتضی مستجابی نیز که از بنیاعمام امام صدر و در اصفهان مقیم هستند، تعریف کردند که آن مؤسسه خیریه «احمدیه»ای که توسط مرحوم آیتالله حاجآقا حسین خادمی در اصفهان تأسیس شد و منشأ خدمات فرهنگی بسیاری شد، با الهام از برنامههای امام صدر در جمعیت خیریه «البر و الاحسان» شکل گرفته است ...
بله ...
جواب: همین مجلس اعلای اسلامی شیعه، اولین و بزرگترین تشکل رسمی شیعیان در جهان بود که توسط امام صدر و برای ساماندهی و اداره امور طائفه شیعه در لبنان تأسیس شد. «حرکت المحرومین» و به دنبال آن «حرکت امل» نیز که اولین گروه مقاومت ضد صهیونیستی مردم لبنان بود، بر اساس یک فکر تشکیلاتی و با یک سازماندهی منظم پدید آمد و سپس رشد و نمو کرد. مجموعه این تشکیلاتی که امام صدر برای اداره امور دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی شیعیان لبنان پدید آورده بودند، و به تعبیر آقای هاشمی رفسنجانی یک «شبه حکومت» بود، هویت شیعیان آن کشور را احیاء و آنها را همپای طوائف دیگر، از موضع عزت و اقتدار، در اداره شئون مختلف آن جامعه مشارکت داد.
آیا مواردی بود که امام موسی صدر به خاطر ایجاد تشکیلات یا تشکیلاتی عمل کردن مورد انتقاد قرار گیرد؟
جواب: بله، و البته کم هم نبود. در همان جریان تأسیس مجلس اعلای اسلامی شیعه، برخی بودند که انتقاد میکردند و میگفتند در این شرایطی که همه باید از وحدت شیعه و سنی دم بزنند، چرا امام صدر آمدهاند و حساب شیعیان را از حساب اهل سنت جدا کردهاند؟ این در حالی بود که به تصریح بسیاری از بزرگان اهل سنت، از جمله همین ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان، لااقل در نیم قرن اخیر هیچکدام از روحانیون اهل سنت و شیعه، مانند امام صدر در ایچاد هماهنگی و وحدت عملی میان شیعیان و اهل سنت موفق نبوده است ...
پاسخ امام صدر به این انتقادها چه بود؟
جواب: پاسخ امام صدر این بود که قبل از تأسیس مجلس اعلای اسلامی شیعه، شیعیان لبنان در میان اهل سنت آن کشور حل بودند! اصلا اسم، نشان، هویت و حضوری از شیعیان در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی لبنان وجود نداشت. دارالافتاء اهل سنت نماینده مسلمانان لبنان در داخل و خارج آن کشور بود و همه مراسم رسمی اسلامی و از جمله شعائر اسلامی که از رادیو و تلویزیون آن کشور پخش میشد، همه و همه بر اساس فقه و آداب اهل سنت بود. شیعه جز انواع محرومیت، فقر و بدبختی، اصلا نام و نشان و هویتی در آن کشور نداشت. طبیعتا این وحدت شیعه و اهل سنت نبود! بلکه حل بودن و به تعبیر دقیقتر مفقود شدن شیعیان در میان اهل سنت بود. امام صدر میگفتند وحدت حاصل تفاهم است؛ تفاهم نیز حاصل گفتگو است؛ گفتگو نیز جز میان نمایندگان حقیقی دو طائفه معنا، فعلیت و قدرت تأثیر نمییابد؛ نمایندگان حقیقی یک طائفه نیز جز با متشکل شدن آن طائفه و بر اساس توافق همگان تعیین نمیشوند ...
دیگر چه کسانی با تشکیلاتی عمل کردن امام صدر مخالف بودند ...
جواب: خیلیها! خصوصا همان کسانی که نهایتا ایشان را ربودند! شما این را بدانید؛ آمرینی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم معمر قذافی را مأمور ربودن امام صدر کردند، تنها به این سبب چنین کردند که از حضور و ادامه فعالیتهای آن بزرگوار نگران بودند. آنها میدانستند که امام صدر چون تشکیلاتی، سازماندهی شده و بر اساس برنامهریزیهای واقعبینانه و دقیق حرکت میکنند، حتما در حرکت خود موفق خواهند بود. از یکی از سفرای اسبق فرانسه در لبنان نقل کرده بودند که امام صدر اگر همینطور به حرکت خود ادامه دهد، شیعیان آن کشور حداکثر تا سال 2000 زمام کل امور را در دست خواهند گرفت! بگذارید برایتان مثال بزنم. امام صدر در مراسم تجلیل از اولین شهدای مقاومت لبنان که سال 1976در تالار یونسکو شهر بیروت برگذار شد، در حضور همه بزرگان کشور یاسر عرفات را خطاب قرار دادند و به او گفتند: «این را بدان ای اباعمار؛ شرف قدس ابا دارد از اینکه به دست غیر مؤمنین آزاد شود». این هشدار امام صدر آن زمان مثل بمب در لبنان صدا کرد. برای اینکه احزاب چپ در سراسر جهان عرب و از جمله لبنان، تا آن زمان یکهتاز و میداندار بودند و گروههای مسلح فلسطینی که نوعا چپگرا بودند، حتی نوعی قداست کاذب یافته بودند! امروز اما همه عمق سخن آن روز امام صدر را دریافتهاند؛ امروزی که در میان تمام جهان عرب، تنها و تنها حزبالله لبنان، یعنی جوانان غیور، شجاع و مؤمن شیعه، با بکار بستن آموزههای مکتب اهل بیت (ع) و تکیه بر آن، موفق شدند دشمن صهیونیستی را از سرزمین خود بیرون برانند و نه تنها فرزندان خود، که فرزندان دیگر کشورهای عربی را نیز از اسارت آن رژیم آزاد سازند. این موفقیت حاصل کار منظم، گروهی و تشکیلاتی جوانان مؤمن شیعه است که توسط امام صدر متشکل و به طی این راه دعوت شدند. البته بدون شک جمهوری اسلامی ایران و شخص مقام معظم رهبری نیز پس از ربوده شدن امام صدر در ادامه راه ایشان نقشی سترگ و غیر قابل انکار دارند. به هر حال دشمن خطر این نوع تشکیلاتی کار مخلصانه کردن را خیلی زود احساس و به همین سبب امام صدر را زودتر از دیگر بزرگان از صحنه سیاست خارج کرد ... بگذریم ... من در اینجا مایل هستم از شما اجازه بگیرم و پیشنهادی را مطرح بکنم ...
بفرمایید:
جواب: ببینید! این اصل که تشکیلاتی عمل کردن کاری خوب و بلکه لازم است، امروز دیگر مورد اتفاق همگان است و کسی در آن تردید ندارد. درست است که امام صدر وقتی قریب نیمقرن پیش در جلسه افتتاحیه مؤسسه دارالتبلیغ اسلامی قم بر ضرورت تشکیلاتی عمل کردن پای فشردند و در باره عواقب ادامه بینظمیها و تکرویها هشدار دادند، این موضوع برای خیلیها تازگی داشت؛ اما سخن دردمندانه آن روز ایشان و همفکرانشان بعدها شنیده شد و امروز همین شهر قم خودمان مملو از مؤسسات، پژوهشکدهها و پژوهشگاههای متنوع است که هر کدام در حوزهای دارند به شکل منظم، گروهی و تشکیلاتی کار علمی و فکری میکنند. میخواهم بگویم که ما سالهاست که از اصل کلی «مثبت بودن کار تشکیلاتی» عبور کردهایم و اکنون دیگر باید به جزئیات آن، خصوصا موضوعات مهمی که عملا مسائل روزمان هم هست، بپردازیم ...
مثلا چه موضوعاتی؟
جواب: ببینید! به نظر من بیاییم روی این نوع موضوعات حساس شویم که مثلا چه کنیم تا در کارهای تشکیلاتیمان موفق شویم؟ واقعا فرهنگ صحیح کار گروهی و تشکیلاتی چگونه است؟ بزرگان و پیشکسوتان کشور، امثال امام صدر و شهید بهشتی، چه کردند که در کار گروهی و تشکیلاتی خود چنین موفق شدند؟ واقعا رمز موفقیت این بزرگواران چه بود؟ آنها چه کردند که ما نکردیم؟ شما همین «مقاومت لبنانی» زمان امام صدر را در نظر بگیرید. چه شد که امام صدر توانست بزرگان شیعه، اهل سنت و حتی مسیحیت لبنان را در سازماندهی مقاومت لبنان مشارکت دهد و این مقاومت به معنای دقیق کلمه «لبنانی» بود و نه تنها اسلامی و شیعی؟ چرا این بزرگانی که متأسفانه امروز علیه مقاومت لبنان و برای خلع سلاح آن چنین تلاش میکنند، در زمان امام صدر همه حامی آن بودند؟ شاید برایتان جالب باشد بدانید که مرحوم پاتریارک آنتونیوس خریش کاردینال سابق لبنان، همین آقای نصرالله صفیر کاردینال کنونی لبنان و نیز همین آقای غسان توئینی از رهبران ارشد جریان چهارده مارس کنونی لبنان، اینها همه از مؤیدین و همراهان امام صدر در جریان راهاندازی حرکتالمحرومین و مقاومت لبنان بودند. همین روزنامه النهار که مهمترین روزنامه لبنان و به آقای غسان توئینی متعلق است، آن زمان عملا ارگان مطبوعاتی امام صدر و حرکت ایشان بود. واقعا اخلاق کار گروهی و تشکیلاتی امام صدر چگونه بود که توانسته بود همه این سلیقههای متضاد را اطراف خود جمع کند و ظرفیتهای مثبت آنها را در راه اهداف و حرکت مقدس خود بسیج کند؟ همچنین اخلاق کار گروهی و تشکیلاتی شهید آیتالله دکتر بهشتی چگونه بود که توانسته بود در حزب جمهوری اسلامی، اغلب نیروهای مؤمن چپ و راست کشور را، یعنی همین عزیزانی که اکنون سالهاست در قالب سنتی و مدرن یا اصلاحطلب و اصولگرا با هم نزاع دارند، اینقدر موفق دور هم جمع و ظرفیت آنها را در راه اهداف و حرکت مقدس خود بسیج کند؟ امام صدر و شهید بهشتی تشکیلاتی عمل میکردند، نهادها و مؤسسات دولتی امروز کشور نیز سالهاست که مثلا دارند تشکیلاتی عمل میکنند! چرا امام صدر و شهید بهشتی این همه موفقیت داشتند، اما ما تمام این سه دهه را در داخل کشور نزاع داشتیم و امروز که سه دهه از پیروزی این انقلاب مقدس میگذرد، در تابستانمان بحران برق داریم، در زمستانمان بحران گاز و در همه فصولمان به شکلی بحران ناکارآمدی مدیریت کلان کشور؟ من تصور میکنم زمان آن رسیده است که از مباحث کلی و مورد اتفاق همگان عبور کنیم و به جزئیات وارد شویم. آنجایی را که کار تشکیلاتیمان ناموفق بوده است، آسیبشناسی و به خاطر این انقلاب عزیز و اهداف مقدس آن هم که شده، شجاعانه و با سرعت اصلاح و ترمیم کنیم.
این گفتگو در ماهنامه «ذکر»، شماره 27، صفحات 66 تا 68 به چاپ رسیده است.
به نقل از پايگاه فرهنگي روايت صدر