جدیدترین مطالب

در این نشست علمی که با سخنرانی حجةالاسلام و المسلمین مبلغی ریاست محترم پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی روز پنج شنبه 24 دی ماه 1388 برگزار شد، عنوان گردید که تأثیر نگاه های فلسفی صدرالمتألهبن بر فلسفه فقه ایشان موضوع سخن است. بحث این است که ملاصدرا چه نگاه فلسفی به فلسفه فقه داشته است؟ درواقع بحث از تأثیر نگاه­های فلسفی ملاصدرا به فلسفه فقه است. بنابراین پرسش این است که آیا نگاه­های فلسفی ملاصدرا (حکمت متعالیه) تأثیری بر فلسفه فقه دارد یا خیر؟ لازم است اشاره شود که ما با قلت منابع در زمینه فقه ملاصدرا مواجهیم. باید در این زمینه در لابلای کلمات تفسیری و فلسفی ایشان انجام گیرد و بر اساس آن به تحلیلی برسیم.

وقتی سخن از تأثیر به میان می­آید دو نوع تأثیرر را باید لحالظ کنیم:

1. ایفای نگاه اقتضایی به فقه. آیا یک اندیشه فلسفی می­باید نتیجه­ای را در تولید اندیشه فقهی داشته باشد و سهمی از تأثیر را بر دوش داشته باشد یا این که تأثیر صد در صدی داشته باشد؟

2. ایفای نقش استعدادی. به این معنا که کسی که در علمی دارای تبحر گشته است و در آن علم مهارت دارد وقتی وارد حوزه دیگری از علم شود آن مهارت و قدرت در علم رقیب و علم دیگر استعداد ویژه ای را در علم دوم فراهم می­آورد. فیلسوف وقتی وارد فقه می­شود به دلیل توجه عمیق به ارتباط­ات محتلف به دیدگاه­های جدیدی می رسد.

 به هر حال درباره تأثیر نگاه­های فلسفی ملاصدرا بر فلسفه فقه می­توان به سه بحث اشاره کرد:

الف. نگاه ملاصدرا به تعریف فقه و یا حقیقت واقعی فقه (بررسی واژه فقه از دیدگاه ملاصدرا)

ب. نگاه کلی ملاصدرا به مجموعه فقه

ج. روش شناسی فقهی ملاصدرا

الف. واژه شناسی فقه

ملاصدرا در اینجا حرف غزالی را پذیرفته و معتقد است که این واژه دچار کج تابی شده است. فقه در حقیقت چتر گسترده­تری داشته و فقه به معنای رایج با فقه به معنای دقایق منتهی به خودسازی با هم متحول شده است. از دید ملاصدرا فقه تنها طلاق و ظهار و لعان و ... نیست. بنابراین از نظر ایشان، در معنای فقه تحریف رخ داده است.

ب. نگاه کلی ملاصدرا به مجموعه فقه

این نگاه بیشتر استنباطی است تا این که خودش به آن تصریح کرده باشد. ملاصدرا یک نگاه منظومه­ای به فقه داشته است؛ در نتیجه پای مقاصد هم به میان می­آید. کسی که در فقه شیعه نگاه تحدی گونه به فقه دارد ملاصدرا است. این منظومه یک مقصد و مقصود اولی و اصلی و نیز مقاصد مقدمی دارد که در مرحله سوم مقاصد دیگری آن را تکمیل می­کند. بنابراین می­توان سه مرحله مذکور را در قالب سه معنای فقه و شریعت در نگاه صدرالمتألهین یادآور شد:

1. مقصود اصلی و اولی سوق دادن خلق به جوار خداوند است. صیرورت از طریق فلسفه حاصل می شود.

2.ملاصدرا مقاصد مقدمی را به صورت اجمال و تفصیل گفته است. حفظ حیات دنیا که در ابدان و اموال خلاصه می­شود. حفظ حیات دنیا یکی از مقاصد شریعت است؛ زیرا معرفت نفس به قیوم است. حفظ دنیا برای هدف اصلی اصالت دارد. این بحث ها را یک ناظر به فقه و فیلسوف فقه ارائه می کند. در ابدان معتقد است آنچه برای حفظ بدن لازم است باید تحقق یابد و در اموال نیز معتقد است آنچه باعث می شود معیشت مردم حفظ شود باید محقق شود.

3. ابقا و اکمال سعادت. شریعت مبقی سیاست و تأمین کننده و کامل کننده سیاست است. سیاست اگر به شریعت توجه نکند در مرحله کاستی باقی می­ماند. از این هدف می­توان به هدف اقتضایی یاد کرد. شاید بتوان این تسمیه را این گونه توجیه کرد که شریعت بر آن است که جان را حفظ کند؛ زیرا ممکن است هرج و مرج به وجود آید.

درواقع سیاست دو نقش بر عهده دارد: یکی نظم و نظام جامعه و رعایت قوانینی که حافظ جان و مال و آبروی افراد است. یکی هم نقش اقتضایی است. در اینجا شریعت است که نقش ابقای سیاست و اکمال سیاست را بر عهده دارد.

ج. روش شناسی فقهی ملاصدرا

روش شناسی بحثی است که از بیرون به مقوله فقه می­پردازد. مانند اصول که بخشی از مفردات را به انسان می­دهد تا استنتاجات فقهی اخذ شود. ملاصدرا اعتبار اجتهاد را به دلیل روش اجتهادی می­داند. نکته دقیقی است که اگر دقت شود نشان می­دهد برخی مقلد در اجتهاد هستند. چون روش ندارند. مرحوم وحید بهبهانی به این بحث پرداخته است. مخفی­ترین لایه تقلید، تقلید در روش است. بنابراین اعتبار اجتهاد به روش اجتهادی است.

لکل جلعنا منهم شرعة و منهاجا: هر مجتهدی دارای شرعه است و حرام است برای او تقلید. مجتهد به اعتبار شرعه و روش مجتهد است. شرعه متکفل دلیل است.

اما روش فقهی صدرالمتألهین چیست؟ آنچه از بحث پیشین اخذ می شود که ایشان فقه را در یک نگاه کلی می بیند و منظومه­ای نگاه می­کند این بحث در روش هم مورد توجه است و اثر می­گذارد.

ملاصدرا در بحث ضابطه گناهان گبیره از صغیره می گوید: بزرگ ترین گناه کبیره سد باب معرفت الله است. دوم این که هر چیزی که جان را از بین ببرد و حیات انسان را قطع کند. سوم این که هر چیزی که به بستن سد باب معیشت منجر شود. بنابراین کفرورزی بزرگ­ترین گناهان است. قتل نفس و سرقت و اکل مال یتیم نیز در شمار گناهان کبیره است.

در پایان این نشست که با مدیریت شریف لک زایی برگزار شد، محققان حاضر در نشست به طرح پرسش های خود پرداختند و سخنران پاسخ­های خود را مطرح کرد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید