جدیدترین مطالب

از زمانى كه ارسطو با نظريات استادش افلاطون مخالفت كرد پيوسته دو مكتب و دو مشرب فلسفى به موازات يكديگر سير مى كرد كه افلاطون و ارسطو هريك نماينده يكى از اين دو مشرب فلسفى بودند و در هريك از دوره ها، هريك از اين دو مشرب فلسفى پيروانى داشتند. در ميان مسلمانان نيز اين دو مشرب به نام «مشرب اشراق» و «مشرب مشاء» معروف بود و دو هزار سال مشاجرات فلسفى بين اين دو دسته، چه در يونان و چه در اسكندريه و چه در ميان مسلمانان و چه در اروپاى قرون ميانه، ادامه داشت تا اين كه صدرالمتألهين با اساس جديدى كه از نو پى ريزى كرد به اين مشاجرات خاتمه داد. ملاصدرا كسى است كه به درستى فلسفه اسلامى را جانى تازه بخشيد و تمام افكار مهمى را كه پيشينيان عرضه كرده بودند، جذب و هضم كرد و آن را با قريحه و نبوغ خود در نظام فلسفى اصيل و ابتكارى «حكمت متعاليه» به كار بست.

كتاب حاضر كه مجموعه اى مشتمل بر ۱۲ مقاله در باب وجوه حكمت متعاليه و آ را و نظريات فلسفى ملاصدرا است، در فاصله اى حدود ۱۰ سال توسط دكتر رضا اكبريان تدوين و تنظيم شده اند كه برخى از آنها پيش از اين يا در جرايد كشور منتشر شدند و يا در كنفرانس هاى داخلى و خارجى در قالب سخنرانى ارائه شده بودند. اما شيرازه اى كه اين مجموعه مقالات را در قالب كتابى منسجم در مى آورد همان حكمت متعاليه ملاصدرا است. دكتر اكبريان مى كوشد در اين مقالات حكمت متعاليه را با تفكر فلسفى معاصر به مقايسه و قضاوت بگذارد. به عقيده وى حكمت متعاليه در مقايسه با تفكر فلسفى معاصر از چند نظر اهميت دارد. شايد مهم ترين آن، اين است كه اين فلسفه، در مقايسه با شاخه غربى آن، كه به وسيله نئوتوميستها تجديدو احيا شد، به پيشرفتى بسيار غنى تر نائل شده است. همان طور كه در غرب، توماس آكوئيناس و كسانى كه پس از او آمدند، تحت تأثير ابن سينا بودند و به طريقى خاص به بسط و توسعه افكار او پرداختند، همين طور در جهان اسلام آراى اساسى ابن سينا به طور انتقادى مورد پذيرش قرار گرفت و با روش ابتكارى شيخ اشراق و ملاصدرا ، بسط و گسترش يافت . از سوى ديگر حكمت متعاليه هرچند در بحث واقعيت بنيادى «وجود» و «تقدم وجود بر ماهيت» تا اندازه اى با اگزيستانسياليسم جديدموافق است ، اما درباره مطالب مهم واساسى با آن اختلاف دارد. امروزه فلسفه اروپايى از يك سو وارث فلسفه تحصلى است كه مى گويد اصلاً فلسفه نبايد در جست وجوى حقيقت و واقعيت باشد و از سوى ديگر با نحله هاى مختلف اگزيستانسياليسم مواجه است كه اصولاً با هيچ گونه تفكر مبتنى بر استدلال و برهان موافقت ندارند و از نظر سوم به دنبال اين است كه با شعار عقلانيت تمدن جديد غربى، از عقل، اسطوره اى بسازد و آن را حلال مشكلات عصر حاضر قرار دهد، غافل از آن كه عقلى كه همواره مطلوب بوده و هم اكنون بايد مطلوب باشد عقل هدايت و عقل كلى است، نه عقل جزئى كارافزا.

در مقابل، حكمت متعاليه درامتداد سنت فلسفى - عرفانى درجهان اسلام همواره در كوشش وصال به حقيقت و چشيدن حقيقت بوده است، بدون اين كه از اهميت عقل، غافل باشد. ملاصدرا در فلسفه اش بين جنبه تلاقى باواقعيت و شهود آن از يك سو و درك عقلى نسبت به آن از سوى ديگر نوعى وحدت به وجود آورده است. به اين اعتبار ، حكمت متعاليه از چنان زمينه اى برخوردار است كه مى تواند ناظر به مسائل عصر حاضر، پيام هاى حياتى مؤثرى براى انسان معاصر و مسائل پيش روى او داشته باشد. ۱۲ مقاله اى كه دكتر اكبريان در اين مجموعه تحت عنوان «حكمت متعاليه و تفكر فلسفى معاصر» گرد آورده است با اين عناوين نامگذارى شده اند:
۱- حكمت متعاليه و تفكر فلسفى معاصر ۲- «وجود محمولى» از ديدگاه كانت و ملاصدرا ۳- مسأله وجود در فلسفه ابن سينا ۴- «نور» در سهروردى و «وجود » در ملاصدرا ۵- «وجود» از ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا ۶- «حركت جوهرى» و نتايج فلسفى آن ۷- تبيين وجودى «زمان » در نظام فلسفى صدرالمتألهين ۸- نظر فلاسفه اسلامى درباره علم به «وجود» ۹- خدا در فلسفه ملاصدرا ۱۰- معاد جسمانى در فلسفه ملاصدرا ۱۱- فلسفه عملى در حكمت متعاليه ملاصدرا ۱۲- سير فلسفه درجهان اسلام.

علاوه بر يك مقدمه جامع و روشنگر كه بر پيشانى كتاب نشسته است.

این اثر توسط دكتر رضا اكبريان نگارش شده و توسط انتشارات بنيادحكمت اسلامى صدرا به طبع رسیده است.

منبع: روزنامه ایران، شنبه، یک دی ماه 1386

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید