جدیدترین مطالب

امام خميني استاد مبرز حكمت متعاليه ملاصدرا هم بود 

يكي- دو هفته پس از آنكه اعتراضات در شهر اصلي پرورش فقه شيعه، قم، عليه برخي رفتارهاي صوفيانه و عارفانه بالا گرفت روزنامه اطلاعات ضميمه اي به نام «حكمت و معرفت» منتشر كرد كه مشتمل است بر يك مقاله بلند از دكتر حسين نصر با عنوان «عرفان نظري و تصوف علمي و اهميت آنها در دوران كنوني» و مي كوشد حركت انقلاب امام خميني را در چارچوب عرفان اسلامي قرار دهد. نخستين شماره ضميمه «حكمت و معرفت» روزنامه اطلاعات روز پنجشنبه هفته گذشته منتشر شد. دكتر انشاء الله رحمتي مترجم مقاله حسين نصر مقدمه اي بر اين شماره نوشته كه در آن اشاراتي بر گذشته و آينده حكمت اسلامي- ايراني كرده است. اما جز اين نوشته كوتاه باقي حجم ضميمه اطلاعات را اصل انگليسي و ترجمه فارسي مقاله «عرفان نظري و تصوف علمي» پر كرده است. دكتر نصر در اين مقاله ابتدا اشاره اي مختصر به تاريخچه سنت عرفان نظري كرده و اين سنت را در جهان عرب، تركيه در دوران حكومت اسلامي، هند اسلامي، آسياي جنوب شرقي، چين و بالاخره ايران بررسي كرده است. در بخش «ايران» نصر اين حوزه جغرافيايي را از اصلي ترين مراكز رشد عرفان نظري دانسته و حوادث تاريخ ايران را از زمان صدرالدين قونوي و شاگردانش كه برخي آثارشان را به فارسي مي نوشتند بررسي كرده است. شايد مهمترين اظهارات نصر را نيز در همين بخش بتوان يافت. او كوشيده است حركت سياسي امام خميني(ره) را در چارچوب سلوك عرفاني ايشان قرار دهد: «شهرت و نفوذ سياسي گسترده آيت الله روح الله خميني (متوفي به ۱۹۸۹/۱۴۰۹) مانع از آن شده است تا بسياري از مردم در جهان غرب و حتي در خود جهان اسلام خارج از ايران آثار عرفاني وي و حتي جايگاه رفيعش در تاريخ ممتد عرفان نظري را (كه اجمال آن گذشت) به طور جدي مورد توجه قرار دهند. ترديدي نيست كه او در سنين جواني علاقه مند به عرفان شد و در سال هاي بعد نيز كه به تحصيل علوم نقلي و حتي حكمت اشتغال داشت، عشق و علاقه شديد وي به عرفان همچنان پابرجاي ماند. با آنكه البته او استاد مبرز حكمت متعاليه ملاصدرا هم بود. او در آثار خويش ميان عرفان شيعي و عرفان ابن عربي جمع كرده است. براي مثال «شرح دعاي سحر» به سنت عرفان شيعي تعلق دارد و «تعليقات علي شرح فصوص الحكم» و مصباح الانس متعلق به سنت عرفان ابن عربي است؛ البته سنت ابن عربي به همان صورتي كه عارفان شيعه طي قرون گذشته آن را تفسير كرده و آراي بديع بسياري را در مقام فهم اين متون كلاسيك مطرح ساخته اند... براي بسياري از افراد جالب توجه است و حتي ممكن است شگفت آور باشد كه مي بينند آيت آلله خميني كه در اوايل عمرش نه فقط به عرفان نظري بلكه به عرفان عملي بر رياضت و عزلت و ترك دنيا تاكيد مي كند، بسيار علاقه مند بود در اواخر عمرش كاملاً وارد صحنه سياست شده است. كليد اين معما را بيش از هر چيز بايد در همان مراحل سلوك معنوي و سفر آدمي از خلق به سوي حق و رجعت وي از حق به سوي خلق كه ملاصدرا در آغاز اسفار اربعه به آن پرداخته است، جست وجو كرد. اين اسفار هم شامل مرحله سفر از «خلق» به «حق» است و هم شامل مرحله بازگشت به «خلق» به همراه «حق». ثانياً كليد اين معما را بايد در تفسير آيت الله خميني از مراحل اين سفر و چگونگي تطبيق آن در مورد خودش و رسالتش در زندگي جست وجو كرد. به هر تقدير اگر چه بخش اخير زندگي وي به حسب ظاهر با زندگي آقا محمدرضا قمشه اي بسيار متفاوت است، ولي بخش نخست زندگي وي بسيار شبيه به همان شخصيتي است كه او وي را «استاد الاساتيد» خوانده است. آيت الله خميني نيز همانند آقا محمدرضا ذوق شعري داشت و سخت مستغرق در سنت شعر عارفانه بود.» در واقع آنچه دكتر سيدحسين نصر در مقاله اش مدعي آن است، اين است كه عرفان اسلامي ضرورتاً در مرحله اي از تكوين خود بايستي به حوزه سياست پا مي گذاشت و اين مهم - به تعبير نصر- نه فقط در حركت انقلابي ايران كه در فعاليت هاي حسن البنا (بنيان گذار جنبش اخوان المسلمين) و در عملكرد ابوالعلا مودودي (بنيان گذار جماعت اسلامي پاكستان) نيز قابل ردگيري است. بدين ترتيب دكتر سيدحسين نصر اسلام شناس شهير ايراني مقيم ايالات متحده، بار ديگر اهميت سنت عرفاني را در شناخت تحولات گوناگون جوامع اسلامي، بالاخص ايران، در مقابل ديدگان مي گذارد.

منبع: روزنامه شرق، شماره 707، هفتم اسفند 1384

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید