در بزم وصال آسمانی شد و رفت
بی نام و نشانه جاودانی شد و رفت
از دست «حبیب» بیرق عشق فتاد
در قاب سپیده ارغوانی شد و رفت
***
از سمت ملائک این ندا میآید
سردار سپیده بی صدا میآید
چاووش بخوان «حبیب» را آوردند
برخیز که بوی کربلا میآید
***
سرباز بنام انقلاب است «حبیب»
از نسل بلند آفتاب است «حبیب»
در بیعت عشق و عرصه جانبازی
مظلوم ترین شهید ناب است «حبیب»
***
آهسته چو روح آب جاری میشد
با زمزمه خزان بهاری میشد
در اوج خطر چو دل به دریا میزد
در قاب حماسه یادگاری میشد
***
سردار قبیله سحر را بردند
سردار ولایت و ظفر را بردند
تکبیر بزن که عشق تکثیر شود
شیراوژن عرصه خطر را بردند
***
صبح تا طره میزند خورشید
خانه بوی «حبیب» میگیرد
کوچه پس کوچههای دلتنگی
بوی «امن یجیب» میگیرد
****
زلال آینه و آفتاب معنا شد
شمیم یاسمن و شعر ناب معنا شد
از آن زمان که جبین تو ارغوانی گشت
سماع لاله پر پیچ و تاب معنا شد
هزار چشمه تمنا ز چشم ما جاریست
فرات تشنه پر التهاب معنا شد
حضور سرخ شقایق، تویی به فصل جنون
شهید و آتش و تعبیر خواب معنا شد
سکوت در غم سوگت به شیون آمده است
سؤال و زمزمه بیجواب معنا شد
تو زاده شرفی در حصار آتش و خون
به یمن همت انقلاب معنا شد
به شام حادثه «معراج لاله» را دیدم
چو سرختابی یک انتخاب معنا شد
عطش زساحل امواج عشق چون جوشید
حدیث تشنگی آب آب معنا شد
چنان به سینه دریا نشستهای «واثق»
که بیاساسی قصر حباب معنا شد
****
اجابت خونین
ای موج راهیاب
ای روح سبز آب
دریا به سوی تو جاریست
***
سرباز سر فراز
سردار سر به زیر
اسطوره وقار
اخلاص ماندگار
ای رویش مکرر ایثار و افتخار
ای روح اعتبار
زان شب که سُرب
چامه (1) رگبار را سرود
وز آن شبی که آیه «امن یجیب» را
خواندی به دشت خون
نجوای یک «اجابت خونین» شنیده شد
***
ای آبی زلال
ای سبز سرخبال
از آن زمان که پرکشیدی ازین خاکدان تنگ
پوتینهای منتظرت
فریاد میکشند
و گلهای باغچه
با عطر یاد خاطرههای تو زندهاند
***
ای مایه امید
ای واژه سپید
در هجرت بلند تو
پروانههای عاطفه بیدار ماندهاند
وز سوگ سرخ تو
هر بامداد و شام
آری هنوز
آینهها گریه میکنند!
****
سردار نیمروز
برخیز
در چارسوی شهر
غوغاست
سوداگران سنت وسواس
هر روز
کالای وسوسه حراج میکنند
و آرام و بی صدا
دلهای تشنه نسل ملول را
در موج خیز فاجعه
تاراج می کنند
و آنان که شوکت شداد عصر را
بر شانههای زخمی بیگار میکشند
مردان هم قبیله خورشید را
در سایهسار قبضه شمشیر
بر دار میکشند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1). قصیده، مطلق سرود