جدیدترین مطالب

به همه علماي سني ندا مي دهم كه بار ديگر تجاوز تكفيري ها را نسبت به شيعيان محكوم كنند و عموم اهل سنت را از در افتادن در اين پرتگاه باز دارند، زيرا ريختن خون مسلمان بر مسلمان حرام است و مسلمان كسي است كه ديگران از دست و زبان او آسوده باشند.

فرقي ميان شيعه و سني نيست و تا زماني كه همۀ ما شهادت به توحيد خدا و نبوت پيامبر محمد(ص) مي دهيم و از قرآني واحد تبعيت مي كنيم و قبله اي واحد داريم، همگي ما مسلمانيم و اختلاف ميان مذاهب، اختلافي معقول و معمول است.

 اقدامات حزب الله مايۀ افتخار اين امت و افتخار مقاومت در بزرگ ترين و شرافتمندانه ترين عرصۀ پيكارش بوده است و ما در آينده هم از حزب الله حمايت خواهيم كرد.

______________________________

 در گفتگو با محمد مهدي عاكف مرشد عام اخوان المسلمين

حضرت عالي روابط ميان شيعه و سني را در بستر تاريخ اسلام چگونه ارزيابي مي كنيد؟

مذاهب فراواني در آغوش اسلام سر بر آورند كه اهل سنت و تشيع بزرگ ترين آنها هستند. اين دو مذهب اسلامي در بسياري از كشورها، در طول تاريخ هم زيستي برادرانه داشته اند و حتي از طريق ازدواج ميان زن و مرد شيعه و سني، در درون خانه اي واحد زندگي مي كردند و فرزندانشان در فضاي دوستي و مهرباني پرورش يافته اند.

از زماني كه پاي اشغالگران بيگانه به بلاد مسلمانان باز شد، آنان همواره در پي اسباب و عوامل تفرقه و گسستن رشته پيوند ميان شيعه و سني و انگشت نهادن بر نقاط اختلاف بوده اند و كوشيده اند، ميان برادران ديني و وطني، احساس نفرت و بيزاري پديد آورند و اصل شيطاني (تفرقه بينداز و حكومت كن) را پيشه خود ساختند. نخستين برنامه اختلاف افكن آنان، تقسيم جهان اسلام به دولت ها و دولتك ها و ايجاد مشكل مرزي ميان دولت هاي مجاور و تعميق و تقويت احساس انزوا و جدايي و چند دستگي ميان فرزندان يك وطن، با سوء استفاده از اختلافات نژادي، ديني و مذهبي بوده است.

زماني هم كه مقاومت مسلمانان، آن بيگانگان اشغالگر را به خروج از اين منطقه مجبور كرد، تن به خروج ندادند؛ مگر پس از آن كه رژيم صهيونيستي را در دل جهان عرب و اسلام كاشتند تا نقش همان قدرت هاي استعمار گر را تكميل و ميراثشان را كه تضعيف و نفرت زايي و تفرقه افكني ميان مسلمانان بود، تقويت كند.

مجله كيفونيم ارگان سازمان جهاني صهيونيسم در سال 1982م. سندي را با عنوان (راهبرد اسرائيل براي دهه هشتاد) منتشر كرد كه در آن از برنامه هايي براي جدايي جنوب سودان، تقسيم لبنان به چند دولت طائفه اي و تقسيم عراق، سخن به بيان آمده است، اين سند مي گويد كه نشانه هاي جدايي و جنگ داخلي در عراق در حال آشكار شدن است و تجزيه عراق از تجزيه سوريه بسيار مهم تر است، زيرا قدرتمندشدن عراق در كوتاه مدت براي اسرائيل خطرناك است و در صورت بر هم خوردن اوضاع عراق، امكان تقسيم آن به مناطق اقليمي و طائفه اي، همانند آنچه براي سوريه در عصر عثماني رخ داد، پديد خواهد آمد و سه دولت مستقل عراقي قابل شكل گيري است: دولت بصره، دولت بغداد و دولت موصل كه مناطق شيعه را در جنوب، از مناطق سني در مركز و مناطق كرد نشين در شمال، از يكديگر جدا خواهد كرد.

با افسوس شديد بايد گفت كه به رغم روشني برنامه هاي صهيونيست ها، حاكمان مستبد با سياست هاي طاغوتي خود، به تحقق اين امر كمك كردند و موجب تثبيت كينه و نفرت ميان شيعيان و سنيان شدند و اين، راه را براي اشغالگران امريكايي در عراق باز كرد و موجب شد تا ميان شيعيان نيز گرايش هاي طائفه اي پررنگ شود و نظام سياسي (عراق) بر مبناي سهم خواهي شكل گيرد و ارتش و پليس نيز صبغه اي طائفه اي بگيرد؛ در حالي كه بايسته و شايسته بود، كساني كه خود طعم تلخ ستم و طغيان و تبعيض را چشيده بودند، به بي گناهان چنين روا ندارند و در مقابل تضاد مذاهب، جانب برادري اسلامي را در پيش بگيرند و مراجع و علما به مسئوليت خود در برابر خدا و لگام زدن بر مركب تعصب و انتقام گيري عمل كنند.

با اين حال، جنگي ويرانگر در گرفت كه تر و خشك را يكجا سوزاند و نزديك به يك ميليون نفر را به كام مرگ فرستاد و زندگي مردم را به جهنمي سوزان تر از دوزخ نظام طاغوتي سابق تبديل كرد و طغيان آن نظام را از يادشان برد و انفجارها، هيچ مكاني، حتي عبادت گاه ها را هم در امان نگاه نداشت و جوخه هاي مرگ از هر سو روان شدند و بي گناهان را درو كردند. همه آنچه اكنون مي گذرد، هشدار هايي براي تقسيم و تجزيه عراق، طبق برنامه صهيونيست ها است.

آمريكايي ها امروزه همۀ تلاش خود را براي اجراي همين برنامه صهيونيستي كه آن را در قالب طرح استعماري [خاورميانه جديد] پي گيري مي كنند، به كار گرفته اند؛ آيا ما آن قدر قدرت ديد خود را از كف نهاده ايم كه اهداف دشمنانمان را با دست خود اجرا كنيم و خانه هاي خود را ويران و كشورهاي خود را پاره پاره كنيم؟!

به همۀ عمق اين فجايع و عظمت مصائب ما به دليل حوادث عراق، باز هم امريكايي ها دست از كار نكشيده اند و از وضعيت عراق سوء استفاده مي كنند تا كشورهاي سني را بر اصل و اساس مذهب شيعه بشورانند و آن را بزرگترين خطر تهديد كننده معرفي كنند كه امنيتشان را به چالش كشيده و سعي در توسعۀ منطقه نفوذ خود و پر كردن خلأ حضور ديگران دارد و به آنان چنين القا مي كنند كه براي مقابله با اين خطر بزرگ! چاره اي جز قرار گرفتن زير پرچم ايالات متحده و رژيم صهيونيستي ندارند. همۀ اين شيطنت ها، زمينه سازي براي حمله به نيروگاه هاي هسته اي ايران است، چنان كه اخباري كه به بيرون درز كرده و تحليل هاي كارشناسان و صاحب نظران همين امر را نشان مي دهد.

تعجب من از اين است كه مسلمانان، همۀ اين فجايع را كه آنان مرتكب مي شوند و برادرانشان را مي كشند و گروهي را آواره مي سازند، فراموش مي كنند و مسئلۀ اساسي اشان، يعني مسئله فلسطين و مسجدالاقصي را فراموش مي كنند و مسائلي ساختگي و فرعي را مطرح مي سازند كه مصائبي بر مصائب پيشين ما مي افزايد. مصيبت اشغال عراق توسط امريكا و حضور نيروهاي امريكايي و پايگاه هاي نظامي اش در كشورهاي پيرامون عراق كافي نيست ؟!

اين وضع،حاكميت كشورهاي منطقه را خدشه دار ساخته و كرامتشان را به خواري كشانده و آزادي و استقلال ملي اشان را ستانده و اموالشان را تباه كرده و آنان را به اردوگاه وابستگي كشانده است و آزادي و استقلال ملي شان را ستانده، اموالشان را تباه كرده و آنان را به اردوگاه وابستگي كشانده است.

شما راه حل را در چه مي بينيد؟

من از همۀ علماي مسلمان و مراجع كمك مي طلبم. پيش تر از علماي سني، مانند شيخ حارث انصاري و مراجع شيعه، مانند آيت الله سيد علي سيستاني كمك خواستم، و امروز هم همگان را مخاطب قرار مي دهم، همۀ علماي مسلمان عراق و ايران را كه مي توانند از شعله ور شدن آتش تعصب طائفه اي در ميان شيعيان جلوگيري كنند و احساس اخوّت اسلامي را ميان مسلمانان شيعه و سني احيا كنند.

به همه علماي سني ندا مي دهم كه بار ديگر تجاوز تكفيري ها را نسبت به شيعيان محكوم كنند و عموم اهل سنت را از در افتادن در اين پرتگاه باز دارند، زيرا ريختن خون مسلمان بر مسلمان حرام است و مسلمان كسي است كه ديگران از دست و زبان او آسوده باشند. راه نجات اسلام كه امروزه با بدرفتاري گروهي تندرو بد نام شده است.

و راه نجات مسلمانان از كشتارهاي وحشيانه، همين است؛ راه نجات عراق از اشغال و ايران از تجاوز و كشورهاي اسلامي از سياست محور سازي و پيمان سازي زير پرچم و صهيونيست ها و راه نجات ملت ها از ويراني و اموال از تباهي و چپاول و راه نجات فلسطين از فراموشي،همين است.

همين جا از فرصت بهره مي گيريم و سياستمداران و متفكران و نويسندگان را به ياد مسئوليتشان در برابر خدا نسبت به اين امور مي آورم و آنان را به تقواي الهي در برابر اين امور و تلاش براي حل آنها و دفع و رفع آتش فتنه و باز گرداندن روح دوستي و برادري اسلامي و ميهني ميان فرزندان اسلام و ميهن فرامي خوانم.

خدا از ما خواسته است، تا با اهل كتاب به نيكي رفتار كنيم و اگر وظيفۀ ما در برابر مخالفان ديني ما چنين است، آيا سزاوار تر نيست كه ما مسلمانان، هوا خواه يكديگر باشيم؛ در حالي كه در اصول، يعني دين و خدا و پيامبر و قرآن و قبله و شعائر با يكديگر مشتركيم و تنها در پاره اي فروع، با هم اختلاف داريم؟ آيا نبايد به امام علي (عليه السلام) اقتدا كنيم كه موضعي سرشار از تسامح در برابر خوارج داشت؛ همانان كه بر جماعت مسلمانان خروج كرده و آنان را تكفير كرده بودند؛ اما امام علي دربارۀ آنان گفت: "اخواننا قدبعوا علينا و لهم علينا حق النصيحه؛ برادران مايند كه بر ما شورش كرده اند و بر ما حق نصيحت (خير خواهي) دارند" و تصميم گرفت پيش از جنگ با آنان، ايشان را به هم زيستي و صلح فراخواند.

اي علما! اي مراجع! اي متفكران! اي روشنفكران! پس اين فرهنگ كه امام علي (عليه السلام) الگوي آن است، كجا رفت؟ فرهنگ برادري، وحدت، تسامح، هم زيستي و همكاري در نيك كاري و تقوا كجاست؟ آيا شما با نور علم و هدايت مردم را رهبري مي كنيد يا آنان با جهل و شورش و تعصب، خود را رهبري مي كنند؟

جناب مرشد عام اخوان المسلمين، رابطه ميان شيعه و سني را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

برادر من! اين امور، اموري ساختگي است. فرقي ميان شيعه و سني نيست و تا زماني كه همۀ ما شهادت به توحيد خدا و نبوت پيامبر محمد(ص) مي دهيم و از قرآني واحد تبعيت مي كنيم و قبله اي واحد داريم، همگي ما مسلمانيم و اختلاف ميان مذاهب، اختلافي معقول و معمول است. آنچه اكنون در عراق اتفاق مي افتد، نزاع مذهبي ميان شيعه و سني نيست؛ نزاعي سياسي است كه شيعيان و سنيان، هزينۀ آن را مي پردازند و منشا آن نيز اشغالگران امريكايي هستند.

وحدت ميان شيعه و سني چقدر اهميت دارد؟

از آن جا كه وحدت امت، موجب فزوني نيروي آن است، غرب كوشيده است تا اين امت را به ضعف و سستي بكشاند.

آغاز تلاش غرب، فروپاشي خلافت عثماني بود و از آن پس هم به توطئه چيني ها و برنامه ريزي هايش ادامه داد تا جغرافياي امت را تا اندازۀ ممكن دستخوش تغيير كند. و دولت ها و واحد هاي سياسي و حتي دولتك هاي متعددي را از دل آن برسازد و دشمني و نفرت ميانشان بيافريند. توافق نامه سايكس پيكو در اوائل قرن بيستم، از اين دست توطئه ها است كه شام را به چهار قسمت تجزيه كرد و سپس سودان را از مصر جدا كرد. غربي ها به اين اندازه بسنده نكردند و به تقسيم و تجزيۀ مناطق اسلامي ادامه دادند. شرق شناس صهيونيست، برنارد لوئيس، برنامه اي را براي فروپاشي مناطق اسلامي تدوين كرد. او از عناصري مانند اقليت هاي ديني و مذهبي و نژادي در جهان اسلام و عرب سوء استفاده كرده، در مقاله اي كه در مجله وزارت دفاع امريكا منتشر كرد، خواهان اضافه شدن بيش از سي منطقه جدايي طلب در مناطق اسلامي، به فهرست كشورهاي جهان شد.

وي در اين مقاله نوشت: سيماي جغرافياي كنوني منطقه، حقيقت منازعات را منعكس نمي كند؛ آنچه در سطح در جريان است، با آنچه در عمق جريان دارد، متناقض است. در سطح، موجوديت هاي سياسي با دولت هاي مستقل وجود دارند؛ ولي در عمق، اقليت هايي هستند كه اين دولت ها را نمايندۀ خود نمي دانند و حتي بخشي از خواسته هاي خود را از سوي اين دولت ها بر آورده نمي بينند.

برنارد لوئيس ادامه مي دهد: اسرائيلي ها بر آنند كه اين مناطق جدايي طلب، نه تنها در دست يابي به وحدت ناتوان هستند، بلكه اختلافات پايان ناپذير آنان را فلج كرده است و با توجه به اين كه هر يك از اين واحد هاي سياسي جديد (دولت هاي كوچك تازه تاسيس) ضعيف تر از اسرائيل خواهند بود، تفوق اسرائيل حداقل براي مدت نيم قرن تضمين شده است.

در پرتو حقائق اين توطئه چيني ها مي توانيم، وضعيت كنو ني عراق را بهتر درك كنيم و تجاوز، اشغال و سركوب ملت عراق و ترويج صداهاي طائفه گرايانه و تلاش براي برافروختن آتش جنگ خانگي را كه نهايت آن تكه تكه شدن عراق است، در يك افق بنگريم. اين وضع، وظيفه مقاومت ملي را در بيرون راندن اشغالگران و ناكام نهادن آرزوي اسرائيلي ها سنگين مي نماياند.

هتك حرمت به مسجد امامان بزرگوار علي الهادي و حسن العسكري از امامان اهل بيت (عليهم السلام) در سامرا، در همين مسير قابل ارزيابي است. اين مسجد در منطقۀ سني نشين واقع است و اهل سنت، همۀ امامان اهل بيت را محترم مي شمارند و همانند شيعيان، آنان را دوست دارند. احتمالات متعددي درباره عوامل اين جنايت مطرح است كه قطعا اهل سنت از آن مبرا هستند و انتقام جويي هاي بي حساب و كتاب مي توانست، وخيم ترين عواقب را در داخل عراق، در جهت تحقق اهداف صهيونيست ها داشته باشد و اگر صداي عقلا و اخلاص مخلصان و صبر و خويشتن داري آنان نبود، فتنه اي فراگير عراق را در بر مي گرفت. از اين رو من همه آقاياني را كه فتنه را در نطفه خفه كردند و آتش را پيش از زبانه كشيدن خاموش كردند،مي ستايم.

كساني ادعا مي كنند، تلاش هايي براي شيعه كردن مصري ها در جريان است، نظر شما به عنوان بزرگ ترين جماعت سني در جهان سني در جهان اسلام چيست؟

من اين ادعا را كاملاً رد مي كنم؛ نه چنين چيزي را مشاده كرده و نه شنيده ام. افراد بيمار چنين ادعايي را مطرح مي كنند. آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور پيشين ايران اعلام كرده كه چنين چيزي دروغ است و آنچه برايش اهميت دارد، اين است كه اهل سنت با آنان همراه باشند و در مقابلشان نباشند و از هر گونه آزار و اهانت به اهل سنت اعلام برائت كرده است. اگر اقدامات فردي اي هم در جريان باشد، اهميتي ندارد. مهم اين است كه ما با مراجع شيعه در ارتباطيم و با آنان گفت وگو مي كنيم و معتقدم كه آنان به خوبي به حرف هايمان گوش مي دهند.

به نظر شما چگونه مي توان به بحران عراق پايان داد؟

نخست لازم است بر روي نقطه آزاد سازي عراق از چنگ اشغال گران غاصب و يكپارچه سازي تلاش ها براي تحقق استقلال توافق شود. بايد نسبت به توطئه ها و برنامه هايي كه با هدف تجزيه عراق تنظيم مي شود، بيدار بود و اين توطئه را براي مردم توضيح داد و رسوا كرد تا مردم بدانند كه چه خبر است.

گام بعدي تشكيل دولت وحدت ملي، با صرف نظر از سهم خواهي هاي طائفه اي و نژادي است؛ البته در چنين دولتي هيچ گروه و طائفه اي نبايد از مشاركت محروم بماند. گام مهم ديگر اين است كه جلوي انتقام جويي هاي ناروا كه مي خواهد انتقام نظام سابق را از اهل سنت بگيرد، گرفته شود، زيرا همۀ طوائف و نژادها، قربانيان آن نظام ستمگر بوده اند و اسلام بار گناه هيچ كس را بر گردن ديگري نمي گذارد.

گام ديگر، حمايت و حراست از اماكن مقدس، علما، مراجع، متفكران و استادان دانشگاه در مقابل خطرها و انفجارها و ترورهايي است كه دست دستگاه هاي اطلاعاتي بيگانه به راه انداخته است.

در كنار اين اقدامات، لازم است، به مدد استدلال و برهان و ترويج انديشه اسلامي ميانه رو و معتدل، با انديشه تفكيري مقابله كرد و جوانان را از در افتادن در دام تكفير گري بازداشت. بايد به صراحت، همۀ انواع و اشكال اقدامات جنايتگرانه كه شهروندان بي گناه را هدف خود قرار مي دهد و بهانه تداوم حضور قدرت هاي اشغالگر را فراهم مي سازد، محكوم شود.

اتحاديه عرب و سازمان كنفرانس اسلامي مي توانند، نقش مثبتي در مسئله عراق داشته باشند و فتنه ها را بخوابانند و به وحدت ملت عراق و سرعت دستيابي به استقلال و رهايي عراق از چنگ اشغالگران كمك كنند. اين دو سازمان نبايد عرصه را براي امريكايي ها خالي كنند و نبايد مجال تحقق اهداف صهيونيست ها را در منطقه فراهم آورند.

حضرت عالي با قدرت و صراحت از جنبش حزب الله در برابر رژيم غاصب و متجاوز صهيونيست حمايت و اين جنبش را تاييد كرديد؛ ولي با انتقاد برخي مواجه شديد؛ آيا از كارتان پشيمان نيستيد؟

برخي از اهل سنت مرا به دليل حمايت و تاييد حزب الله، سرزنش كردند؛ اما من پشيمان نيستم، زيرا موضع من، در فهم حقيقي اسلام ريشه دارد و اقدامات حزب الله مايۀ افتخار اين امت و افتخار مقاومت در بزرگ ترين و شرافتمندانه ترين عرصۀ پيكارش بوده است و ما در آينده هم از حزب الله حمايت خواهيم كرد و از هر كس كه در مقابل صهيونيست ها مقاومت كند و توطئه هايشان را بر هم زند، حمايت مي كنيم.

آيا شما با سيد حسن نصرالله ديدار هم داشتيد؟

خير ولي جانشين خودم را نزدشان فرستادم و ايشان هم گويا اخوان المسلمين و مرشد عام اخوان را ستايش كردند.

نظرتان درباره هلال شيعي كه برخي عرب ها مطرخ كرده اند چيست؟

حكايت هلال شيعي، حكايتي نامعقول و غير واقعي است و كساني كه به اين مسئله دامن مي زنند، در خدمت منافع امريكا و صهيونيست ها هستند. ريشه بحران در عراق، اشغالگران امريكايي هستند؛ نه ايران.

 هفته نامه پگاه حوزه

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید