این قصه البته سر دراز دارد كه آیا سلطان باید حكیم باشد یا حكیم، سلطان؟ افلاطون این گونه می اندیشید كه پادشاه حكیمی باید بر مردم حكومت كند و از فیلسوف شاهی دم زد و خلقی را بعد از خود مشغول ساخت كه درباره این رأی حكیم یونانی موضع بگیرند و گروهی در تأیید آن و پاره ای نیز در رد آن مطالب سودمندی ارائه كنند. به نظر افلاطون، فیلسوف شاه می بایست از اوضاع جامعه آگاهی تام و تمامی داشته و از عهده اداره مملكت برآید. نه آن كه مملكت داری به نام او و به كام دیگران باشد.
_____________________________________
درست است كه مجموعه های تلویزیونی ماه مبارك رمضان امسال باب طبع غالب بینندگان قرار نگرفته و از سطح نازل تری نسبت به مجموعه های سال های گذشته برخوردار هستند اما در این میان شاید بتوان گفت مجموعه تردبام آسمان استثنا است زیرا یكی از فاخرترین این مجموعه ها در سال های جاری است.
نردبام آسمان، روایت سرگذشت غیاث الدین جمشید كاشانی، حكیمی منجم از این مرزوبوم بود كه كم تر درباره ایشان خوانده ایم و شنیده ایم. و مگر از سایر اندیشمندان این مرزوبوم چیزی خوانده و شنیده ایم كه ایشان جامانده باشد؟ ما در فقر محضی از آگاهی از مفاخر این آب و خاك به سر می بریم. مگر تا كنون فیلم و یا سریالی درباره خواجه نصیرالدین تولید شده كه از دیگران غفلت شده باشد؟
این قصه البته سر دراز دارد كه آیا سلطان باید حكیم باشد یا حكیم، سلطان؟ افلاطون این گونه می اندیشید كه پادشاه حكیمی باید بر مردم حكومت كند و از فیلسوف شاهی دم زد و خلقی را بعد از خود مشغول ساخت كه درباره این رأی حكیم یونانی موضع بگیرند و گروهی در تأیید آن و پاره ای نیز در رد آن مطالب سودمندی ارائه كنند. به نظر افلاطون، فیلسوف شاه می بایست از اوضاع جامعه آگاهی تام و تمامی داشته و از عهده اداره مملكت برآید. نه آن كه مملكت داری به نام او و به كام دیگران باشد.
اگرچه این می تواند نقد جانانه ای بر نظریه افلاطون باشد اما با این كاستی بزرگ هم همراه است كه در این سریال، امیرزاده از واقعیت اوضاع جامعه خود مطلع نیست و نمی داند كه همه توطئه ها از بیخ گوش او یعنی از قصر او پرده برداری و بنا به دستور همسر او اجرا می شود!
بگذرم!
البته باید دریغ و تأسف هم خورد از این كه در تولید و پخش این مجموعه ها رقابتی نیست تا طعم روایت های مختلف چشیده شود و هر رسانه سعی در ربایش مخاطبان عام و خاص داشته باشد.
شاید در آن فردا مردان سیاست و مردان قلم در كنار هم به كار كشورداری سرگرم باشند و اسباب آرامش و سازندگی و كمال جامعه را فراهم كنند كه كار ملك جز به قلم و جز به سیاست سامان نخواهد یافت و آنچه در این میان اهمیت وافری دارد همانا قلم و آزادی و آزادگی است كه می تواند سیاست و شمشیرها را در بند و یا رها سازد.
همین یادداشت در سایت آینده
مقاله مرتبط: