جدیدترین مطالب

چه خوب است اگر در سفر هر ساله ­مان درسی از حسین و یارانش فراگیریم. هر سال تحلیلی نو، برداشتی جدید و درکی تازه از محرم ارائه کنیم. اگر انسان موجودی جستجوگر و در اندیشه­ ی شدن است، حسین می­تواند سهمی بزرگ در چگونه شدن او داشته باشد. ما می­ توانیم هر سال چگونه بودن و چگونه شدن خود را با عاشورا مرور کنیم تا مبادا تکرار هر ساله­ ی شعارهای عاشورا ما را از پرداختن به عمق آنها بازدارد و مبادا خطر روزمرگی، حرکت را از وجودمان سلب نماید.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محرم ماهی است که هر سال در تقویم قمری ما تکرار می­شود. ما هر سال حسین و یارانش را مرور می­کنیم. با آنها عازم سفر می­شویم، وقایع کربلا را با جزئیات کامل آن پشت سر می­نهیم، با قافله اسیران کربلا همراه می­شویم و در شام غریبان حسین شرکت می­کنیم. هم سخن با زینب و هم ناله با زین العابدین (ع) می شویم و سفر را به پایان می­رسانیم تا سالی دیگر.

محرم باید عامل حرکت ما و جامعه ما باشد. احساسات برانگیخته می­شود، اوج می­گیرد و در زلال­ترین نقش خود فرود می­آید اما نباید بی­حاصل تمام شود. باید چیزی در پس این همدردی ناب که با جمله­ی «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما» خود را نشان می­دهد باقی بماند.

چه خوب است اگر در سفر هر ساله­مان درسی از حسین و یارانش فراگیریم. هر سال تحلیلی نو، برداشتی جدید و درکی تازه از محرم ارائه کنیم. اگر انسان موجودی جستجوگر و در اندیشه­ی شدن است، حسین می­تواند سهمی بزرگ در چگونه شدن او داشته باشد. ما می­توانیم هر سال چگونه بودن و چگونه شدن خود را با عاشورا مرور کنیم تا مبادا تکرار هر ساله­ی شعارهای عاشورا ما را از پرداختن به عمق آنها بازدارد و مبادا خطر روزمرگی، حرکت را از وجودمان سلب نماید.

برای نمونه به صبر و استقامت حسینی اشاره می­کنم. حسین نوه­­ی پیامبر است. همان کسی که پیامبر در مورد او فرمود: حسین از من است. پیامبر او را به سینه خود می­فشرد و می­بویید و می­بوسید... همانگونه که پیامبر مشتاق حسین است، حسین نیز مشتاق پیامبر و بیش از همه علاقمند به تداوم راه اوست. حسین بیش از آنکه غم خود و اهل بیت خود را داشته باشد، اندوه اهداف بر زمین مانده­ی پیامبر را دارد که هنوز چند صباحی از رحلت او نگذشته، دارد به فراموشی سپرده می­شود. او اندوه امت پیامبر را دارد که حرص و طمع دنیا با سکوت و خاموشیشان بر جور و ستم همراه شده و خلق عظیم پیامبر را از یاد برده­اند. آیا تحمل این مصائب بر کسی که مشتاق پیامبر و دین اوست سنگین تر از مصائب عاشورا نیست؟

حسین برای اصلاح امت جدش، برای امر به معروف و نهی از منکر، برای اقامه قسط و عدل و تاباندن نور، معنویت و تقوا در جامعه باید حکومت تشکیل دهد اما شرایط و امکانات این اجازه را به او نمی­دهد. غم دیگر حسین، قلت همراهان است که اجازه عمل را از او می­گیرد. برنامه تعلیم آموزه های پیامبر و پرورش شاگرد توسط امام حسین دنبال می­شود اما هماورد بی اخلاقی­ و بی تقوایی جامعه نمی­شود. او باید نظاره­گر دنیاطلبی رو به فزون و غیرت و ایمان رو به کاستی­ای باشد که از فسادانگیزی و تحریف حکومت منحط یزید سبب می­گردد. تحمل جور و ستم بسی ناگوار و سخت است و سخت تر از آن ناتوانی از ایجاد تغییر در این وضعیت است.

او آنگاه که بر سر مزار جدش، از خدا و پیامبر او کسب تکلیف می­کند، در می یابد که باید با تمام هستی و وجود خویش از دین خدا حفاظت کند. بایستی با نشان دادن حقیقت، واقعیت موجود را برملا سازد و حقیقت تنها با شهادت او و یارانش آشکار می­شود. حسین، حقیقت را در چند عرصه روشن می­سازد. او از سویی زندگی موجود را که به سکوت بر ظلم رضایت داده و آسایش و سود دنیا را بر آخرت ترجیح می­دهد، نقد می­کند و مرگ با عزت را برتر از تن دادن به ذلت پذیرش حکومت ظلم می­داند. امام و یارانش با دادن خون خود نشان دادند که به مرحله­ای از اخلاق دست یافته­اند که رضایت خداوند و فنای فی الله را برتر از هوا و هوس و شهوات دنیا می­دانند و به شناختی رسیدند که تنها محبت خداوند را جستجو کنند و در راه او صبر و استقامت ورزند. بنابراین عرصه دیگر صبر و استقامت حسینی، صبر بر از دست دادن فرزندان و خویشان و یاران بود.

غم عاقبت بازماندگان جنگ (اهل بیت و زنان و کودکان) برای حسین، شاید افزون تر از مصیبت از دست دادن عزیزان باشد. آنان که شهد شهادت نوشیده­اند به فوز الهی نائل شده و از غم دنیا رسته­اند اما بازماندگان علاوه بر تحمل مصائب گذشته، باید ناظر صحنه های دلخراش دیگری نیز باشند که بی­حرمتی به اجساد عزیران از این جمله است و امام از این آینده نزدیک مطلع بود و غمناک و پیشاپیش به زینب قوت قلب می­داد.

اندوه هیچ ­یک از این مصائب، در اراده و عزم امام حسین (ع) خللی وارد نساخت. جهاد اصغر او در مقابل لشکریان یزید، قابل مقایسه با جهاد اوسط وی در غلبه بر هوای قدرت و ثروت دنیا که با پذیرش بیعت یزید به راحتی بدانها دست می یافت و در مقابل جهاد اکبر وی که تمامی هستی و وجود خویش و تمامی عزیران خود را در راه رضای الهی قربانی نمود قابل مقایسه نیست.

از این همه استقامت چه می آموزیم؟ ما در کدام درجه از استقامت و صبر ایستاده­ایم. ما در مقابل هوای نفسی که ما را به کسب سود افزون تر، شهرت و مقام بالاتر و لذات بیشتر بر می­انگیزد چقدر مقاومیم؟ آیا می کوشیم در هر سال که به محرم می رسیم میزان صبر و مقاومتمان را رزیابی کنیم و درجه ای بر آن بیفزاییم؟

نجمه کیخا

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید