1- اظهار ناکامی از صرف عمر در مطالعات پراکنده، بیهدف و جسته گریخته در چهار دهه گذشته و به نوعی بازبینی و بازنگری در کارنامه علمی خود و رشته علوم سیاسی.
2- تصریح به تبدیل علم سیاست به علمی تجربی و اثباتی و مسخ رسالت و سرشت راستین حکمت سیاسی و پیوند ذاتی و درونی آن با زندگی عمومی و دیگر دانشها.
از پیام کوتاه بشیریه به روشنی میتوان دریافت که نگاه تکبعدی به دانش سیاسی و به ویژه نگاه اثباتی به آن تاکنون راه بهجایی نبرده و بدون توجه به حکمت سیاسی خلأ موجود در دانش سیاسی برطرف شدنی نیست. درواقع تصریح به پراکندهکاری و عدموجود طرحی منسجم برای علوم سیاسی و درگیر نشدن در مسائل جامعه طی سالهای گذشته آفتی است که ایشان به خوبی به آن تصریح کرده است.
البته نباید تصریحات بشیریه بر محورهای مذکور را تنها به وضعیت نابسامان علوم سیاسی در چهار دهه اخیر محدود کرد؛ بلکه میتوان گفت دانش سیاسی در ایران از همان زمان که با مدرسه سیاسی شروع شد، ناقص و نارسا تولد یافت. این دانش هیچگاه آنطور که بشیریه هم تصریح کرده است در خدمت زندگی عمومی و حل مسائل جامعه نبوده است. از این رو به دلیل اینکه فاقد هر گونه طرح و برنامهای برای حل معضلات جامعه بوده همواره عقیم مانده و در فقدان تولید هر گونه نظریه سیاسی، انتظارات و توقعات را برآورده نکرده است.
به نظر میرسد بشیریه وضعیت علوم سیاسی موجود را چیزی شبیه «آب در هاون کوبیدن» میداند. دلیل عمده آن است که علوم سیاسی در دهههای گذشته همواره مصرفکننده فرآوردههای دیگران بوده و از ظرفیتهای نهفته در میراث خود غفلت کرده است. او تصریح میکند که «حکمت سیاسی و دانش سیاست که ذاتا معطوف به آینده و تدبیر و تغییر و اصلاح و حل مسائل و تشخیص و علاج و درمان نارواییها و ستمکاریها و بیدادگریها بوده است، به دانشی بیتفاوت و خنثی و منفعل و بیهدف بدل شده است.»
این تصریح برای توجه به حکمت سیاسی را باید به فال نیک گرفت و همچنان بر صحت راهی که جمعی از پژوهشگران از حداقل دو دهه گذشته در دانش سیاسی در پیش گرفتهاند مجددا تاکید کرد.
نویسنده : شریف لکزایی استاد دانشگاه
منبع: روزنامه فرهیختگان، 13/12/1396