در فصل دوم «بنیانهای اندیشه» دغدغه مولف، ارائه چارچوب کلان فکری امامموسی است که شاید بتوان آن را فرانظریه متفکر نام نهاد. با ترسیم این فرانظریه، نگاه امامموسی به هستی، فرجام، معرفت، خدا و... تبیین شده است. برمبنای انسانشناسی این فرانظریه، انسان در نگام امامموسی، موجوی مختار و گزینشگر بین خیر و شر تصویر شده که فطرتا خیرگراست و ارسال رسل نیز برای تذکر و ایضاح دینورزی مطابق با فطرت و رهایی و آزادی انسان از دام شر و سوق دادن به سمت خیر است. براساس این نظام فکری، صدر در پرتو اصل فلسفی «وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» جامعه و تنوع آن را مانند اجزای رنگارنگ و گوناگونی میداند که یک واحد را شکل میدهند و در چنین جامعهای با همه گوناگونیها و تنوع، انفاق مفهوم بنیادینی است که با تقدم منافع جمعی بر فردی مبنای تعامل قرار گرفته و در جوامع چند فرهنگی زمینه همبستگی اجتماعی را فراهم میآورد.
فصل سوم کتاب به مفهوم «آزادی» اختصاص یافته و از نظر امامموسی آزادی برترین سازوکار فعال کردن ظرفیتهای انسانی تلقی شده است از این رو آزاد گفتن و آزاد اندیشیدن، فعال کردن ظرفیتهایی است که در راستای فطرت انسانی است لذا باید موانع تحقق این آزادی را برطرف ساخت. در این فهم، آزادی به معنای توانایی است که در معنای حقیقی آن توانایی در رهایی از خود (من ترک الشهوات کان حراً) و دیگران در نظر گرفته شده و سلب آزادی به معنای ناتوان کردن فرد و جامعه است.
فصل چهارم به مفهوم (عدالت) پرداخته و آن را ارزش بنیادینی در اندیشه امامموسی معرفی کرده که از فرد آغاز شده و به جامعه ختم میشود و با توجه به فضای اجتماعی لبنان در آن دوره، صدر بیشتر به وجوه اقتصادی و اجتماعی عدالت پرداخته لذا موضوعاتی مانند فقرزدایی و رفع تبعیض و بهبود معیشت در اندیشه و عمل او برجسته است.
فصل پنجم به مفهوم و سازوکارهای (گفتوگو و همبستگی) پرداخته و مولف در این زمینه امامموسی را تداوم تلاشهای نظری علامه شرفالدین میداند که با فراهم شدن این تمهیدات، صدر ترویج آنها در حیات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... را دنبال کرده است. گفتوگو در اندیشه و عمل امامموسی جایگاه برجستهای دارد که درصورت رعایت الزامات آن منجر به همبستگی خصوصا در جوامع چند فرهنگی مانند لبنان خواهد شد. شرط اول گفتوگو، آزادی و فضای باز مباحثه و مناظره، شرط دوم احترام متقابل و شرط مکمل اطمینان خواهد بود. فصل ششم و هفتم نیز به دو مفهوم «ولایت» و «حکومت» در اندیشه امامموسی اختصاص یافته و جمعبندی این دو فصل چنین است که انسان صالح، جامعه صالح بنا مینهد و جامعه صالح، حکومت صالح برمیگزیند و این دو فصل متکفل تبیین شرایط و ملزومات حاکم و حکومت صالح است.
ملاحظه پایانی:
با توجه به فقدان اثری علمی که اندیشه سیاسی امامموسی صدر را به صورتی روشمند و منطقی ارائه کند، این اثر به خوبی گام اول در این زمینه را برداشته است. بهرغم نقاط قوت بسیار کتاب، به نظر میرسد با توجه به دغدغهها و دلبستگیهای فلسفی مولف، تمرکز اصلی این کتاب ارائه و تحلیل گزارههای فلسفیای در اندیشه امامموسی صدر است که استلزامات سیاسی داشتهاند و شاید از این منظر «مفاهیم فلسفه سیاسی در اندیشه امامموسی صدر» عنوان مناسبتری برای اثر باشد. نکته دیگر نسبت به روش و چارچوب اسکینر در تحلیل اندیشه است که در مقدمه به آن اشاره شده و مولف بیان کرده در تحلیل اندیشه امامموسی سعی در قرار دادن اندیشه متفکر در زمینه دارد اما این چارچوب بهجز فصل اول، در دیگر فصول کمتر مورد توجه بوده و تمرکز اصلی، نصمحوری بدون توجه به زمینه بوده است. در بخشهایی از کتاب نیز تلاش مولف برای پیوند دادن هر گزارهای در اندیشه امامموسی با فلسفه متعالیه، گاهی انسجام متن را از هدف اصلی دور کرده است. نکته پایانی اینکه با توجه به اندیشه تمدنی امامموسی و بحرانهای موجود جهان اسلام، چه بسا ترجمه و نشر این اثر به زبان عربی ضروریتر از نشر آن به زبان فارسی باشد.
پینوشت:
تالیف دکتر شریف لکزایی، دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که توسط نشر همین پژوهشگاه در تابستان 1397 منتشر شده است.
* نویسنده : مختار شیخحسینی
استادیار گروه علوم سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی