جدیدترین مطالب

عدالت، آزادی، مسؤولیت‌پذیری آگاهان

در اندیشه سیاسی شهید بهشتی که مبتنی بر منابع اصیل دین اسلام است، نگاه تشکیلاتی به مسائل اجتماعی برجستگی ویژه‌ای دارد. ایشان در کتاب خواندنی «مواضع حزب جمهوری اسلامی»، اصلی را تحت عنوان اصل انضباط تشکیلاتی مطرح و سپس پیرامون این اصل گفت‌وگو و نظریه‌پردازی می‌کند. دکتر بهشتی با اشاره با آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا‌الله وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» بیان می‌دارد که انسان‌ها و مومنان باید از خدا و رسول و صاحبان امر اطاعت کنند. با توجه به امثال این آیات، درمی‌یابیم که اسلام به دنبال ایجاد نوعی انضباط تشکیلاتی در جامعه است که این انضباط تشکیلاتی ۲ طرف دارد؛ طرف اول آن حاکمان اسلامی هستند و طرف دوم مردم و امت هستند. در اندیشه سیاسی شهید بهشتی، طرف دوم این رابطه یعنی مردم بسیار مهم هستند؛ در صورتی که در بسیاری از نظام‌های اجتماعی و سیاسی غیراسلامی دنیا صرفا به طرف اول یعنی حاکمان اهمیت داده می‌شود و به طرف دوم توجهی نمی‌شود. دکتر بهشتی می‌گوید در طول تاریخ بشر، حقوق طرف اول مساله‌ای همیشه مشخص بوده است و آن اینکه مردم و شهروندان پیوسته باید تابع و مطیع تصمیمات و دستورات حاکمان و مقامات باشند. اما سوالی که شهید بهشتی مطرح می‌کند این است: برای جلوگیری از تبدیل مردم به ابزار کارهای فاقد شعور و صلاح مقامات و مسؤولان، چه اقدامی باید کرد؟ در جواب به این سوال شهید بهشتی اصول و ارکانی را مطرح می‌کند که از اینها با عنوان دگم یاد می‌کند. این دگم‌ها رابطه بین حاکمان و مردم را دوطرفه و متعادل کرده و حقوق مردم را نیز در کنار حقوق حاکمان استیفا می‌کند. 

دگم یا اصل اول در اندیشه ایشان، اصل عدالت است. شهید بهشتی معتقد است اصل عدالت باید ویژگی اول همه مسؤولان و حاکمانی باشد که قدرت و مسؤولیت به دست آنان سپرده می‌شود. البته اصل عدالت را باید به صورت عام تلقی کنیم، یعنی هر کسی که در جامعه اسلامی زندگی می‌کند باید عدالت در رفتار و اعمالش مشهود و ملموس باشد اما کسی که قدرت در اختیار دارد، مسؤولیت او از سایر افراد جامعه بیشتر است، چرا که تصمیمات و رفتار او حوزه اثرگذاری بیشتری دارد. مسؤولان و حاکمان اسلامی باید هم خودشان عدالت اخلاقی داشته باشند و هم بتوانند عدالت را در 3 حوزه قضا، اداره و اجرا برقرار کنند. 
اصل دوم را شهید بهشتی آزادی سیاسی و آزادی انتقاد می‌داند. آزادی سیاسی حوزه‌های گسترده‌ای دارد که انتخاب و پذیرش مردم برای تأسیس یک نظام سیاسی و همچنین انتقال قدرت به شیوه‌ای آزادانه و انتخابی و با رای مردم و انتخابات در درون این نظام و آزادی انتقاد به حاکمان بویژه آزادی مطبوعات و رسانه‌ها از شاخه‌های آزادی سیاسی است. نکته‌ای که آیت‌الله بهشتی تاکید ویژه‌ای روی آن دارد آزادی انتقاد از رهبران و حاکمان است. همان‌طور که امروز هم در جامعه مشاهده می‌شود این مساله، مبتلابه جامعه ما و محل معرکه آرا و نظرات مختلف و متضاد است لکن شهید بهشتی صریحا انتقاد به رهبران را جایز و بعضا در برخی موارد واجب می‌داند. شهید بهشتی این آزادی را منبعث از تعالیم اسلامی می‌داند و می‌گوید: «بنا بر آنچه ما از اسلام می‌شناسیم، هیچ حکومتی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد. این در اسلام دُگم است». یا در جای دیگر از قول امیرالمومنین می‌گوید: «آن روزی فساد در جامعه رخنه می‌کند و زمامداران به صورت بت درمی‌آیند که رابطه مستقیم میان مردم و زمامداران به ‌کلی بریده شود. 
اصل سوم که توسط شهید بهشتی مطرح می‌شود، اصل مسؤولیت طبقه آگاه‌تر است. شهید بهشتی تعمدا از واژه‌های روشنفکران و روحانیون استفاده نمی‌کند، چرا که این واژه‌ها را مناسب نمی‌داند و به جای روشنفکر از واژه طبقه آگاه‌تر استفاده می‌کند و به جای روحانیون از کلمه علمای اسلام استفاده می‌کند. 
در مکتب اسلام یک اصل مهم و اساسی وجود دارد و آن اینکه علمای اسلام نباید در مقابل آنچه در جامعه می‌گذرد بی‌تفاوت باشند و سکوت کنند. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «وَ مَا أَخَذَ‌الله عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ»؛ «خداوند از دانشمندان پیمان گرفته که در برابر سیری بی‌اندازه ظالم و گرسنگی بی‌اندازه مظلوم آرام نگیرد». بنابراین دکتر بهشتی تاکید دارد که مسؤولیت طبقه آگاه و کسانی که دانش، آگاهی و فهم بیشتری دارند اقتضا می‌کند در مسائل اجتماعی ساکت نباشند و در مقابل آن سیری بی‌اندازه ظالم و گرسنگی بی‌اندازه مظلوم آرام نگیرند. طبقه آگاه‌تر باید روشنگری کنند و جامعه را از مفاسد و مظالم مصون کنند. 
آیت‌الله شهید بهشتی با توجه به 3 اصل پیشین بر مساله‌ای بنیادین در آثار خود تاکید دارد و آن مساله حق تعیین سرنوشت است. دکتر بهشتی با تکیه بر مبانی دینی اهمیت مسؤولیت‌پذیری انسان مسلمان را در آثار خود برجسته کرده و تاکید دارد که مسلمانان باید در امور اجتماعی و سیاسی خود مشارکت فعال داشته باشند. روش و سازوکار وی برای انجام مسؤولیت مسلمانان نسبت به جامعه و حکومت، ایجاد تشکیلات و نظام برای جلوگیری از هرج‌و‌مرج و نیل به اهداف مشخص اسلامی است. شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی این نظام اسلامی به وجود آمده را متکی به آرای عمومی می‌داند و به تعبیر ایشان رای مردم پشتوانه قدرت، قانونیت، نفوذ و تأثیر حکومت است. ایشان از همین جا نتیجه می‌گیرد که نمی‌توان یک حکومتی را بر مردم تحمیل کرد، چرا که این نوع حکمرانی مبتنی بر زور و سرنیزه است و روش حکمرانی اسلامی، همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب تصریح کردند، اینگونه نیست. هر چه آرای عمومی افزایش پیدا کند و حضور مردم در عرصه اجتماعی افزایش یابد، پشتوانه قدرت، قانونیت و نفوذ حکومت مستحکم‌تر می‌شود. بنابراین ایشان با تاکید بر اینکه اتکا به آرای عمومی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دارد، در آثار خود به تفصیل به این مساله مهم و مسائل پیرامونی آن پرداخته است. 
 
دکتر شریف لک زایی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
منبع: روزنامه وطن امروز، 7 تیر 1400.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید