بازشناسی و باز ارتقای انسان در جامعه لبنان، جهان اسلام، منطقه و در نهایت در جهان، دال مرکزی نگاه امام موسی صدر بود و ایشان دین را هم از همین منظر نگاه میکردند و آن را کاملا در خدمت انسان میدیدند. البته گاهی برخی سطح این بحث را پایین میآورند و میگویند دین در خدمت انسان، موضوعی بیمعناست؛ درحالیکه این تفکر معتقد است دین باید انسان را به لحاظ مادی و معنوی ارتقا ببخشد. نه فقط بعد معنوی بلکه بر بعد مادی هم تاکید دارد. از این منظر، نگاه امام موسی صدر نسبت به آنچه در جامعه یا در بین برخی علما میگذرد، متفاوت بود چراکه ایشان انتظار داشتند دین بتواند جامعه این انسان متکثر را هم بسازد.
در واقع ارتقای انسان صالح، حرکت به سمت تعالی و معنویت، ارتقای مادی، ایجاد جامعه صالح و پس از آن حکومت و دولت صالح که در خدمت همه مردم و در خدمت انسان باشد، یکی از مفاهیمی است که در حوزه فلسفه سیاسی پدیدار میشود در اینجا معنا پیدا میکند. همچنین مفهوم عدالت هم در همین جا مطرح میشود و در این جامعه با این کیفیت عدالت باید در آن موفق شود و همه در راستای این اصل به یکدیگر کمک و همدلی داشته باشند. البته عدل و عدالت جزو مبانی دینی ماست. یک اصل مهم، توحید و اصل دیگر عدالت است. به تعبیر امام موسی صدر، هستی بر مدار عدالت است و اگر کسی در اینجا ظلمی مرتکب شود، برخلاف هستی حرکت میکند و باید مقابل او را سد کنیم؛ چراکه او با این کار به همه هستی ظلم میکند. پس از این نظر عدل و آزادی از مبانی کلیدی تفکر و اندیشه سیاسی امام موسی صدر بود.
اما درباره آخرین وضعیت پرونده ایشان هم باید بگویم در حال حاضر اتفاق تازهای در پرونده امام موسی صدر نیفتاده است. یک زمانی رهبران و سیاستمداران میتوانستند این مساله را پیگیری و کمک کنند اما متاسفانه این کار صورت نگرفت و در این زمینه سستی و متاسفانه این پرونده کوچک انگاشته شد؛ در حالی که اگر امام موسی صدر به صورت اجباری ناپدید نشده بود به لحاظ فکری و اندیشهای میتوانست تحول عظیمی در منطقه ایجاد کند و کمک کار انقلاب باشد، چراکه ایشان نگاه ویژهای به انقلاب اسلامی داشت. نگاهی که امام موسی صدر به انقلاب اسلامی داشت و به عنوان ندای پیامبران از آن یاد میکرد، نگاه بسیار مهمی بود.
در یادداشت کوتاهی که از ایشان در روزنامه لوموند پاریس چاپ شد، نوشته بود این انقلاب ندای پیامبران و انبیاست و بر همین اساس نکته مهمی را یادآور شد که آن هم بحث نگاه تمدنی به انقلاب اسلامی بود. درواقع مضمون یادداشت این بود که این انقلاب یک نگاه تمدنی جدید را مقابل ما میگشاید و از این زاویه انقلاب اسلامی را تحلیل کردهاند که این نوع تفکر و زاویه نگاه بسیار مهم است. اما متاسفانه درباره پرونده امام موسی صدر بسیار غفلت و کوتاهی شده است و در ۴۳سال گذشته نه تنها خود ایران بلکه حتی سازمانهای بینالمللی هم در پیگیری پرونده امام کوتاهی کردهاند.
یک زمانی حضرت امام سال ۴۲ در ایران توسط رژیم پهلوی در حصر قرار گرفتند، در همان زمان امام موسی صدر به واتیکان رفته و با پاپ ملاقات کرد تا این مساله را مطرح و حل کند که امام خمینی از زندان آزاد شود. از طرف دیگر هم وقتی قرار بود قذافی به ایران بیاید، امام فرمود من با او ملاقات نمیکنم تا زمانی که قصه امام موسی صدر حل شود و این طور محکم با این مساله برخورد میکردند، اما در سطوح دیگر که باید همین مسیر را ادامه میدادند به دلایل مختلفی به شکل منسجم و هماهنگ این رویکرد با حمایت فعالان فرهنگی، مدنی و سیاسی در ایران و کشورهای مختلف دنبال نشده است. به هرحال به نظر میرسد نهادهای رسمی و دولتی درباره پرونده ایشان بسیار کوتاهی کردهاند، درحالی باید درباره پرونده امام موسی صدر از طرف دوستان، همراهان و انقلابیونی که در لبنان از سوی ایشان حمایت شده بودند یک مطالبه عمومی برای آزادی امام صورت میگرفت، آن هم در حالی که امام موسی صدر تا سال ۱۳۳۸ در ایران و شهر قم حضور داشتند.
شریف لکزایی دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
منبع: روزنامه جام جم، پنجشنبه 11 شهریور 1400