جدیدترین مطالب

  نامه حضرت روح‌ا... خمینی اگرچه برای میخائیل گورباچف -که در آن زمان صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود- نگارش و ارسال شد اما دقیقا همین مطلب موجب غفلت از ابعاد کاربردی در سطح داخل کشور شده است. به نظرم اگرچه سویه سیاست خارجی نامه به سبب آن‌که برای قطب قدرت سیاسی در حال اضمحلال شرق نوشته و ارسال شده است اما در عرصه داخلی سویه‌های معرفتی آن مورد غفلت قرار گرفته است. در واقع این نامه تنها برای قطب در حال فروپاشی قدرت پهناور بلوک شرق نبود بلکه همزمان برای عرصه سیاست داخلی و حتی علوم انسانی کشور هم می‌توانست مورد توجه قرار گیرد.

حضرت روح‌ا... در این متن ضمن تصریح به این‌که بنیان اندیشه کمونیستی فرو پاشیده است، به صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی از غلتیدن آنان در دامان غرب و اندیشه کاپیتالیسم که سویه دیگری از مادی‌گرایی است نیز هشدار داده اما سوگمندانه این هشدار نه آنجا مورد توجه قرار گرفت و نه در ایران پساانقلابی. در بازخوانی این نامه می‌توان که نگاه مادی و حسی در دو رویکرد غالب در جهان مورد نقد امام قرار گرفته و ایران از دوره سازندگی وارد چنین فضایی از حیات خود می‌شود و شعارهای اصیل انقلاب اسلامی مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. در نتیجه برخی اهداف و شعارهای اصیل انقلاب اسلامی مانند عدالت و آزادی و استقلال در پای توسعه مادی ذبح می‌شوند. در این مسیر حتی برخی نهادهای ذاتا انقلابی مانند جهادسازندگی نیز از ماهیت انقلابی و جهادی خود دور می‌شوند.

از جمله مهم‌ترین نکات برای توجه به محتوای نامه بسیار مهم حضرت روح‌ا...، حضور حکیم آیت‌ا... جوادی‌آملی برای توضیح و تبیین آن بود. این نشانه هم می‌توانست توجه ما را نسبت به اهمیت نامه برای داخل کشور نیز جلب کند اما به نظر می‌رسد اتفاقی در پس آن رخ نداد و ما همچنان از محتوای عمیق این نامه برای بهره‌برداری در عرصه‌های داخلی محروم ماندیم. حضور یک حکیم در رأس هیات اعزامی برای تبیین نامه به معنای آن است که محتوای بندهای نامه صرفا برای تبلیغ دینی نبوده، بلکه امام‌خمینی در پی یک گفت‌وگوی بین الادیانی بوده که با لسان عقلی و فلسفی پشتیبانی می‌شود و مبتنی بر حکمت اسلامی است.
این نامه یکی از مهم‌ترین نامه‌هایی است که به قلم یک حکیم مسلمان صادر شده و در آن روی مطالبی تأکید و تکیه کرده که می‌تواند به لحاظ عقلی مورد توجه یک مکتب فلسفی باشد. در واقع آنچه از محتوای نامه آشکار است به چالش کشیدن نگاه هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، روش‌شناختی و فرجام‌شناختی‌ای است که در دو مکتب رایج مارکسیسم و کاپیتالیسم به صورت کاملا یکسویه و مادی‌گرایانه و حسی مورد توجه قرار گرفته است؛ در حالی که در رویکرد حکمت اسلامی رویکرد حسی صرفا یکی از رویکردها در کنار سایر رویکردهاست.
این نامه همچنین در تداوم حیات عقلی انقلاب اسلامی صادر شده و نقطه عطفی است بر این‌که مسیر تداوم انقلاب اسلامی جز از مسیر حکمت، عقلانیت، شهود و جمع ماده و معنا ممکن نیست. در واقع نوعی تأکید بر خاستگاه و سرچشمه‌های اندیشه‌ورزی در انقلاب اسلامی ایران است.
آیت‌ا... جوادی‌آملی که ابلاغ‌کننده این نامه به میخائیل گورباچف است، در نشستی که اعضای همایش سیاست متعالیه با ایشان داشت بر این مطلب تأکید کردند که پیروزی انقلاب اسلامی تا حدودی علوم و معارف وحیانی را زنده کرد. این نگاه در کلام و فرمایش امام‌خمینی در نامه به گورباچف و بعد از ۱۰سال از پیروزی انقلاب تعین یافته است که در آن هدف از هستی را تعالی و ارتقای معنوی می‌داند و نگاه‌های صرفا مادی و حسی را محکوم به شکست می‌شمارد. چنان که ایشان در همین نامه مسیر اندیشه رایج در غرب را نیز بن‌بست تلقی کرده و از در افتادن در دام آن هشدار داده است. بنابراین عدم اتکا به غرب در مباحث معرفتی و هستی‌شناسی و روی‌آوری به مباحث فلسفه اسلامی از نکات بارز اندیشه امام‌خمینی در این نامه است.

یادداشت #شریف_لک_زایی در #روزنامه_جام_جم، 15 دی 1400

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید