از نقاط قوت انقلاب اسلامی این است که نهادها ساخته میشود. جهادسازندگی، کمیتههای انقلاب، سپاه پاسداران و برخی نهادهای دیگر در جریان انقلاب شکل گرفتند. یا هنگامی که جنگ شروع شد بسیج به صورت بسیار پررنگی شکل گرفت. نهادسازیها به استمرار این نگاه کمک کرد
معارف/مریم احمدی شیروان: 11 مرداد سالروز شهادت شیخ فضلالله نوری مجتهد اول تهران و از علمای مشروطهخواهی است که نقش اساسی در پیشبرد نهضت ملت ایران در آن زمان ایفا کرد. واقعه مشروطه، نهضتی که اهمیت خاصی در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی معاصر ایران دارد و نشان داد مردم، نخبگان و جامعه ما نسبت به مسائل کشور و تحولات جاری جهان حساسیت ویژهای دارند و از خود واکنش نشان میدهند.
حالا و با وجود گذشت بیش از یک قرن از مشروطه و چهار دهه از انقلاب اسلامی یکی از مسائلی که هنوز دارای اهمیت است مقایسه این دو انقلاب و بررسی نقاط تشابه و افتراقشان است.
برای بررسی نسبت بین مشروطه و انقلاب اسلامی با دکتر شریف لک زایی، دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی به گفتوگو پرداختیم.
نهضت مشروطه پیش قراول انقلاب اسلامی است
دکتر لکزایی در ابتدا با تاکید بر اینکه نهضت مشروطه پیش قراول انقلاب اسلامی است، میگوید: انقلاب اسلامی را تداوم و تکامل یافته آنچه در مشروطه گذشت میدانیم. نسخهای که سعی کرد از برخی اشتباهات و اقداماتی که باعث ناکامی و ناتمامی نهضت مشروطه شد، دست برداشته و به صورت ایجابی به مسئله نگاه کند.
او تشریح میکند: مشکل مهمی که در نهضت مشروطه وجود داشت ابهام و آشفتگی مفاهیم و واژگانی است که در مشروطه وجود داشت و البته هنوز هم وجود دارد. ابهامی که سبب میشود وجه سلبی این اتفاق بسیار پررنگتر تلقی شده و خود را نشان دهد و نتوان بر اساس آن نهادهای مورد نیاز نهضت ر ا تأسیس کرد. از محاسن بسیار اصلی انقلاب اسلامی این است که نهادهای متناسب با خود را تاسیس میکند. نهادها به موقع اقدام کرده و به تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی که آرمانهای بسیار مهمی درون خود نهفته است کمک میکنند. این نکته در فضای نهضت مشروطه وجود نداشت و در این قسمت با ابهامات بسیار زیادی مواجه بود.
این استاد دانشگاه بیان میکند: ابهام در مفاهیم و واژگان مشروطه مانند واژگان حریت و مساوات سبب میشود که نخبگان نیز نتوانند اجماع نظری بر این مفاهیم داشته باشند. نهضت مشروطه بر اساس عدالتخواهی شکل گرفت و خواست همه بود. اما در فضای اجتماعی، نخبگانی آشفتگی مفهومی بسیار شدیدی اتفاق افتاد که باعث شد اجماعی شکل نگیرد. مفاهیم و واژگان مطرح شده در مشروطه به خوبی استقرار پیدا نکرد. حتی خود مفهوم مشروطه به خوبی فهم و تبیین نشد و مورد اجماع قرار نگرفت.
عدم اتکا به نخبگان نهضت مشروطه را ناتمام گذاشت
دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی میافزاید: نکته مهم دیگر مبتنی بر وجه ابهام در مفاهیم، عدم اتکا به صاحب نظران و نخبگان است. در این نهضت گفتوگویی را شاهد نیستیم و دو چهره برجسته نهضت، مرحوم شیخ فضل الله نوری و مرحوم آیتالله نایینی دو نگاه متفاوت ارائه میکردند. برای علت تفاوت این دو دیدگاه و اختلاف در مورد مفاهیم میتوان گفت که شیخ فضل الله نوری در تهران و در کانون اغتشاشات و حوادث حضور داشت بنابراین تفاوت نگاهها در مورد آزادی، مشروطه و مساوات را میدید. تلقی او از مشاهدات عینی باعث میشد مباحث تبیینی بر خلاف آنچه آیتالله نایینی مطرح میکرد عنوان کند. آیتالله نایینی در نجف و از دور، حوادث مشروطه را دیده و بر اساس گزارشات اقدام میکرد. اما تلاشی که مرحوم نایینی برای بومی کردن مفاهیم انجام داد، بسیار شایسته تقدیر است. یا تلاش شیخ فضل الله نوری و تلقی او از مشروطه و مشروطه مشروعه قابل اعتنا و مغتنم است.
او تصریح میکند: با وجود این دیدگاهها در نهایت مشروطه یک نظریه بدیلی در بحث دولت ارائه نکرد و به همین ساختارهای موجود اکتفا کرد. به طور مثال اجماعی وجود داشت که سلطنت باقی بماند. این تفاوت بسیار اساسی مشروطیت نمیتوانست با این اختلافات و گفتمانهای مختلف که حضور داشتند و فقدان اجماع نهادهای بدیل سلطنت را مطرح کرده و به استقرار برسانند. در حالی که یکی از نقاط قوت انقلاب اسلامی این است که این نهادها ساخته میشود. جهادسازندگی، کمیتههای انقلاب، سپاه پاسداران و برخی نهادهای دیگر در جریان انقلاب شکل گرفتند. یا هنگامی که جنگ شروع شد بسیج به صورت بسیار پررنگی شکل گرفت. نهادسازیها به استمرار این نگاه کمک کرد.
دکتر لک زایی عنوان میکند: در نهضت ناتمام مشروطه این نهادسازیها وجود نداشت و صاحب نظران و نخبگان در ظل سلطنت میخواستند مباحث را پیش ببرند. از همین مسیر این آسیب وارد شد زیرا پشتوانه عینی و علمی وجود نداشت و به راحتی این آرمان کنار گذاشته شده و تداوم پیدا نکرد. در صورتی که در انقلاب اسلامی به این صورت نبود.
درسهای مشروطه برای حفظ انقلاب اسلامی
او با بیان اینکه بعد از مشروطه کارهای فکری خوبی صورت گرفت، اضافه میکند: در جریان مشروطیت کارهای خوبی صورت گرفت مانند رساله مرحوم نایینی و رسالههای دیگری که شیخ فضل الله نوری، محلاتی و دیگر صاحب نظران در این دوره نگاشتند اما از دهه 20 به بعد کارهای فکری بسیار عمیقی را مشاهده میکنیم. امام خمینی(ره) در دهه بیست کشف الاسرار را نگارش کرد که عمق فکری و مباحث فلسفی امام(ره) به صورت عینی و اجتماعی در آن نشان داده میشود. یا بعدها شاگردان ایشان و علامه طباطبایی این جریان فکری را تداوم بخشیدند. این موارد کمک میکند نهادسازیها را به نحو جامعتری انجام داده و به تداوم آرمانی که در انقلاب اسلامی مطرح میشود کمک کنیم.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که مشروطه چه درسهایی برای حفظ انقلاب اسلامی به ما میدهد، نیز میگوید: برای پیش بردن کار جامعه نیاز است که اجماع نخبگانی صورت گرفته و تمام سلایق در آن حضور داشته باشند. تمام گروههایی که به قانون اساسی التزام داشته و آن را میپذیرند باید امکان فعالیت داشته باشند و بتوانند ایدههای خود را برای خدمت به جامعه و مردم مطرح کنند. گفتوگو از این مسیر به گونهای پیش رود که بهترین نظرها و دیدگاهها به اجرا گذاشته شود. طرح این دیدگاهها به تضارب آرا و گفتوگو کمک میکند. اما در مشروطه فقدان گفتوگو بین نخبگان وجود داشت.
دکتر لک زایی در پایان به مورد دیگری نیز اشاره کرده و میگوید: در مشروطه نفرت پراکنی وجود داشت. البته شاید در زمانه حاضر هم این موارد را بتوان مشاهده کرد. اما باید بدانیم با نفرت پراکنی نمیشود جامعه را اداره کرد. گفتوگوی بیشتر و اجماع در مورد مفاهیم اساسی کمک میکند به سمت و سوی خیر و سعادت حرکت کنیم. ضمن اینکه پشتوانههای فکری بسیار خوبی هم داریم. نیروی انسانی، فکری و فرهنگی بسیار خوبی در این سالها رشد کردهاند و باید از آنها استفاده شود تا وضعیت روز به روز بهتر شود. عدم شایستهسالاری کمک میکند وضعیت ما به سمت درستی حرکت نکند. به نظر میرسد باید مشروطه و عبرتهای آن و انقلاب اسلامی و عبرتهایی که برای جامعه داشت به نحو جدیدتری خوانش شود تا بتوان مشکلات را مرتفع و جامعه را به سمت صلاح و سعادت سوق داد.
روزنامه قدس، 11 مرداد 1399.