امامموسیصدر به عنوان یک عالم شیعی از مؤلفهها و مبانی اساسی اندیشه ولایت و امامت در مقابل اندیشههای رقیب به دفاع برخاسته و با نقل واقعیتهای تاریخی و نقد مباحث رقیبان این اندیشه، به نوعی در قوت بخشی اندیشه شیعه در لبنان مؤثر بوده است. این تأثیرگذاری به گونهای بوده است که ایشان نه تنها ارائه اندیشههای شیعی را مغایر با وحدت و همبستگی جامعه لبنان نمیدانست، بلکه ضمن تأکید بر تفاوتها تلاش داشت با ارائه بحثهای علمی و منطقی خویش بر غنای این اندیشه بیفزاید. افزون بر این، ایشان تفسیرهای مهمی نیز از این آموزهها به دست میدهد که بر کارکرد ویژه دین در جامعه میافزاید. در گفتوگو با دکتر شریف لکزایی، دانشیار و مدیرگروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به بررسی جایگاه غدیر در اندیشه سیاسی امامموسی صدر پرداختهایم.
امامموسیصدر برای پیامبر(ص) چه نقشهایی را قائل بودند که بعد از پیامبر این نقشها به جانشین او میرسد؟
امامموسیصدر با اشاره به آیه «النبی أَولى بالمؤمنین من أَنفسهم»(احزاب/۶) تأکید میکند منظور از ولایت همانا وجوب اطاعت و پیروی از پیامبر است. این وجوب اطاعت از پیامبر، اگرچه ادامه اطاعت از خداوند به شمار میرود، غیر از وجوب اطاعت از خداوند است. از این رو در نگاه امام موسیصدر اطاعت از خداوند به معنای تسلیم در برابر خداوند بودن، پذیرفتن فرمان خداوند و اجرای قوانین الهی است و به معنای اجرای کامل اسلام است که با انجام واجبات و پرهیز از محرمات و اجرای امر و نهی خداوند همراه است. نگاه امامموسیصدر به پیامبر به مثابه حاکم است که بر مصدر اجرایی نشسته و مأمور به اجرای دستورهای خداوند است، البته امام صدر بر این باور است که رسول خدا دارای سه فصل حیات است: فصل اول به عنوان شریعتمدار که از روز مبعث آغاز شد. فصل دوم به عنوان حاکم و پیشوا که از روز هجرت و فصل سوم که از روز غدیر آغاز شد و به عنوان آخرین پیامبر دین خود را جاودانه کرد. امام صدر، مبحث غدیر را به عنوان سرپرستی و پیشوایی و در واقع ادامهدهنده فصل دوم حیات پیامبر یعنی حاکم و پیشوا در نظر میگیرد و به برجستهسازی بعد سیاسی آن میپردازد. بنابراین معنای اصلی ولایت با مبحث سیاست و حاکمیت معنا و مفهوم مییابد. در واقع میتوان گفت تمامی همت امام صدر در تبیین معنای ولایت به نوعی تبیین سیاسی ولایت است.
ایشان در اثبات جانشینی امام علی(ع) بعد از پیامبر(ص)، چقدر به خود واقعه غدیر به عنوان یک رویداد تاریخی اشاره و استناد میکنند؟
امامموسیصدر از منظر پیوند اندیشه و عمل به این واقعه تاریخی اشاره مهمی دارد. از نگاه ایشان، بزرگداشت واقعه غدیر از آن رو مهم است که بدانیم هر مصلحت یا قانون یا برنامه یا اندیشه یا هدف، اگر به دست مجریانی پاک به اجرا درنیاید، جوهری روی کاغذ و آرزویی در دل پایهگذاران و اندیشهای در ذهن فیلسوفان و مصلحان باقی خواهد ماند. گویا این واقعه هر دو خلأ را به طور همزمان برطرف میکند و از این رو تأکید میکند اصلاح زمانی انجام میگیرد که اندیشههای شایسته و هدفهای مقدس و کارگزاران شایسته کنار هم قرار گیرند. بنابراین هرگونه حرکت اصلاحی در غیاب اهداف و اندیشههای شایسته و نیروهای اجرایی شایسته عقیم و نارس خواهد بود. پس واقعه غدیر حاصل هر دو عنصر مورد نیاز برای اصلاح جامعه است.
امامموسیصدر اجرایی شدن اندیشههای پاک و هدفهای مقدس را با حضور کارگزاران شایسته کنار هم قرار میدهد. نکته دیگر، توجه بسیار مهم ایشان به مقوله آرمانشهر در اندیشه فیلسوفان است، گویا به نظر صدر این اندیشه همچون آرزویی دست نیافتنی هیچگاه تحقق نیافته است. اشاره صدر به ایده فیلسوف شاهی افلاطون و مدینهفاضله فارابی و... است. نکته دیگر، تأکید و توجه امام صدر به طرحی است که برخی مصلحان مانند سیدجمال الدین اسدآبادی و دکتر شریعتی و... داشتند. به هر حال امامموسیصدر حضور میان مردم را در عین تعامل با نخبگان و سیاستمداران، دولتمردان، سازمانها و نهادها یکجا پی میگیرد تا از آسیبهای احتمالی که حرکت دیگر مصلحان را گرفتار کرد، مصون بماند.
امام صدر نگاه جامعی به داشتههای گذشته دارد و بر آن است تا ضمن بهرهگیری از آنچه پیشینیان بهویژه فیلسوفان و مصلحان بدان تاکید کردهاند، بر همراهی اندیشه و عمل تاکید کند. در واقع اصلاح از منظر ایشان جز از طریق همراهی این دو نمیگذرد. ایشان توجه میدهد که اندوختههای شایسته پیشینیان بهدلیل نبود کارگزاران شایسته همواره بر زمین ماندهاست. از اینرو همراهی اندیشه شایسته و کارگزار شایسته در کنار هم میتواند از این آسیب گذر کند. در ثانی امام صدر معتقد است بیشتر گرفتاریهای جوامع مسلمان به استعمار و صهیونیسم ربطی ندارد. در واقع وی بر این دیدگاه صحه میگذارد که بیشتر مشکلات جهان اسلام و ازجمله لبنان چندفرهنگی ارتباط مستقیمی با دنیای برون و ازجمله استعمار و صهیونیستها ندارد و عامل درونی است که مانع پیشرفتهای مسلمانان شدهاست. از اینرو همزمان بر پاکی در اندیشهها و پاکی در اجرا به طور توأمان تأکید میورزد و تصریح میکند که انسان باید برای گذار از مشکلات خویش به خودسازی بپردازد و در جامعه تأثیرگذار باشد.
امام علی(ع) به هر حال بعد از ۲۵ سال بهعنوان جانشین پیامبر به ولایت و حکومت و امامت میرسد. اگر بخواهیم مقایسهای بین حکومت علوی و دیگران انجام دهیم، مسلما خیلی از اختلافات باید مشخص شود که چه فرقی بین حکومت جانشین واقعی پیامبر و انسان کامل با دیگران وجود دارد؟
امام صدر در تبیین سیره و رفتار امام علی(ع) بهطور مستقیم به اصل فلسفی وحدت در کثرت و کثرت در وحدت ملاصدرا اشاره میکند و معتقد است که عمل به این اصل فلسفی میتواند تعارضهای موجود در شخصیت و سیره امام علی(ع) را تبیین کند، یعنی همانطور که مشهور است اضداد شخصیت امام علی(ع) در درون خود دارای وحدت هستند و همه افعال به نظر متضاد از یک نفر سرچشمه گرفته و به او بازمیگردد.
امور گوناگون در زندگی امام علی(ع) نمایانگر سیره و روش این امام در زندگی ایشان است و به تعبیر او این گوناگونی به ظاهر در سراسر هستی به چشم میخورد. از منظر ایشان همانطور که نمیتوان روح را از بدن جدا کرد، انسان را نیز نمیتوان از جامعه جدا ساخت. در واقع در این مبحث نیز امام موسی صدر بر تأثیر انسان بر جامعه و تأثیر جامعه بر انسان تأکید میورزد و بر جان پاک و بدن پاک توأمان اشاره میکند.
همانطور که میدانید عموما از بحث ولایت بهخصوص در عرفان اسلامی استفاده میشود و عرفا در این باره سخنهای گوناگونی گفتهاند. تفسیر امام صدر از ولایت با تفسیر عرفانی در تعارض نیست؟
بله، همانطور که گفتید مهمترین ویژگی بحث امام موسی صدر در موضوع ولایت و اشاره به واقعه غدیر، برداشت سیاسی از این مفهوم و واقعه است. از اینرو وی به برداشت عرفانی خاصه برداشت هانری کربن، اسلامشناس و شرقشناس مشهور که با علامه طباطبایی دیدارهایی داشته و... که مستحضر هستید انتقاد میکند و بر آن است تا گستره ولایت و غدیر را نه در مباحث عرفانی صرف بلکه در حوزه اجتماع و سیاست تسری دهد. گرچه به نظر امام موسی صدر، استخراج مفهوم شیعه برای اصل ولایت مساله در نهایت دشواری است. به نظر او برای نخستین بار کلمه ولایت در شکل مذهبی آن نزد شیعه در حدیث غدیر ظاهر شد. با این حال اصل اول در نظر صدر همانا آزادی و نفی سلطه انسان بر انسانهای دیگر است. اینگونه برداشت از ولایت اختلافنظر ایشان با هانری کربن را نشان میدهد در حالی که کربن بر این باور است که ولایت مقامی والا، عظیم و متمم رسالت الهی است اما به باور صدر ولایت عبارت است از یک نحوه سلطه الهی برای اجرا و تنفیذ شریعت و تطبیق آیین اسلام بر اجتماع بشری. بنابراین اختلافنظر این دو در مفهوم ولایت جدی است. امام موسی صدر تفسیر هانری کربن از ولایت را نمیپذیرد زیرا برداشت او تنها به نگاهی عرفانی محدود است اما صدر ولایت را به معنای حکومت میداند.
هانری کربن معتقد است که آغاز ولایت، پایان نقش نبوت است؟
امامموسیصدر بر این باور نیست که آغاز ولایت، پایان نقش نبوت است. از این رو وی بر دارا بودن نقش ولایت پیامبر نیز صحه میگذارد و بر این نظر است که پیامبر هم واجد مقام نبوت و رسالت از یک سو و هم واجد مقام ولایت و حکومت از سوی دیگر است. پیامبر واجد هر دو مقام است، در حالی که امام تنها واجد مقام ولایت و حکومت است. به هر حال تأکید امامصدر بر این است که دیدگاه شیعه غیر از آن چیزی است که هانری کربن آن را مطرح میکند. در واقع امام صدر معتقد است تفسیر هانری کربن از ولایت به نوعی محدودکردن گستره ولایت است. از این رو در حالی که کربن بر یک نوع ولای محدود در معنای باطن و جوهره نبوت تأکید دارد صدر گستره آن را در سراسر اجتماع و سیاست و به ویژه حکومت بسط میدهد و بر نقش مهم ولی در تربیت جامعه تأکید میکند.
امامموسیصدر با اشاره به آیه «النبی أَولى بالمؤمنین من أَنفسهم»(احزاب/۶) تأکید میکند منظور از ولایت همانا وجوب اطاعت و پیروی از پیامبر است. این وجوب اطاعت از پیامبر، اگرچه ادامه اطاعت از خداوند به شمار میرود، غیر از وجوب اطاعت از خداوند است. از این رو در نگاه امام موسیصدر اطاعت از خداوند به معنای تسلیم در برابر خداوند بودن، پذیرفتن فرمان خداوند و اجرای قوانین الهی است و به معنای اجرای کامل اسلام است که با انجام واجبات و پرهیز از محرمات و اجرای امر و نهی خداوند همراه است. نگاه امامموسیصدر به پیامبر به مثابه حاکم است که بر مصدر اجرایی نشسته و مأمور به اجرای دستورهای خداوند است، البته امام صدر بر این باور است که رسول خدا دارای سه فصل حیات است: فصل اول به عنوان شریعتمدار که از روز مبعث آغاز شد. فصل دوم به عنوان حاکم و پیشوا که از روز هجرت و فصل سوم که از روز غدیر آغاز شد و به عنوان آخرین پیامبر دین خود را جاودانه کرد. امام صدر، مبحث غدیر را به عنوان سرپرستی و پیشوایی و در واقع ادامهدهنده فصل دوم حیات پیامبر یعنی حاکم و پیشوا در نظر میگیرد و به برجستهسازی بعد سیاسی آن میپردازد. بنابراین معنای اصلی ولایت با مبحث سیاست و حاکمیت معنا و مفهوم مییابد. در واقع میتوان گفت تمامی همت امام صدر در تبیین معنای ولایت به نوعی تبیین سیاسی ولایت است.
ایشان در اثبات جانشینی امام علی(ع) بعد از پیامبر(ص)، چقدر به خود واقعه غدیر به عنوان یک رویداد تاریخی اشاره و استناد میکنند؟
امامموسیصدر از منظر پیوند اندیشه و عمل به این واقعه تاریخی اشاره مهمی دارد. از نگاه ایشان، بزرگداشت واقعه غدیر از آن رو مهم است که بدانیم هر مصلحت یا قانون یا برنامه یا اندیشه یا هدف، اگر به دست مجریانی پاک به اجرا درنیاید، جوهری روی کاغذ و آرزویی در دل پایهگذاران و اندیشهای در ذهن فیلسوفان و مصلحان باقی خواهد ماند. گویا این واقعه هر دو خلأ را به طور همزمان برطرف میکند و از این رو تأکید میکند اصلاح زمانی انجام میگیرد که اندیشههای شایسته و هدفهای مقدس و کارگزاران شایسته کنار هم قرار گیرند. بنابراین هرگونه حرکت اصلاحی در غیاب اهداف و اندیشههای شایسته و نیروهای اجرایی شایسته عقیم و نارس خواهد بود. پس واقعه غدیر حاصل هر دو عنصر مورد نیاز برای اصلاح جامعه است.
امامموسیصدر اجرایی شدن اندیشههای پاک و هدفهای مقدس را با حضور کارگزاران شایسته کنار هم قرار میدهد. نکته دیگر، توجه بسیار مهم ایشان به مقوله آرمانشهر در اندیشه فیلسوفان است، گویا به نظر صدر این اندیشه همچون آرزویی دست نیافتنی هیچگاه تحقق نیافته است. اشاره صدر به ایده فیلسوف شاهی افلاطون و مدینهفاضله فارابی و... است. نکته دیگر، تأکید و توجه امام صدر به طرحی است که برخی مصلحان مانند سیدجمال الدین اسدآبادی و دکتر شریعتی و... داشتند. به هر حال امامموسیصدر حضور میان مردم را در عین تعامل با نخبگان و سیاستمداران، دولتمردان، سازمانها و نهادها یکجا پی میگیرد تا از آسیبهای احتمالی که حرکت دیگر مصلحان را گرفتار کرد، مصون بماند.
امام صدر نگاه جامعی به داشتههای گذشته دارد و بر آن است تا ضمن بهرهگیری از آنچه پیشینیان بهویژه فیلسوفان و مصلحان بدان تاکید کردهاند، بر همراهی اندیشه و عمل تاکید کند. در واقع اصلاح از منظر ایشان جز از طریق همراهی این دو نمیگذرد. ایشان توجه میدهد که اندوختههای شایسته پیشینیان بهدلیل نبود کارگزاران شایسته همواره بر زمین ماندهاست. از اینرو همراهی اندیشه شایسته و کارگزار شایسته در کنار هم میتواند از این آسیب گذر کند. در ثانی امام صدر معتقد است بیشتر گرفتاریهای جوامع مسلمان به استعمار و صهیونیسم ربطی ندارد. در واقع وی بر این دیدگاه صحه میگذارد که بیشتر مشکلات جهان اسلام و ازجمله لبنان چندفرهنگی ارتباط مستقیمی با دنیای برون و ازجمله استعمار و صهیونیستها ندارد و عامل درونی است که مانع پیشرفتهای مسلمانان شدهاست. از اینرو همزمان بر پاکی در اندیشهها و پاکی در اجرا به طور توأمان تأکید میورزد و تصریح میکند که انسان باید برای گذار از مشکلات خویش به خودسازی بپردازد و در جامعه تأثیرگذار باشد.
امام علی(ع) به هر حال بعد از ۲۵ سال بهعنوان جانشین پیامبر به ولایت و حکومت و امامت میرسد. اگر بخواهیم مقایسهای بین حکومت علوی و دیگران انجام دهیم، مسلما خیلی از اختلافات باید مشخص شود که چه فرقی بین حکومت جانشین واقعی پیامبر و انسان کامل با دیگران وجود دارد؟
امام صدر در تبیین سیره و رفتار امام علی(ع) بهطور مستقیم به اصل فلسفی وحدت در کثرت و کثرت در وحدت ملاصدرا اشاره میکند و معتقد است که عمل به این اصل فلسفی میتواند تعارضهای موجود در شخصیت و سیره امام علی(ع) را تبیین کند، یعنی همانطور که مشهور است اضداد شخصیت امام علی(ع) در درون خود دارای وحدت هستند و همه افعال به نظر متضاد از یک نفر سرچشمه گرفته و به او بازمیگردد.
امور گوناگون در زندگی امام علی(ع) نمایانگر سیره و روش این امام در زندگی ایشان است و به تعبیر او این گوناگونی به ظاهر در سراسر هستی به چشم میخورد. از منظر ایشان همانطور که نمیتوان روح را از بدن جدا کرد، انسان را نیز نمیتوان از جامعه جدا ساخت. در واقع در این مبحث نیز امام موسی صدر بر تأثیر انسان بر جامعه و تأثیر جامعه بر انسان تأکید میورزد و بر جان پاک و بدن پاک توأمان اشاره میکند.
همانطور که میدانید عموما از بحث ولایت بهخصوص در عرفان اسلامی استفاده میشود و عرفا در این باره سخنهای گوناگونی گفتهاند. تفسیر امام صدر از ولایت با تفسیر عرفانی در تعارض نیست؟
بله، همانطور که گفتید مهمترین ویژگی بحث امام موسی صدر در موضوع ولایت و اشاره به واقعه غدیر، برداشت سیاسی از این مفهوم و واقعه است. از اینرو وی به برداشت عرفانی خاصه برداشت هانری کربن، اسلامشناس و شرقشناس مشهور که با علامه طباطبایی دیدارهایی داشته و... که مستحضر هستید انتقاد میکند و بر آن است تا گستره ولایت و غدیر را نه در مباحث عرفانی صرف بلکه در حوزه اجتماع و سیاست تسری دهد. گرچه به نظر امام موسی صدر، استخراج مفهوم شیعه برای اصل ولایت مساله در نهایت دشواری است. به نظر او برای نخستین بار کلمه ولایت در شکل مذهبی آن نزد شیعه در حدیث غدیر ظاهر شد. با این حال اصل اول در نظر صدر همانا آزادی و نفی سلطه انسان بر انسانهای دیگر است. اینگونه برداشت از ولایت اختلافنظر ایشان با هانری کربن را نشان میدهد در حالی که کربن بر این باور است که ولایت مقامی والا، عظیم و متمم رسالت الهی است اما به باور صدر ولایت عبارت است از یک نحوه سلطه الهی برای اجرا و تنفیذ شریعت و تطبیق آیین اسلام بر اجتماع بشری. بنابراین اختلافنظر این دو در مفهوم ولایت جدی است. امام موسی صدر تفسیر هانری کربن از ولایت را نمیپذیرد زیرا برداشت او تنها به نگاهی عرفانی محدود است اما صدر ولایت را به معنای حکومت میداند.
هانری کربن معتقد است که آغاز ولایت، پایان نقش نبوت است؟
امامموسیصدر بر این باور نیست که آغاز ولایت، پایان نقش نبوت است. از این رو وی بر دارا بودن نقش ولایت پیامبر نیز صحه میگذارد و بر این نظر است که پیامبر هم واجد مقام نبوت و رسالت از یک سو و هم واجد مقام ولایت و حکومت از سوی دیگر است. پیامبر واجد هر دو مقام است، در حالی که امام تنها واجد مقام ولایت و حکومت است. به هر حال تأکید امامصدر بر این است که دیدگاه شیعه غیر از آن چیزی است که هانری کربن آن را مطرح میکند. در واقع امام صدر معتقد است تفسیر هانری کربن از ولایت به نوعی محدودکردن گستره ولایت است. از این رو در حالی که کربن بر یک نوع ولای محدود در معنای باطن و جوهره نبوت تأکید دارد صدر گستره آن را در سراسر اجتماع و سیاست و به ویژه حکومت بسط میدهد و بر نقش مهم ولی در تربیت جامعه تأکید میکند.
جانشین اصلح پیامبر
یکی از مهمترین مفاهیم اندیشه سیاسی امامموسیصدر تأکید بر مفهوم ولایت و امامت در اندیشه شیعه و تبیین روزآمد آن است. این پرسش که چه کسی باید حکومت کند؟ در شمار پرسشهای مهم تاریخ اندیشه سیاسی است و اندیشمندان بسیاری کوشیدهاند به این پرسش پاسخ دهند. بیگمان امامموسیصدر به عنوان اندیشمندی که هم از آموزههای دینی و هم از آموزههای فلسفی متأثر است، در باب ولایت اندیشیده است. به باور امام موسیصدر، ولایت اهمیت و تأثیری ژرف و نقشی بزرگ در اسلام دارد. از این رو برای مسلمانان و جامعهاسلامی بسیار اهمیت دارد، زیرا اگر گستره معنایی ولایت به خوبی دریافت، فهم و عمل شود میتواند در ارتقای انسانی و جامعه نقشی اساسی ایفا کند. به تعبیری ولایت نوعی فلسفه زندگی و معنای زندگی است و به زندگی جهت و هدف میبخشد و زندگی سیاسی و اجتماعی را به سمت سعادت به پیش میبرد. این اهمیت بیش از هر معنایی در حاکم، نظام و جامعه صالح و شایسته رخ میدهد. افزون بر اینکه بیشتر بایستی به انسان شایسته و صالح توجه شود، ولی گویا امامموسیصدر بر این نظر است که ولایت در جوامع اسلامی واجد مضمون همه جانبه خود نبوده است. بنابراین بر اهمیت همه جانبه و ابعاد مختلف ولایت در جامعه تأکید میکند. این نگاه به سبب تأثیری است که ولایت به معنای حاکمیت در جامعه ایفا میکند. در واقع از این منظر، ولایت مساوی حکومت و جامعه است و بنابراین ولایت تأثیر همهجانبهای بر جامعه دارد.با تفسیری که امامموسیصدر از ولایت دارد، ولایت همان حکومت است و بنابراین پرسش و بحث ایشان در این زمینه، پرسشی ریشه دار در اندیشه سیاسی است. ایشان دین بدون ولایت را ابتر میداند و در واقع دین بدون ولایت و حکومت را چیزی جز طرح و نقشه نمیداند و معتقد است ولایت تمام کننده رسالت است.امامموسیصدر تأکید دارد اگر فردی در همه طول عمرش تلاش کند که مردم را یکی یکی به دین خدا دعوت کند، تنها میتواند چند صد نفر را هدایت کند، ولی جامعه فاسد، مردم را گروه گروه از دین خدا بیرون میبرد. مدرسه فاسد یا خیابان فاسد یا محیط فاسد یکباره فرزند انسان را از فرمان تو و فرمان خدا خارج میکند.روزنامه جام جم، یکشنبه سوم مرداد 1400.