جدیدترین مطالب

در کتاب «سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه» که به اهتمام شریف لک زایی و توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده، بیش از ۵۰ پرسش مهم برای پژوهش در باب حکمت سیاسی متعالیه مطرح شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در کتاب «دفتر دوم نشست ها و گفتگوها؛ سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه» که به اهتمام شریف لکزایی و به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده، بیش از ۵۰ پرسش مهم برای بحث و پژوهش در باب حکمت سیاسی متعالیه مطرح شده است و برای کسانی که می خواهند موضوعی برای نوشتن مقاله بیابند، بسیار مناسب است.

در ادامه پرسش هایی که در این کتاب مطرح شده، آمده است.

یادداشتی از دکتر نجمه کیخا درباره تاثير عرفان بر انديشه سياسي امام خميني (ره)

محبت و اخوت و دوستي، قدرتآفرين است. به تعبير امام خميني (ره) محبت و اخوت گرچه در نظر اول اخلاقي بهنظر ميرسند، بار سياسي دارند و توصيه‎‎هاي سياسي و اجتماعي اسلامند. فقدان اخوت به گسترش حسد، بغض، کينه و عداوت ميانجامد و باعث فساد و نفاق ميشود.

روزنامه فرهیختگان| «آیت‌الله جوادی‌ آملی میراث‌دار حقیقی علامه طباطبایی است. بسیاری از مراجع در گذشته به تفسیر قرآن کریم نمی‌پرداختند و آن را کار طلاب و علمای ساده می‌دانستند، آیت‌الله جوادی‌ آملی با ادامه راه علامه طباطبایی حقیقتاً تفسیر را در حوزه‌های علمیه زنده کرد.» این جملاتی بود که احمد احمدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس موسسه سمت در چهارمین همایش «طبیب روحانی» که به بزرگداشت آیت‌الله جوادی‌ آملی اختصاص داشت بر زبان آورد؛ همایشی که در آن بر نقش کلیدی جوادی‌ آملی در مباحث مربوط به حکمت متعالیه و تفسیر قرآن در عصر کنونی تأکید شد. آنچه در یادداشت شریف لک‌زایی، عضو هیات‌علمی گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی خواهید خواند نگاهی به کارنامه آیت‌الله جوادی‌ آملی و نسبت اندیشه او و علامه طباطبایی است.

به جرات می‌توان گفت این اقدامات پژوهشگاه برای اولین بار در کشور اتفاق افتاده است، چنانکه گروه فلسفه سیاسی اولین‌بار در همین پژوهشگاه در سال 1373 تشکیل شد و اکنون ثمره فعالیت در این گروه یکی از میراث ماندگار این مجموعه خواهد بود. نکته دیگری که در باب فعالیت‌های پژوهشگاه باید به آن اشاره کرد ظرفیت‌های انسانی پژوهشگاه است. نیروی انسانی که دانش‌آموختگان هم حوزه و هم دانشگاه آن را تشکیل می‌دهند.
در هر حال همچنان که جام جم ممهور به چهار هزارمين شماره خود مي شود اميدوارم حياتي بيش از اين بيابد و توجه خود را به نقد آنچه در سازمان صداوسيما مي گذرد نيز معطوف دارد و در اين ميان تاکيد بر حضور سلايق مختلف چه در اين روزنامه و چه در صداوسيما از ياد نرود.

شايد ترديدي نباشد كه امروزه حكمت متعاليه، حكمتي زنده و فلسفه‌اي است كه به حيات خود ادامه مي‌دهد. اگر از زمان صدرالمتالهين به عنوان موسس اين حكمت، تاكنون يك دوره زماني نسبتا كوتاه را در نظر بگيريم، تنها اندكي پس از صد رالمتالهين به اين موضوع توجه نشده و بعد از آن فلسفه او همواره در كانون توجه فيلسوفان ما بوده است و مفسران و شارحان بسياري بدان پرداخته‌اند.

در باب کلاس درس استاد كريم مجتهدی
سخن گفتن درباره استادي که بحث‌هايش از عمق و دقت زيادي برخوردار است و در سرتاسر عمر خويش به معلمي فلسفه شهره بوده و خيل عظيمي از دانشجوياني را پرورش داده که خود اکنون به استاداني در جاي جاي اين مرزوبوم مبدل شده‌اند به واقع سخت و دشوار است. اما به سهم خود و به منظور تجليل از اين آموزگار فلسفه و به پاس آنچه از او آموخته‌ام چند جمله‌اي به منظور پاسداشت اين استاد بزرگوار مي‌نگارم. حتماً حضرت استاد غلط‌هاي بنده را تذکر خواهند داد و باز هم من از ايشان چيزهايي خواهم آموخت که همچون چراغي فراروي نگارنده روشني خواهد بخشيد. بي‌ترديد فضائل استاد مجتهدي بيش از اينها است و بنده به عنوان يکي از شاگردان ايشان سهم خود را در اين مجال کوتاه ادا مي‌کنم.
فلسفه اسلامی و به‌خصوص فلسفه متعالیه باورمند به مختار بودن انسان هستند. چراکه در این حکمت و در این فلسفه، انسان تحول‌آفرین است و منشأ تحول و دگرگونی است. خود آدمی براساس حکمت متعالیه در یک شدن مستمر و دائمی به سر می‌برد و طبیعتاً جامعه و محیط پیرامونی انسان هم به همین صورت از انسان رنگ و بو می‌گیرد و از این حرکت و تحولی که انسان می‌آفریند، دچار تغییر و دگرگونی می‌شود.
آن ‌طوری که مرسوم است نگاه بنیادی و جهان‌بینی الهی بر دانشگاه حاکم نیست و صرفا به ابعاد عملی و تجربی توجه می‌شود که این خود برخاسته از معرفتی بیرونی است که وارد جامعه و سيستم آموزش عالي ما شده است. در حوزه هم اگر چه نگاه بنیادی وجود دارد اما در حوزه‌های عینی، عملی و تجربی ناکارآمد است. طبیعتا وقتی که می‌گوییم وحدت حوزه و دانشگاه، نگاه‌مان به این سمت و سو است که این دو حوزه به یکدیگر نزدیک شوند، افق‌های معرفتی آنها به هم نزدیک‌ شده و هر یک دیگری را کامل کند.

در این کوچ اجباری حتی بسیاری از خانواده ها به این هم فکر نمی کنند که به کجا می روند و تنها در تقلای ترک و مهاجرت از منطقه هستند و همین که از دیار سیستان دور شوند و از حوزه ریزگردها خارج شود و مجالی برای تنفس بیابند کافی است.