جدیدترین مطالب

معتقدم که اگر ما با صبر و حوصله آثار ملاصدرا را به دقت بازخوانى کنيم به نتايج بسيار متفاوتى خواهيم رسيد. متاسفانه تا الان آثار صدرالمتالهين از منظر سياسى مورد تحليل قرار نگرفته است.

خوشبختانه ما هم اکنون چالش زيادى در اين بحث که “ملاصدرا انديشه سياسى دارد” نداريم و امروزه ديگر نوعى اجماع بر سر اين که صدرالمتالهين انديشه سياسى دارد، وجود دارد. امروزه سخن از فلسفه سياسى است که بعضى مى‌گويند فلسفه سياسى ندارد.

اگر ما فلسفه سياسى را پاسخ به سوالات حيات سياسى هميشگى و جاودانگى انسان تلقى کنيم طبيعى است که هر فيلسوفى بايد به آن پاسخ دهد و اگر پاسخ نداده بايد به منظومه فکرى ايشان مراجعه کنيم و ببينيم که آيا اين منظومه توان و ظرفيت پاسخگويى را دارد يا ندارد؟

اگر ملاصدرا در آثارش صراحتا از مباحث فلسفه سياسى هم صحبتى نکرده اما با بحث در منظومه فکرى صدرالمتالهين و حکمت متعاليه مي توان به اين بحث پرداخت. حداقل اين پرسش جاى بحث و بررسى دارد که منظومه فکرى صدرالدين شيرازى و حکمت متعاليه در حوزه فلسفه سياسى چه اقتضايى دارد؟ و آيا حکمت متعاليه از توان لازم براى ورود به حوزه سياسى و اجتماعى برخوردار است يا خير؟

حکمت متعاليه از ويژگى‌هاى خاصى برخوردار است که اگر قرار باشد مورد تحليل قرار بگيرد بايد از منظر ويژگى‌هاى خاص خود اين حکمت به آن نگريسته شود. حکمت متعاليه کلیتی است که غير قابل تجزيه به اجزايش است. نمى‌توان گفت اين قسمت حکمت مشاء است و قسمت ديگرى حکمت اشراق و عرفان و وحي؛ بلکه بايد از حکمت متعاليه سخن گفت آن هم با توجه به نشانه‌هاى آن.