جدیدترین مطالب

پرسش از رهاورد فلسفی صدرالمتألهين شيرازی و اصالت انديشة فلسفی وی, از آغاز شهرت او مطرح شده است. داوری در تعين معرفتی فلسفة صدرا, مسبوق و منوط به شناخت اضلاع روش شناختی حکمت متعاليه است. همانگونه که اساساً نقد و فهم سيستمی‌نگر فلسفة صدرا در ترازوی روش شناسی ميسور است.

فلسفه كساني چون فارابي، ابن سينا و ملاصدرا را نمي توان آينه برگردان تفكر فلسفي يونان دانست. هر چند از اقوال و آراء فيلسوفان قبل از خودشان متأثر بوده اند. فارابي نخستين كسي است كه مساوقت وجود با شخصيت را مطرح مي كند و بر همين اساس تمايز وجود و ماهيت مطرح مي گردد يعني آنچه در تفكر يوناني نشاني از آن نمي يابيم. وقتي ابن سينا را با يونان مي سنجيم، مي بينيم كه در همه مسائل حتي بحث ماده و صورت، بحث نفس، تفاوتهاي بسياري وجود دارد.

صرف نظر از بحث انجام گرفته در مقاله حکومت حکمت متعالیه و نتایج سیاسی خاصی که از آن اخذ شده است؛ باید گفت توجه به حکمت متعالیه و به خصوص ابعاد و ظرفیت های اجتماعی و سیاسی آن، روزنه جدیدی بر مباحث حکمت متعالیه گشوده است و توانایی های آن را آشکارتر ساخته و خواهد ساخت. اگر صدرالمتألهین، به باور پاره ای از پژوهشگران، نتوانست دست به تأسیس حکمت سیاسی متعالیه بزند – که البته این ادعا جای تأمل بیشتری دارد – امروزه این بحث در کانون توجه مراکز علمی و پژوهشی است و بحثی زنده و اساسی به شمار می رود. می توان نوشته «حکومت حکمت متعالیه» را فارغ از موافقت و مخالفت با محتوای آن از این منظر نیز نگریست و بدون توجه به برخی مدعیات فاقد دلیل، رویکرد آن در طرح برخی ظرفیت های اجتماعی و سیاسی حکمت متعالیه را مثبت ارزیابی کرد. با این وجود مناسب است در پاره ای از مباحث تأمل شود.

 

مقاله حاضر در پی پرورش این مدعا است که اختلاف دو صاحب نظر در ایران معاصر، یعنی آیت الله محمد تقی مصباح یزدی و دکتر عبدالکریم سروش، ناشی از تناقضات حکمت متعالیه است. در نتیجه این تناقضات، یکی از روش حکمت متعالیه به دوری از آن رسیده و آن دیگری با نزدیکی به محتوای حکمت متعالیه مفسر رسمی آن گشته است. این اختلاف در حالی صورت گرفته است که این دو اندیشمند در آغاز انقلاب به اتفاق در برابر مارکسیست ها موضع گیری کرده و اتفاق نظر داشته اند اما به مرور و با توجه به تناقضات درونی حکمت متعالیه به تدریج از همدیگر فاصله گرفته و این دوری نتایج متفاوتی را موجب شده است. جدای از این نتیجه ای که نویسنده گرفته است در نوشته حاضر برخی ظرفیت های اجتماعی و سیاسی حکمت متعالیه نیز به صورت ضمنی مورد اشاره قرار گرفته و سیر تکوین حکمت متعالیه نیز به صورت مختصر اشاره شده است. در ادامه اصل مقاله را ملاحظه خواهید کرد.

 

گروهى از پژوهشگران معتقدند صدرالمتألهين هيچ نكته جديدى بر مباحث سياسى فارابى و ابن سينا نيفزوده. شمار ديگرى بر اين باورند كه او صرفاً به بسط مباحث مجمل و مبهم فارابى اكتفا كرده است, در اثر حاضر ضمن نقد ديدگاههاى مورد اشاره, براى نخستين بار انديشه سياسى صدرالمتألهين, به عنوان يك مكتب متسقل با عنوان (حكمت سياسى متعاليه) مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار گرفته است.

 

فیلسوفان نظام ساز خود در بند معرفی نظام فلسفی خویش نیستند. آنها غالبا انبوهی از مطالب را در آثاری متعدد، در نظم و نسقی ابتدایی ارائه می کنند بی آن که مسائلی را که سازه اصلی نظام را تشکیل می دهند از سایر مسائل متمایز کنند و نقش آنها را در سازه مذکور مشخص نمایند. آنها بیشتر به اثبات مدعیات فلسفی اهتمام دارند و کمتر به تصویر آنها می پردازند. آنها خود را با مخاطبان خاص روبرو می دانند. مخاطبانی که هم صاحبنظرند هم از اطلاعات وسیع فلسفی برخوردارند ، هم با رای یا آراء مشهور در هر مسئله ای آشنایند و هم نحوه اثبات یا نفی آن را می دانند به طوری که درک درست آراء آنها و تصویر دقیق نظامشان برای چنین مخاطبانی میسر است نه برای دیگران.  

من معتقدم انقلاب بسط يافته ي تفكر ملاصدرا است. به خاطر همين هستي شناسي كه در پس آن است. اين هستي شناسي در واقع يك تفسير تازه اي از كيهان است تفسير تازه اي از انسان و جامعه است.