جدیدترین مطالب

شاید جامعه امروزین ما که با انبوهی از اطلاعات و داده های سنت و مدرنیته روبرو است و در دوره معاصر به ویژه از زمان مشروطه با چالش های فکری در زمینه سیاست و اجتماع دست به گریبان است، بیش از هر چیز نیازمند نظم بخشی و ساماندهی به افکار باشد تا هویت معین و آرامش فکری ملموسی به ارمغان آورد. بی شک نظریه پردازی و بالندگی علمی در سایه رفع چالش ها و ابهامات اندیشه و یافتن نظم و ثبات میسر خواهد بود.

06062007116.jpgحکمت متعالیه، سیاست متعالیه دارد؛ چون انسان متعالی می پروراند. اگر از حکیم متعالی سؤال کنید که الانسان ما هو؟ او پاسخ می دهد که الانسان حیٌّ متألّه. بنابراین، سیاست از علوم انسانی است و تا انسان شناخته نشود سیاست همچنان ناشناخته باقی خواهد ماند. بر این اساس شناخت متدانی، سیاست متدانی و شناخت متعالیه، سیاست متعالیه دارد. شناخت متدانی، انسان متدانی و شناخت متعالی، انسان متعالی دارد.

نه تنها نباید در صدر توقف کرد که در صدرا نیز. ما پرسش ها و نیازهای معاصری داریم که ملاصدرا و در سطحی دیگر امام صدر با آنها برخوردی نداشته اند و البته روشن است که اینها نیازهای عصری است و نباید انتظاری این چنین از آنها داشت و این نشان می دهد که باید از این بزرگان نیز فراتر رفت و در عین این که به گذشته خود باید اشراف کامل و جامعی داشت و در مواردی به آن افتخار کرد اما نباید در این گذشته توقف کرد و از نگاه انتقادی غفلت ورزید. افزون بر این که باید توجه داشت برخی پرسش ها و نیازهای انسان فرازمانی است و منحصر در موعد خاصی هم نیست؛ از این رو بخش های مهمی از اندیشه یک اندیشمند می تواند پاسخ هایی جاودانه و فرازمانی تلقی شود که دائم برای همه انسان ها مطرح است. اما باید اذعان کنم که آنچه در نوشته آقای دکتر از آن غفلت شده بود تأمل در یادداشتی بود که نگارنده برای رفع سوء تفاهم در یادداشتم به آن اشاره کرده بودم. آقای دکتر بر آنچه پیش از این نگاشته بودند با حدت و شدتی افزون مایه گذاشته و چیزی بر آنچه پیش از این گفته بودند نیفزودند و بلکه بر ابهامات افزودند.

تلمذ اسفار اربعه و مباحثه و مطالعه و تدریس آن شرط لازم صدرایی بودن و نه شرط کافی است. چه بسیار از مدرسان محترم که امروزه به امر تدریس اسفار اربعه می پردازند اما نمی توان به آنها وصف صدرایی اعطا کرد. به نظر آموختن اسفار و در کل حکمت متعالیه شرط لازمی برای صدرایی بودن است اما شرط کافی نیست. به کسی می توان گفت صدرایی که برهان و عرفان و قرآن، به عنوان عناصر مایز فلسفه متعالیه، در منظومه و دستگاه فکری او تحولی را ایجاد کرده باشد و فرد پس از طی سفرهای چهارگانه و در آخرین مرحله یعنی در سفر چهارم به میان خلق باز می گردد و در خلق خدا نیر تأثیر گذارد و این درست آن چیزی است که من از صدرایی بودن مراد می کنم. چنان که گفته شد چه بسا بسیاری که اسفار اربعه تدریس می کنند اما گره ار کار فرو بسته خویش نیز نمی توانند گشود چه رسد به خلق خدا. و امام صدر این گونه نبود، بلکه به معنای دقیق کلمه صدرایی بود و ضمن تأثیرگذاری بر روح و جسم خویش در خلق نیز تأثیرات شگرفی را ایجاد کرد که تا کنون تأثیرات ایشان آشکار است و از همین رو است که تمام تلاش های ما برای آن است که ایشان به مثابه صدرای زمانه بازگردد و با دم صدرایی اش باز هم به احیای خلق خدا مبادرت ورزد.

یکی از چالش های جدی پیش روی فلاسفه جدید، تحلیل محدودیت است. بدین معنا که فلاسفه جدید با کنار نهادن و روی آوردن به تحلیل های تجربی و جزء نگرانه در بررسی علوم اجتماعی، دچار نوعی محدودیت و کاستی گردیدند. دیگر آن کلّیت و غایتی که فلاسفه کلاسیک مباحث خود را بر اساس آنها استوار می نمودند وجود نداشت. ایده و آرمان افلاطونی از نظام سیاسی مطلوب از میان رفت، انسان خوب ارسطو که در تمامی جوامع سیاسی فضایل معینی داشت (برخلاف شهروند خوب که در هر نظام سیاسی معیارهای متفاوتی داشت) کنار نهاده شد و همه چیز در جنبه های تاریخی و جزئی آن مورد بررسی قرار گرفت. اما چگونه می توان بدون تصوری از یک وضعیت برتر و آرمانی به پژوهش پرداخت. یک انسان چگونه می تواند بدون داشتن تصوری از انسان خوب به زندگی و اندیشه پیشرفت بپردازد؟

بعد از انتشار یادداشت شهر، امن و امان است در سایت بازتاب، تروریست ها دست به فحاشی و توهین زده و اتهامات بی پایه و اساسی را درباره اینجانب و سایت بازتاب منتشر کردند. البته این نخستین بار نبود که تروریست ها نسبت به اینجانب دست به فحاشی زده و اتهامات بی پایه و اساسی را درباره اینجانب منتشر کردند و احتمالاً آخرین هم نخواهد بود. اما من هیچ گاه به این اتهامات و فحاشی ها پاسخی نداده و نخواهم داد. معتقدم با توحه به بی نام و نشان بودن افرادی که به این گونه فحاشی ها اقدام می کنند خود کافی است تا توجهی به خزعبلات منتشر شده آنان نداشت. البته روشن است که اتهام زنندگان و فحاشان از گروهک تروریستی موسوم به جندالله طرفداری کرده و بر طبل تفرقه و جدایی و اختلاف و خشونت می کوبند و همین خود دلیلی است بر این که نباید این گونه نوشته ها را جدی به شمار آورده و نسبت به آنها حساسیتی نشان داد.

به هر حال اگرچه خودم راغب به نوشتن متن در این زمینه نبوده ام اما دوستانی که دغدغه اتحاد ملی و انسجام اسلامی را در سر می پرورانند نوشته هایی از سر لطف در این زمینه منتشر ساختند که یک نمونه آن در ادامه می آید. با تشکر از این دوست نادیده اما آشنا متن کامل نوشته ایشان را در ادامه ملاحظه می کنید.

توجه به حوزه عمومی كه در عصر جديد نيز بسيار مورد توجه است، در تأسيس دولت مهدوی، نقش اساسی و مهمی دارد، چنان‌كه گفته شد، انسان‌ها با اقبال درونی و پذيرش باطنی و عمومی خود به سمت تأسيس دولت مهدوی حركت می‌كنند و در غير اين صورت، دولت صالح، عادل و آزاد مهدوی تشكيل نخواهد شد، در همين راستا، تحقق آزادی از اهميت فراوانی برخوردار است؛ زيرا انسان‌ها تنها در سايه آن می‌توانند آسان‌تر و سريع‌تر به سمت پذيرش و برپايی دولت مهدوی حركت كنند. در واقع، نقش و حضور آزادی بيرونی در تحقق حكومت مهدوی نقش بسيار مهم و حياتی است.

بررسي ادامه قرباني گرفتن تروريسم در سيستان‌وبلوچستان
فاجعه تاسوکي، فاجعه سبعانه‌اي بود که پس از انقلاب نمونه آن را نمي‌توان به ياد آورد و تقريباً در سايه تعطيلات عيد نوروز و تعطيلي رسانه‌ها به راحتي از کنار آن عبور شد. در حالي که مي‌توانست آغازي براي اتخاذ تدابير منسجم و پيش‌برنده باشد تا با کار مداوم و برنامه‌ريزي حساب شده بساط تروريست‌هاي خودفروخته و جاهل برچيده شود.
اقدامات پس از اين حادثه بي آن که از منظر افکار عمومي به سرانجام برسد، پس از گذشت يک سال با برکناري بي‌سر و صداي فرماندهي ناحيه انتظامي استان سيستان و بلوچستان و چند فرمانده خاطي ديگر به پايان رسيد و امام جمعه محترم زاهدان در نخستين سالگرد فاجعه تاسوکي در گلزار شهداي حضرت رسول اکرم(ص) شهر اديمي، آشکارا و پس از يک سال اعلام کرد که پس از فاجعه تاسوکي کسي به تعقيب اشرار نپرداخته است.

طي دو سال اخير بارها از زبان مسئولان ادعا شده است که تروريست‌ها دستگير و متلاشي شده‌اند. از جمله آخرين اين اخبار اظهار نظر يكي از مسئولان است که مدعي شد با همكاري وزارت اطلاعات، گروهك تروريستي عبدالمالك ريگي كنترل و سرشاخه‌هاي اصلي اين گروه نابود شد. وي، به درستي، با بيان اين كه اين گروهك در ابتدا گروهي راهزن بوده است، تصريح كرد: اين گروه در ابتداي فعاليت مورد توجه سرويس‌هاي امنيتي خارج از كشور قرار گرفته و به عنوان يك صداي مخالف در كشور عليه نظام و دولت به فعاليت مي‌پرداخت. وي با بيان اين كه با درايت از ابتدا اين گروهك تروريستي كنترل شد اظهار داشت: كليه تحركات اين گروهك شناسايي و دستگاه امنيتي به طور كامل آنها را كنترل كرده و زير نظر دارد.
روشن نيست با توجه به اين ادعاها چگونه فجايع تروريستي همچنان رخ مي‌دهد و با توجه به کنترل و زير نظر بودن تروريست‌ها چرا اقدامات بازدارنده‌اي صورت نگرفته است؟